«گزارش جدید تانکر ترکرز که از رکوردشکنی صادرات نفت ایران خبر میدهد، نهفقط ادعاهای انتخاباتی محمدجواد ظریف را زیر و رو کرد بلکه دوباره پرده از همان نابلدی مزمن او در تحلیل نظام بینالملل برداشت؛ نابلدیای که سالها هزینهاش را کشور در برجام و پس از آن پرداخت و امروز حقیقت را درباره اینکه چه کسی سر مردم را شیره میمالید، روشنتر از همیشه کرده است.»
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه اسبق ایران که در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم در قامت مشاور پزشکیان حاضر شده بود در ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ گفته بود: اگر میخواهیم، سر مردم را شیره بمالیم، درست بمالیم؛ گفتند، ما یاد دادیم چگونه نفت را بفروشند؛ نخیر وقتی آقای بایدن آمد، سیاست این شد که پیچ را شل کنند! اجازه بدهید آقای ترامپ برگردد، آن وقت ببینیم دوستان چه میکنند؟ فروش نفت، بهخاطر حضور بایدن است! صبر کنید ترامپ بیاید، نمیگذارد که حتی یک قطره نفت، بفروشید!
علیرغم اظهارات ظریف ۱۸ آبان ۱۴۰۴ پایگاه اینترنتی تانکر ترکز که در زمینه رصد محمولههای نفتی فعالیت میکند، گزارش داد: در ۴ هفته گذشته، ایران روزانه حدود ۲.۳ میلیون بشکه نفت خام صادر کرده؛ عددی که از نیمه اول سال ۲۰۱۸ (خروج آمریکا از برجام ۱۳۹۷) تاکنون، ندیدهایم.
ظریف که پیش از این نیز به کرات ثابت کرده است علیرغم سالها حضور در مجامع بینالمللی در قامت دیپلمات، کوچکترین شناخت علمی و درستی از مسائل بینالمللی و معادلات نظام بینالملل نداشته و این نابلدی و بیدانشی وی موجب خسارتهای سنگین در برجام و پیش و پس از آن شده است، ید طولایی در پیشبینیها و تحلیلهایی دارد که هیچگاه به وقوع نپیوسته و تنها خوراک تبلیغاتی به بیگانگان داده است. حالا بیش از پیش مشخص میشود چه کسی با اظهارات کذب و خلاف واقع قصد شیره مالیدن بر سر مردم و کسب کرسی قدرت به هر قیمتی را داشته است.
چگونه امثال ظریفها بخش کارشناسی سیاست خارجی کشور را معیوب کردهاند
جدای از این نابلدی باید مسیر و چارچوبهای اداری و نهادی که در آن امثال محمدجواد ظریف (که در طول چهاردهه حضور در بالاترین سطوح دیپلماتیک کوچکترین دستاورد مشخصی نداشته و حتی از تحلیلی ساده در خصوص مسائل بینالملل نیز عاجز هستند) را در ساختار دیپلماسی کشور رشد داده و به این دسته از افراد نابلد و در عین حال پرمدعی، اجازه نقشآفرینی و حضور در مقامهای بالای دیپلماتیک را داده مورد بررسی و نقد ساختاری و بازطراحی قرار گیرد.
باید پژوهشی ساختاری و بنیادی در خصوص دستاوردهای حضور این قبیل افراد در دستگاه دیپلماسی در دستور کار قرار بگیرد. حضوری که در عمل و در حالی که بسیاری از کشورها اقدام به چابکسازی دستگاههای اجرائی خود کرده، مانع از این شده است که ردههای دیپلماتیک و ساختار نیروی وزارت امور خارجه با استفاده از ظرفیت نسل جوان و دانش دانشآموختگان روابط بینالملل، علوم سیاسی و مطالعات منطقهای در دانشگاههای کشور، دورهای جدید از دیپلماسی و سیاست خارجی علمی را به نمایش بگذارد.
گرچه محمدجواد ظریف که میل زیادی به دیده شدن و در متن اخبار بودن دارد، اکنون از عدم حضور و نقشآفرینی خود در ساختار سیاست خارجی کشور ناراحت است ولی افراد زیادی همچون وی که فقط به واسطه حضور چند دههای در ساختار دستگاههای متولی سیاست خارجی، خود را تحلیلگر روابط بینالملل میدانند هنوز هم در مقام کارشناس متولی و با عناوینی همچون دیپلمات باتجربه، تحلیلهایی را به نهادهای تصمیمگیر ارائه میدهند که در عمل نظام تصمیمگیری کشور را در مسائل بینالمللی مخدوش و معیوب کرده است. افرادی که عمدتا حتی تحصیلات مرتبط با روابط بینالملل و مطالعات منطقهای نداشتهاند.