اصلاحات شاهانه!
يكى از قدرتهايى كه آنها باز احراز كردند كه بايد شكسته بشود، قدرت روحانيت بود؛ كه اينها با تجربه و با عينيت در جاهاى مختلف ديدند كه قدرت روحانيت مىتواند جلوگيرى كند از مفاسدى كه آنها مىخواهند ايجاد كنند؛ از انتفاعاتى كه آنها مىخواهند از ما ببرند و ما را عقب نگه دارند. اينها مىتوانند يك چنين كارى بكنند. قضية تنباكو، در زمان مرحوم ميرزا(179)، به اينها فهماند كه با يك فتواى يك آقايى، كه در يك ده در عراق سكونت دارد، يك امپراتورى را شكست داد و سلطان وقت هم با همه كوششى كه كرد براى اینکه حفظ كند آن قرارداد را نتوانست حفظ بكند؛ و مردم ايران قيام كردند و شكستند آن پيمانى كه آنها داشتند. اين يك تجربهاى شد براى آنها كه ببينند يك آقايى در يك ده وقتى يك كلمه مىنويسد كه «امروز استعمال تنباكو در حكم محاربه با امام زمان است» و اين موجش مىآيد همة ايران را فرا مىگيرد، به طورى كه شاه مستبدّ با آن قدرت را مىكوبد، قلم اين آقا مىكوبد آن سرنيزههاى آن روز را، اينها فهميدند بايد اين قدرت را بگيرند. تا اين قدرت زنده است، نمىگذارد كه اينها هر كارى دلشان مىخواهد بكنند و دولتها عنان گسيخته شده باشند و هر طورى دلشان مىخواهد عمل بكنند. و لهذا با كمال كوشش، تبليغات كردند بر ضد روحانيت؛ و زايد بر اصلِ تبليغاتْ عمل خارجى كردند! در زمان رضاخان- كه اكثر شما يادتان نيست و شايد كمى از شما يادتان باشد ابتداى زمان رضاخان را و من همهاش را يادم هست، و از اوّلى كه آمد تا حالا مسائل را يادم هست- با دست رضاخان شروع كردند كوبيدن روحانيون را، عمّامهها را برداشتن و مدرسهها را جلوش را گرفتن، لباسها را تغيير دادن، با آن شدتى كه انسان شرم مىكند كه چه كردند با اين طايفه و اين هم به اسم اینکه مىخواهيم اصلاح بكنيم؛ همين «اصلاحاتى» كه پسر مىخواست بكند! با اسم اصلاحات، با اسم اینکه همة ايران يكرنگ باشند، ملت ما كذا باشد، با اين حرفهاى ناروا، اين قدرت را هم مىخواستند بشكنند و شكستند در آن وقت، و سخت هم شكستند. و چند قيامى كه در ايران از جانب روحانيون شد، كه يكى از آنها از اصفهان بود كه با يك دايرة وسيعى كه تقريباً از همة شهرهاى ايران اتصال پيدا شد و در قم مجتمع شدند و مرحوم حاج آقا نوراللَّه(180) رأسشان بود و مخالفت با رضاخان كردند، اين را هم با قدرت و حيله شكستند. چنانچه قيام آذربايجان و علماى آذربايجان و قيام خراسان و علماى خراسان، اينها همه را با قدرت شكستند. و آن وقت هم به ما بعضيها گفتند كه مرحوم حاج آقا نوراللَّه را- كه در قم فوت شد- ايشان را مسموم كردند.- ما مطّلع نيستيم، اما اينطور مىگفتند بعضى از اشخاصى كه از اصفهان، از علماى اصفهان، آمده بودند اينجا- و علماى تبريز را دو نفر شخص كه در رأس بود، از آنجا گرفتند و بردند، گمانم اين است كه در سُنْقُر، آنجا مدتى تبعيد بودند. و بعد هم كه اجازه رفتن دادند و مرحوم حاج ميرزا صادق آقا،(181) كه شخص اوّل آن وقت. روحانیت تبریز بود و در قم ماند و در همینجا هم فوت شد و دیگر نرفت آنجا. میرفت هم کاری نمیتوانست بکند و علمای مشهد را دستجمعی گرفتند و آوردند به تهران و حبس کردند. و مرحوم آقازاده(182) که در رأس علمای آن وقت خراسان بود، به محاکمه بردند، با سر برهنه و یک نفر سرباز همراهش میبردند که در عدلیه محاکمهاش کنند! این قدرت شیطانی آن وقت، این قوّه را میخواستند بشکنند. منتها خوب نتوانستند و خدا حفظ کرد این جمعیت را.
در زمان این یکی، که آنطور قُلدری دیگر وقتش گذشته بود یا آنها هم صلاح نمیدانستند که به این نحو باشد، شروع به تبلیغات شد. تبلیغات زیاد کردند نسبت به اهل علم و روحانیت، تبلیغات زیاد شد. آن سرنیزه برداشته شده بود اما نه به آن شدّت. مساجد را نگذاشتند تبلیغات صحیح بشود. درست کردند مبلّغینی برضد اسلام. یک صورت روحانی، لکن ضداسلامی. خود آنها هم تبلیغات در همهجا، خصوصاً در دانشگاه، در دانشگاه دامنة تبلیغات ضد روحانی خیلی اوج گرفت، به طوری که بکلّی دانشگاه را از روحانیین جدا کردند. و هم دانشگاه را شکستند و هم روحانیون را شکستند؛ یعنی میخواستند بشکنند.(183)
نکات تصریحی فصل ششم
از نظر آمریکا، اصلاحطلبی یعنی ضدیت و مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران.
اصلاحطلبی آمریکایی عین فساد و استبداد است.
مصادیق اصلاحطلب آمریکایی، رضاخان و محمدرضا پهلوی فاسد و وابسته بودند. از نظر آمریکا، اصلاحطلبان، آشوبگران نقابداری هستند که اموال مردم را آتش میزنند و علیه مصالح عمومی اقدام میکنند.
حمایت آمریکا از اصلاحطلبی و اصلاحطلبان، فریب و دروغ بوده و فقط برای حفظ منافع غیرمشروع خودش است.
نشانة اصلاحات آمریکایی، شنیدن صدای اصلاح از مزدوران و منحرفین و تفالههای رژیم گذشته است. چنانچه در جهان هم پرچم اصلاحات دست مفسدترین انسانهاست.
حمایت آمریکا از جناح اصلاحطلبان در برابر اصولگرایان، برای ایجاد اختلاف و یأس در میان مردم است.
فصل هفتم
اصلاحات فرهنگی و دانشگاهی، اولویت اوّل در اصلاحات
اشاره
اصلاح فرهنگ در رأس اصلاحات است و این مسئله به خاطر اهمیت و جایگاه فرهنگ است. در تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، این فرهنگ است که مبنا و اصل میباشد. همّت دشمنان برای تأثیرگذاری بر فرهنگ ملتها و تحمیل فرهنگ خود بر کشورها، به همین دلیل است.
رژیم ستمشاهی نیز بیش از هر حوزهای، فرهنگ را مورد توجه خود قرار داده و سعی کرد با زدودن فرهنگ اسلامی و مخدوش کردن فرهنگی ملی، راه را برای سلطة فرهنگ غرب هموار سازد. انقلاب اسلامی خط بطلانی بر تلاشهای رژیم پهلوی و غرب در جایگزینی فرهنگ منحط غربی بود.
انقلاب اسلامی، اصلاح محیطهای آموزشی، بویژه دانشگاهها را محور اصلی اصلاحات قرارداد و معتقد است که اصلاح دانشگاه و مراکز فرهنگی، آموزشی و تربیتی، بنای نجات کشور است. استقلال فرهنگی، زیربنای استقلال در همة حوزههاست و در استقلال فرهنگی، اصلاح دانشگاهها، اهمیت ویژهای دارند.
خروج از سلطة ممتد و مستمر غرب و طرد فرهنگ آن، نیاز به اصلاحات فرهنگی دارد. فهم معنای اصلاح فرهنگی و اصلاحات در دانشگاهها نیز برای حرکت صحیح اهمیت دارد تا از تفسیرها و تأویلهای ناصحیح و مغرضانه جلوگیری شود.
اصلاح فرهنگ و اخلاق بازمانده از رژیم پهلوی
نيروى انسانى كه از همة ذخاير بالاتر است از بين بردند؛ انسانهاى ما را كه بايد مقدّرات اين مملكت در دست آنها باشد و مملكت را آباد كنند، معنويتش را آباد كنند، ماديتش را آباد كنند، اين نيروها را از دست ما گرفتند يا به مراكز فحشا كشيدند. تمام مراكز آموزشى را اينها مراكز فحشا قرار دادند. سينما كه يكى از مراكز آموزشى است در دنيا، راديو و تلويزيون كه يكى از مراكز آموزشى است براى همة، آموزش براى همه طبقات، دستگاهى است كه بايد همه ملت را آموزش بدهد، اينها [را] به صورت ديگرى درآوردند. سينماها را مراكز فحشا تقريباً قرار دادند. راديوها تبليغاتشان ديديد چه بود، تلويزيون هم همين طور!
اينهايى كه امروز به خدمت اسلام درآمدند بايد اصلاح بشوند، و مشغولاند به فعاليت براى اینکه اصلاح بشوند. الآن هم اين تتمّة رژيم فاسد در آنها هست: در مطبوعات ما هست، در روزنامههاى ما هست، در مجلات ما هست؛ الآن هم آن فساد تتمّهاش هست. بايد بتدريج اينها اصلاح بشود. اين اخلاق فاسدى كه در جوانهاى ما ايجاد كردند باز هم تتمّهاش هست، لكن بايد اصلاح بشود. خدا مىداند كه اين مراكز فحشا با جوانهاى ما چه كرد؛ براى آنها همه چيز را تهيه كردند [تا] غفلت كنند از همه چيز خودشان. مراكز فحشا را درست كردند، به رايگان دادند؛ دعوت كردند، دعوتها كردند، جوانهاى ما را كشيدند در آن مراكز و از مقدّرات خودشان غافل كردند.(184)
پاکسازی مراکز فرهنگی و علمی، مقدمة اصلاحات
از مسائل مهم، كه مقدمة اصلاحات است، پاكسازى همة مراكز، خصوصاً مراكز فرهنگى و علمى است. و بايد با شوراهايى مركب از اشخاص دانشمند، متعهد، و مؤمن به انقلاب، و پشتيبانى رؤسا و استادان و دانشجويان و معلمان، مراكز علمى و تربيتى از عناصر فاسده و خدمتگزاران و سرسپردگان به رژيم سابق تصفيه شود؛ زيرا تا اين عناصر كه بطور خودكار در خدمت اجانب هستند- در سطح وسيع كشور، خصوص مراكز علمى و تربيتى، تصفيه نشوند، نخواهيم توانست از استقلال فكرى و درونى نجات پيدا كنيم؛ و در نتيجه نخواهيم توانست در هيچ يك از ابعاد مستقل باشيم.(185)
پانوشتها:
179 - ميرزا حسن شيرازى مرجع تقليد شيعيان در زمان قاجاريه است كه با صدور اين حكم: «اليوم استعمال توتون و تنباكو بأىّ نحوٍ كان (به هر صورتى كه باشد) حرام و در حكم محاربه با امامزمان(عج) مىباشد» با قرارداد منعقده بين ناصرالدين شاه و شركت انگليسى رژى درباره امتياز انحصارى تنباكو مخالفت كرد و موجب فسخ آن شد.
180 - حاج آقا نوراللَّه اصفهانى، وى در شب 4 دى ماه 1306 به طرز مشكوكى در قم درگذشت و شايع شد كه عوامل رضاخان، او را مسموم كردهاند..
181 - آميرزا صادق آقا تبريزى، مرجع تقليد مردم آذربايجان كه رهبرى نهضت آزاديخواهى علماى تبريز را به اتفاق آقا ميرزا ابوالحسن انگجى برعهده داشت. وى تا پايان عمر در قم به صورت تبعيد به سر برد.
182 - میرزا محمد (آقازاده) نجفی خراسانی (1294- 1356 هـ.ق) فرزند آخوند خراسانی و وی از نهضت مشروطه حمایت کرد و پس از روی کار آمدن رضاخان و وقوع حادثة مسجد گوهرشاد به مبارزه علیه او ادامه داد و بدین جهت به اعدام محکوم شد، اما با وساطت حوزة علمیه نجف از مرگ نجات یافت. آقازاده مدتی زندانی بود، سپس به تهران تبعید شد و تحت نظر قرار گرفت.
183- صحیفة امام، ج 8، صص 451 -453.
184 - صحیفة امام، ج 6، صص 345 و 346.
185 - صحیفة امام، ج 10، ص 82.
پاورقي كيهان - ۰۳ / ۱۲ / ۱۳۹۳