انگلیسیها به طور مشخص در دو زمان با عبدالعزیز به تفاهم رسیدند، نخست وقتی که او با دولت رشید درافتاد و انگلستان را در مقابل حاکم هیل برای دفاع از کویت یاری کرد؛ چرا كه ایجاد دولتی قدرتمند در کنار هیل در عمل به عربها فرصت نميداد تا بهترین بنادر خلیج فارس را که از آن کویت بود و مبارک به اعلیحضرت پیشکش کرده بود، دچار مخاطره کنند. و دوم زماني كه او به فكر افتاد تا حاكميت جهان عرب را از طريق تسلط بر مكه و مدينه از آن خود كند اما در فرصت دوم آل سعود باید چیزی بیشتر از درگیری با دولت رشید و به تبع ترکها، به انگلستان ميداد تا آنها او را به «شریف حسین» که مرد قدرتمند مکه بود و به نحوی به دلیل مبارزه با ترکان عثمانی قهرمان اعراب به حساب ميآمد، ترجیح ميدادند.
شريف مكه
انتصاب سيد اعظم يا شريف مكه از سال 1840 در اختيار تركهاي عثماني بود. آنها حجاز را به عنوان ولايت جديدي به امپراطوري خود اضافه كرده بودند و اعضاي خانواده هاشمي ميبايد كه براي جلب نظر سلطان خليفه در قسطنطنيه تلاش ميكردند. خانوادههاشمي منصوب به پيامبر بودند و از قرنها قبل توليت خانه خدا را بر عهده داشتند. زندگي حسين در مقاطع بسياري صرف پيروزي و رقابت براي اميري مكه شده بود كه به قول رابرت ليسي : «به همان اندازه كه تلخ و تفرقهافكن بود، خطرناك هم محسوب ميشد.»۵۳
از زمان تولد او در سال 1853 تا آن زمان دو امير خلع شده بودند و يكي هم به قتل رسيده بود. از سال 1893پس از پيروزي شاخه رقيب در دوران خاندان هاشمي، حسين با خانوادهاش در تبعيد به سر ميبرد. او در سال 1905 در يك قدمي اين موفقيت بود اما حسادت عموزادهاش كه براي جلب نظرحكومت عثماني 70 هزار ليره ترك و يك سرويس جواهرنشان غذاخوري به دربار فرستاده بود، باعث شد تا او را كنار بگذارند. اما حسين همچنان به تلاش ادامه داد و سرانجام در سال 1908 زماني كه امپراطوري عثماني در شرف از هم پاشيده شدن بود، جنگ كوتاه بين سلطان و تركهاي جوان باعث شد تا عبدالحميد، سلطان عثماني حسين را به عنوان كسي كه ممكن بود بيش از سايرين از منافعاش دفاع كند، به مكه بفرستد. اما سلطان در عرض چند ماه بعد از پاي درآمد و محمد پنجم به جاي او سلطان شد.
به اين ترتيب زماني كه آل سعود در فاصله بين 1906 تا 1908 ميكوشيد تا از شر خاندان رشيد و لشكر ترك در عربستان مركزي خلاص شود، نيرويي بزرگتر و قدرتمندتر در سواحل درياي سرخ و حجاز شكل گرفت.
***
وجود تركهاي عثماني در عربستان براي بريتانيا بهتر از اين بود كه آنها متوجه راه هندوستان شوند.
لرد پالمرستون نماينده بريتانيا در خليج فارس در سال 1833 گفته بود «تركيه به همان اندازه يك دولت عرب، اشغالگر خوبي براي راه هندوستان است.» پس براي بريتانيا بهتر بود كه تركها آن طور كه ميلشان ميكشيد بر بيابانهاي داخلي عربستان آقايي كنند تا به هندوستان فكر كنند.
بنابراين در سال 1904 وقتي لشكر رشيد به همراه تركان عثماني به سوي عبدالعزيز، با توپ و سلاحهاي غربي پيشروي كرد، دولت بريتانيا به طور آشكارهمان گونه كه با شليك توپهاي خود از مبارك در مقابل لشكر رشيد دفاع كرده بود، وارد عمل نشد. چرا كه هرگونه حمايت آشكاري از عبدالعزيز در جنگ با آل رشيد ميتوانست مدعيان مالكيت بر نجد يعني عثمانيها را برنجاند. با اين حال حمايت مالي 60 هزار ليرهاي كه هر سال از آل سعود ميكرد، در جمعآوري لشكري از باديهنشينها و شهرنشينان موثر افتاد. لشكر رشيد و تركها كه از سلاح و توپهاي جنگي برخوردار بودند، در ابتدا مقابل باديهنشينها كه تا آن زمان صداي آن را نشنيده بودند، شكست خورد و حتي عبدالعزيز با گلوله توپ مجروح شد اما در نهايت اين عبدالعزيز بود كه جنگ صحرايي را برد.۵۴
***
عبدالعزيز در فاصله بين 1902تا 1906 به خودش اين فرصت را داد تا با روساي قبايل و شيخهاي مختلف منطقه از جمله شيخهاي تحت الحمايه انگلستان در سواحل خليج فارس ديدار كرده و نظرشان را جلب كند.
اين مسئله چندان خوشايند نماينده بريتانيا نبود، چرا كه از عملكرد عبدالعزيز اين طور برميآمد كه شايد ابن سعود براي تسخير قسمتي از سواحل خليج فارس برنامهاي داشته باشد. به همين جهت سرپرسي كاكس ۵۵ در آوريل 1906 خطاب به همه شيخهاي اصلي تحتالحمايهاش نوشت: «براي اين كه جاي هيچ ترديدي باقي نماند... آنها معتقدند بهتر است به شيخهاي تحتالحمايه هشدار داده شود كه ابراز هرگونه تمايلي از طرف آنان در جهت تشويق يا همراهي با ابن سعود يا نمايندگانش، از طرف دولت فخيمه خشنودي تلقي نخواهد شد. شما، دوست من، به نوبه خود از هر اقدامي در اين جهت خودداري خواهيد نمود...»۵۶
اما خواسته بريتانيا هرگز عملي نشد و عبدالعزيز با جلب نظر تركها با آنها صلح كرد و پس از مدتي عليه ابن رشيد وارد جنگي شد كه در نهايت به نابودي دشمن ديرينه خاندان سعود و كويت انجاميد. با پايان كار خاندان رشيد در شمال عربستان، ابن سعود ديگر نيازي به حمايت تركها نداشت. او سروري تركها را فقط براي اين پذيرفته بود تا در جدال با ابن رشيد از او حمايت كنند يا دستكم كاري به كار او نداشته باشند. تركها نيز نتوانستند در منطقه هيل بمانند؛ چرا كه رهبر سعودي عليرغم اين كه قائممقامي عثمانيها را در قرارداد صلح به دست آورده بود، هيچ اشتياقي براي انجام وظايفش نشان نميداد و كاروانها و راههاي آذوقه تركها به طور مرتب مورد هجوم قبايل قرار ميگرفتند. به نظر ميرسيد كه روزهاي پاياني كار تركها در عربستان شمالي به پايان رسيده است.
اكنون سال 1910 و حسين، شريف مكه به دنبال قدرت بيشتر بود. از زماني كه عبدالعزيز رياض را فتح كرده بود، قبايل زيادي به آل سعود پيوسته بودند اما مشكلات قبيلهاي او هم تازه شروع شده بود. ترس عبدالعزيز اين بود كه رقابتهاي دهه 1880 آل سعود كه باعث از ميان رفتن آن خانواده و تسخير رياض به دست آل رشيد شده بود، دوباره تكرار شود و عموزادههاي عبدالعزيز كه نه در دوران تبعيد و نه هنگام بازپسگرفتن پايتخت با او همكاري نكرده بودند، بار ديگر اسير جاهطلبيهايشان شده و با او از در مخالفت درآيند. كه همين طور هم شد. اگرچه عبدالعزيز با عقد سه تن از خواهرانش با عموزادههاي متمرد سعي كرد دل آنها را به دست آورد اما سرانجام اختلافها باعث شد كه آنها از رياض خارج شوند تا عجمانها را كه قبايلي متمرد بودند، براي شبيخون زدن و ايجاد اختلال برانگيزند.
بنابراين وقتي شريف حسين از غرب پيش تاخت تا عربستان مركزي را تصاحب كند، عبدالعزيز در شرق سرگرم مقابله با عجمانها و پسرعموهاي خودش بود.
در جريان همين حمله بود كه شريف حسين توانست برادر عبدالعزيز يعني سعدبن عبدالرحمان را اسير كند.
شريف حسين كه در پي يافتن حامياني براي تصرف منطقهاي در قسمت شرق حجاز بود، وقتي به منطقهاي در 450 كيلومتري مكه رسيد، با حادثهاي خوشايند روبهرو شد؛ چرا كه سعد برادر كوچكتر عبدالعزيز هم در آن نواحي مشغول گردآوري ماليات از قبايل به منظور سركوبي پسرعموهاي شورشياش بود. يكي از ويژگيهاي قبايل باديهنشين تغيير متحد پيشين در موقع احتمال قدرت بيشتر دشمن بود، همين مسئله در قبيله عتيبه نيز بروز كرد و ميزبانان سعد او را زنداني و تسليم شريف حسين كردند.
شريف مكه در ازاي اين گروگان، پرداخت مبلغ 4500 ليره را سالانه درخواست كرد كه مورد قبول عبدالعزيز قرار گرفت؛ هرچند پس از آزادي سعد، عبدالعزيز از پرداخت اين تعهد خودداري كرد اما همين مسئله براي اعتبار حاكم رياض يك شكست محسوب شد و او را در مقابل نيشخندهاي تلخ قرار داد.
***
تركهاي جوان و احساسات ملي
در سال 1911 دولت عثماني، به روزهاي اوج ناتوانياش نزديك ميشد. زماني كه عثماني شكست خورده از جنگ بالكان كنارهگيري كرد، ضعف اين دولت بر دشمنانش بيشتر از هر زماني مشهود شد. در اين زمان ابن سعود از فرصت استفاده كرد و به احساء حمله برد. آن جا را از زير نفوذ عثمانيها بيرون آورد و نفوذ خود را تا كرانههاي خليج فارس توسعه داد. اما با اين حال هنوز حاكمان و اميران مهمترين شهرهاي اسلامي يعني مكه و مدينه توسط عثماني انتخاب و منصوب ميشدند.
تركان عثماني از قرن دهم هجري نفوذ خود را در سرزمينهاي عرب بسط داده بودند و قسمتهاي مهمي از كشورهاي عربي جزو امپراطوري عثماني بود. تركان عثماني مرداني جنگجو و فاتح بودند اما واقعيت اين بود كه آنها اهل آباداني در مستعمرات نبودند و همين مسئله كافي بود تا جوانان ترك و عرب با كمترين تحريكي دست به شورش بزنند، در همين دوران بود كه به تدريج تشكيلات مخفي عرب و ترك در شهرهاي بزرگ خارج و داخل مرزهاي عثماني به وجود آمد. آنها شورشهايي را به راه انداختند كه عاقبت به سقوط سلطان عبدالحميد انجاميد.
در سالهاي1912 و 1913 مبارزه شديد و تندي ميان روزنامههاي عربي و عثماني جريان داشت كه احساسات ملي دو نژاد را بر عليه هم به شدت برميانگيخت. برخي از اين جريانات توسط افراد غير عرب و غير ترك و به طور مشخص انگلستان كه به دنبال فروپاشي دولت عثماني از درون بود، هدايت ميشد. به عنوان مثال ادوارد لورنس در خاطراتش به طور مشخص از چاپ نشريه «بولتن عرب» توسط خود و يارانش ياد ميكند. او به گفته خودش در اين زمان به عنوان يك سروان ستاد تحت فرماندهي كلي تون ، در قسمت جاسوسي سر آرچيبالد موري، براي انگلستان انجام وظيفه ميكرد.۵۷
بولتن عرب نشريهاي سري بود كه به طور هفتگي منتشر ميشد و حاوي تمام مطالب سياسي خاورميانه بود.
پاورقي كيهان - ۰۵ / ۰۳ / ۱۳۹۴