ریزش خواص در حکومت علوی(۲۹)
زراندوزی،عامل هلاکت خواص دنیا طلب
حجتالاسلام دکتر جواد سلیمانی
فصل اول: عالمان و قاضیان
مقصود از عالمان و قاضیان کسانی هستند که طبق گزارشهای تاریخی صدر اسلام به علت اشتغال به فقه و حدیث و تفسیر و قضاوت به عنوان عالم یا قاضی شناخته میشدند.
زيد بن ثابت
زندگینامه
نام و نسب زید بن ثابت در تاریخ به این طریق ذکر شده است: زيد بن ثابت بن ضَحّاك ... الأنصاري الخزرجي. نام مادر وی نوار دختر مالك بن معاوية میباشد. كنيه اش ابو سعيد به نام فرزندش سعید بود.
او از اهالی مدینه بود به همین علت او را زید بن ثابت انصاری مینامند؛ زمانی که پیامبر(ص) از مکه به مدینه هجرت نمود، زید 11 سال داشت.
سوابق
شرکت در جنگهای صدر اسلام
وقتی که رسول خدا(ص) به مدینه هجرت نمود وی 11 ساله بود خواست در جنگ بدر شرکت نماید که رسول اکرم(ص) به خاطر سن کمش نپذیرفت و از اینجا معلوم میشود زید در 12 سالگی مسلمان شده بود، اولین بار در جنگ خندق کنار رسول اکرم(ص) به جهاد پرداخت و پس از آن نیز در برخی دیگر از جنگهای پیامبر(ص) شرکت کرد.
زید در جنگ خندق همراه مسلمانان خاک حمل میکرد، پیامبر(ص) وقتی او را در این حال مشاهده میکند میفرماید: (إنه نعم الغلام؛ او چه جوان خوبی است.)
در جنگ خیبر نیز حضور داشت و مسئولیت شمارش مسلمانان را داشت. در جنگ تبوک پرچم گروه بنی مالک بن نجار در دست عماره بن حزم بود که پیامبر پرچم را گرفته و به زید بن ثابت میدهد. عماره عرض میکند یا رسول الله آیا کار بدی از من سر زده؟! حضرت میفرماید: نه اما قرآن مقدم است و زید بیشتر از تو قرآن فرا گرفته است.
نوشتن وحی
گروهی از یاران پیامبر(ص) وظیفه نوشتن وحی را بر عهده داشتند، علاوه بر وحی نامههایی را که بین گروهها یا با حکومتهای دیگر رد و بدل میشد و یا قراردادهایی که بین مسلمانان بسته میشد را مینگاشتند؛ برخی از افراد این گروه عبارت بودند از: علىّ بن ابى طالب(ع)، عثمان بن عفّان،، معاذ بن جبل، حنظلة بن ربيع، ابىّ بن كعب، جهيم بن صلت، حصين نميرى، زيد بن ثابت، عمرو بن عاص بن اميّه، معاوية بن ابى سفيان، شرحبيل بن حسنه، عبد الله بن سعد بن ابى سرح و مغيرة بن شعبه.- زید بن ثابت زبانهای فارسی و رومی و حبشی و قبطی را در مدینه از اهل آن زبانها آموخته و بر آنها تسلط داشت ازاینرو، علاوه بر نوشتن مسئولیت مترجمی را نیز بر عهده داشت... نیز پیامبر(ص) به زید بن ثابت امر کرده بود که کتاب یهود را فرا بگیرد.
زید علاوه بر اینکه کاتب نبی مکرم اسلام(ص) بود، کاتب ابو بکر، عمر بن خطاب و عثمان بن عفان نیز بود.
قرائت و جمع آوری قرآن
زید بن ثابت علاوه بر کتابت قرآن، قاری قرآن هم بود، چنانچه خزرجیها میگفتند: از ما خزرجیها چهار نفر قرآن را در زمان پیامبر اسلام(ص) قرائت کردهاند که عبارتند از: زيد بن ثابت، ابو زيد، ابى بن كعب و معاذ ابن جبل.
از امور دیگری که بر اهمیت این شخصیت و جایگاه او در صدر اسلام میافزاید مسئله گردآوری قرآن است، طبق نقل برخی از مورخان زید یکی از معدود افرادی بود که زمان پیامبر(ص) به جمع آوری قرآن اقدام کرد؛ این کار از اهمیت بسیاری برخوردار بود زیرا طبق نقل مشهور در زمان رسول خدا(ص) قرآن مجید به صورت پراکنده دست افراد بود هرکس بخشی از قرآن را حفظ کرده یا نوشته بود؛ و بیم این میرفت بخشهایی از قرآن فراموش شده یا از بین رفته یا جابجا شود و در معرض زیاده یا نقیصه یا جابجایی قرار گیرد؛ ازاینرو، جمع آوری قرآن موجب میشد اولا از تحریف قرآن جلوگیری شود و ثانیا قرآن را به صورت یکجا در دسترس قرار دهد.
به هر حال عضویت در میان انصار، اسلام آوردن و جهاد در سن نوجوانی، آشنایی با زبان و قرآن زید را در میان اصحاب به چهرهای درخشان تبدیل کرد که جهاد و شهادت طلبی، علم و دانش و کارگزاری رسول خدا(ص) را در پرونده خود داشت.
آشنایی با علم و فقه
یعقوبی که یک مورخ شیعی است وی را در زمان ابوبکر و عمر بن خطاب و عثمان بن عفان از فقها معرفی کرده است.
لکن برخی تلاش کردهاند زید بن ثابت را به عنوان عالم و اهل قضاوت و فتوا بزرگی مطرح کنند؛ وقتی زید از دنیا رفت ابوهریره گفت: «مات حبر هذه الأمة؛ عالم این امت از دنیا رفت».
لغزشها
بعد از رحلت پیامبر(ص) زید به عنوان یک چهره انصاری خوش سابقه اگرچه میتوانست موجبات هدایت اصحاب به سوی بیعت با علی(ع) را فراهم کند، اما به رغم علم به سفارشهای رسول خدا(ص) درباره جانشینی علی(ع) مواضعی دیگری گرفت؛ در حالی که علی(ع) مشغول غسل آن حضرت بود عدهای مشغول شور و مشورت برای انتخاب جانشین پیامبر(ص) شدند، در این بین مردی از گروه انصار گفت: حضرت رسولاکرم(ص) وقتی برای کاری فردی از مهاجرین را مامور میکرد در کنار او شخصی از انصار نیز قرار میداد پس امر خلافت را به دو شخص که یکی از مهاجرین و دیگری از انصار باشد بسپاریم. ناگهان زید بن ثابت با این سخن مخالفت کرده و گفت: رسول الله(ص) از مهاجرین بود امام نیز از مهاجرین باشد و ما انصارش باشیم چنان که انصار رسول الله(ص) بودیم.
او با این موضع گیری باعث تسهیل خط انحراف مسیر خلافت شد؛ زیرا او از انصار بود و انصار در سقیفه ابتدا مخالف روی کار آمدن شخصی از مهاجران بودند، وقتی زید بن ثابت یک چهره سرشناس انصار به نفع مهاجران رای داد زمینه به نتیجه رسیدن سریع برنامه ممانعت از تحقق جانشینی علی(ع) و جایگزینی فرد دیگری از مهاجران فراهم شد.
زید بن ثابت با این سخن خود بر روی تمام سفارشهای رسولخدا(ص) برجانشینی علی(ع) سرپوش نهاد و نسبت به دلایل مسلم و شواهد گوناگون دال بر جانشینی علی(ع) سکوت اختیار کرد.
روابط حسنه و خدمات او به خلفا موجب شد که بعد از ابوبکر در نزد عمر نیز جایگاه ویژهای برای خود رقم بزند، و مورد اعتماد آنان قرار بگیرد؛ به گونهای که زمانی که عمر به مسافرتی میرفت زید را به جای خود مینشاند و امور را به وی میسپرد. چنان که عمر چندین بار به حج رفت و در این حجها زید را به جانشینی خود در مدینه نصب کرد.
زید منصب کتابت عمر را نیز به عهده داشت و چون قبلا نیز کاتب پیامبر(ص) بود لذا عمر روزی با او خلوت کرده و گاه از او درخواست میکرد که آنچه در نامههای پیامبر بر ملوک و غیره مینوشته وی را با خبر سازد، البته زید این درخواست را رد میکند و میگوید: پیامبر به من گفت تو را انتخاب میکنم پس اسرار مرا فاش نکن و آنها را از دیگران کتمان گردان.
حمایت از ظلمهای دوران خلیفه سوم
او در زمان خلیفه سوم نیز از اطرافیان و حامیان عثمان بود و از حاتم بخشیهای از بیتالمال بینصیب نماند؛ و شاید ازاینرو، زمانی که تبعیض و ظلمها فزونی یافت اصحاب پیامبر به اعتراض برخاستند و از خلیفه خواستند که به عدالت رفتار کند، زید از همه سوابقش برای حمایت از وی استفاده کرد و دست از حمایت وی برنداشت.
طبق نقل بلاذری انصار نزد زید جمع شده و گفتند: ای ابوسعید نظرت درباره عثمان چیست؟ زید گفت: شما با یاری پیامبر(ص) انصارالله شدید پس خلیفه اش را نیز یاری کنید تا بار دوم نیز انصارالله باشید.
سهیل بن حنیف گفت:ای زید عثمان، تو را از کمکهای مدینه سیراب کرده است.
ابوسعید علاوه بر حمایت گفتاری، در عمل نیز از عثمان حمایت میکرد و از طرف وی مسئولیتهایی را به عهده میگرفت. او هم مسند قضاوت دستگاه عثمان را به عهده داشت. و هم مسئول بیت المال شده بود.
عبدالله بن ارقم که مسئولیت بیت المال را بر عهده داشت وقتی حیف و میل بیت المال توسط عثمان را دید در روز جمعه در حالی که عثمان خطبه میخواند به مسجد آمده و کلیدهای بیت المال را بر منبر نهاده و گفت این کلیدها رابردار که من خزانهدار تو نیستم بلکه خزانهدار مسلمانان هستم. عثمان نیز کلید را گرفته به زید بن ثابت داد بدین طریق زید مسئول بیت المال مسلمانان گردید.
زر اندوزی
در زمان عثمان حاتم بخشیهای زیادی نسبت به زید صورت گرفت و از این طریق صاحب آلاف و الوف زیادی شد به طوری که در شمار ثروتمندان بزرگ عرب در آمد. صاحب أنساب الأشراف از قول ابومخنف نقل میکند که عثمان به زید صدهزار درهم بخشید. یک بار دیگر صدهزار درهم نیز به او داد که موجب اعتراض ابوذر شد.
ابوذر با تلاوت آیه «وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ و الْفِضَّةَ و لاینفقونها فی سبیل الله فبشّرهم بعذاب ألیم؛ کسانی را که طلا و نقره را انباشت میکنند و در راه خدا انفاق نمیکنند به عذاب دردناکی بشارت باد.» زراندوزان را به عذاب الیم بشارت داد.
پیداست که این بخششها در دفاع زید بن ثابت از عثمان نقش بسزایی داشته است.
ثروت وی به اینجا ختم نمیشود سعید بن مسیب میگوید وقتی زید بن ثابت از دنیا رفت غیراز یک صد هزار اموال و املاک آنقدر طلا و نقره بجا گذاشته بود كه وقتى خواستند طلاهايش را پس از مرگش تقسيم كنند، تبر آوردند و با تبر آنها را شکسته، تقسيم كردند.
مخالفت با علی(ع)
بعد از کشته شدن عثمان هنگامی که مردم دسته دسته اعم از مهاجرین و انصار با علی(ع) بیعت میکردند حتی طلحه و زبیر نیز بیعت کردند زید بن ثابت از بیعت سرباز زد ؛ زیرا اولا از اطرافیان عثمان بود و گرایش عثمانی داشت و ثانیا اموال زیادی از طرف عثمان به وی رسیده بود و اگر علی(ع) به خلافت میرسید او به عدالت رفتار میکرد و ثروتهایی را که به گونه ظالمانه از بیت المال تاراج رفته بود به بیتالمال بازمی گرداند در نتیجه افرادی مانند زید متضرر میشدند. در ضمن از لحاظ حیثیتی نیز لطمه میدیدند.
او نه تنها بیعت نکرد بلکه در جنگهای دوران حکومت علی(ع) در صف مخالف قرار داشت؛ وی با طلحه و زبیر و عایشه در جنگ جمل همراه بود..
ریشه لغزشها
از مجموعه رفتارهای زید بن ثابت بنظر میرسد او در هر زمانی به موقعیت خود میاندیشید، و محاسبه میکرد چه سیاستی را برگزیند جایگاه برتر و منفعت بالاتری نصیبش میگردد، برای رسیدن به این هدف همه چیز برایش وسیله بود، ازاینرو، یکبار سفارش رسول خدا در مورد ولایت علی(ع) و مصالح قوم خود انصار را فدای موقعیت خود کرد و بدین وسیله مقرب خلیفه اول و دوم شد و به مقام و منزلت سیاسی رسید؛ بار دوم برای کسب مال وجدان خود را نادیده گرفت و ظلمهای حکومت دوران عثمان را توجیه کرد؛ و بدین وسیله به ثروت هنگفتی دست یافت و مسئول اموری مالی و قضایی شد؛ دفعه سوم قتل عثمان را بهانهای مخالفت با علی(ع) قرار داد تا زیر تا پشت پرده این بهانه ثروت خود را حفظ کند و گرفتار محاکمه دادگاه عدل علی(ع) نشده؛ پرسش ازکجا آوردی دستگاه قضایی آن حضرت گریبانگیرش نشود.
سال وفات زید دقیقا روشن نیست؛ ولی برخی 45 قمری و برخی دیگر 55 قمری را سال مرگش ذکر کردهاند.
انس بن مالک
زندگینامه
انس بن مالک بن نضر از قبیله خزرج و از انصار بود. در ابتدای ورود نبی اکرم(ص) به مدینه هنوز ده ساله بود که مادرش او را برای خدمتگزاری نزد پیامبر(ص) آورد؛ ازاینرو، از آن روز تا پایان عمر شریف پیامبر(ص) خادم آن حضرت بود؛ لذا در تاریخ به خادم رسولالله معروف شده است.
وی بعد از رحلت رسول خدا(ص) از سوی ابوبکر و به تأیید عمر به عنوان والی بحرین برگزیده شد.در زمان خلیفه دوم همراه ابوموسی اشعری به بصره اعزام شد و فرماندهی سپاه اسلام در نبرد شوشتر (تستر) را بر عهده داشت.
وی اوائل عمر خویش را در مدینه سپری نمود، ولی اواخر عمر به بصره کوچ کرد و تقریباً به سال نود و یک هجری در شهر بصره درگذشت و در دو فرسخی شهر بصره دفن گردید.
روایات زیادی از پیامبر(ص) نقل کرد و شمار زیادی از روات بزرگ اهل سنت همچون زهری و قتاده و حسن بصری از او روایت نقل کردهاند.
در دوران خلیفه سوم انس از حامیان عثمان بود و زمانی که مردم بر ضد ظلم دستگاه عثمان قیام کردند او از بصره برای یاریش اقدام کرد.
لغزشها
کتمان حدیث غدیر
على (ع) در ميدان كناردار الحكومه يا ميدان كنار مسجد جامع مردم را سوگند داد و فرمود: كداميك از شما شنيده است كه پيامبر (ص) فرمود: «هر كس من مولاى اويم على مولاى اوست» دوازده مرد برخاستند و گواهى دادند. انس بن مالك كه ميان مردم بود برنخاست، على (ع) به او فرمود: اى انس چه چيزى مانع از آن شد كه برخيزى و گواهى دهى تو كه در آن روز حضور داشتى. گفت: اى امير المومنين سالخورده شدهام و فراموش كردهام. على(ع) عرضه داشت: پروردگارا، اگر دروغگوست او را گرفتار پيسى كن آن چنان كه عمامه آن را فرو نپوشاند.
طلحة بن عمير مىگويد: به خدا سوگند پس از آن، پيسى را در پيشانى او و ميان چشمهايش ديدم.
پیداست وقتی خادم پیامبر(ص) که سالیان متمادی با آن حضرت بوده به ماجرای غدیر و حدیث غدیر که در جانشینی امیرمومنان(ع) به جای پیامبر(ص) تصریح میکند گواهی ندهد چه اتفاقی در جامعهای که علی(ع) حاکم آن است و بخشی از مردم از اطاعت او سرباز زده و بین حقانیت آن حضرت و معاویه شک کردهاند میافتد، سکوت انس بن مالک به طور طبیعی مخالفان آن حضرت را در استمرار حرکتشان تأیید کرد و موافقان حضرت را در استمرار حمایت شان سست نمود.
کتمان فضائل علی(ع) در دوران حکومت علی(ع)
انس به دلیل اینکه خادم رسول خدا(ص) بود و از ارتباط نزدیک رسول خدا(ص) با امیرمومنان(ع) اطلاع داشت منبع فضائل نادیده و ناشنیدهای از امیرمومنان (ع) بود که نقل آنها میتوانست برای مردمان حیرت زده دوران حکومت امیرمومنان(ع) رهگشا و راهنما باشد، ولی متاسفانه او بنابر کتمان آن فضائل گذاشت؛ البته او در اواخر عمرش از فضایل علی(ع) نقل میکرد، مردى در اواخر عمر انس بن مالك از او درباره على بن ابى طالب (ع) پرسيد. گفت:
(من پس از آن روز كه در ميدان [کوفه] اتفاق افتاد سوگند خورده و تعهد كردهام هيچ حديثى در مورد على (ع) را پوشيده ندارم.)
در حالی که ماجرای شهادت طلبی امیرمومنان(ع) از اصحاب درباره حدیث غدیر در میدان کوفه بعد از جنگ صفین و جدا شدن مردم از علی(ع) بود از این رو نقل فضائل حضرت در زمان فائدهای نداشت ؛ أنس میبایست از آغازین روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یا لاأقل از زمان بیعت مردم با حضرت فضائل ایشان را به مردم میگفت تا مردم در اطاعت از آن حضرت پایمردی کنند و دور حضرت را خلوت نکنند؛ او میبایست از آغاز حکومت علی(ع) با نقل فضائل آن حضرت از زبان پیامبر(ص) آن حضرت را حمایت میکرد؛ اکنون به برخی از فضائلی که او نقل کرده توجه کنید:
أنس میگفت: (على روز رستاخيز سالار همه پرهيزگاران است و به خدا سوگند اين سخن را از پيامبرتان شنيدهام.)
میگفت: (همراه رسول خدا (ص) بوديم على هم با ما بود. از كنار بوستانى گذشتيم. على گفت: اى رسول خدا مىبينى كه چه بوستان خوبى است. پيامبر فرمود: «اى على بوستان تو در بهشت از اين بسيار بهتر است» و از كنار هفت بوستان گذشتيم و على (ع) همان سخن را گفت و پيامبر همان پاسخ را دادند. سپس پيامبر ايستادند، ما هم ايستاديم. پيامبر سر خود را بر سر على نهاد و گريست. على پرسيد: اى رسول خدا چه چيزى شما را به گريه واداشته است فرمود: كينههايى در دل قومى كه آنرا براى تو آشكار نمىكنند مگر پس از آنكه مرا از دست بدهند». على گفت: اى رسول خدا آيا شمشير بر دوش نگيرم و آنان را نابود نسازم فرمود: بهتر آن است كه صبر كنى. گفت: اگر صبر كنم چه خواهد بود گفت: سختى و مشقت خواهى ديد. على پرسيد آيا در آن دين من سلامت خواهد بود فرمود: آرى، على گفت: در اين صورت به سختيها اعتنايى نخواهم كرد و اهميت نمىدهم.)
در جای دیگر گفت رسول خدا(ص) فرمود: «همانا پروردگار جهانيان با من در مورد على عهدى فرموده است كه او رايت هدايت و منار ايمان و پيشواى اولياى من است و پرتو همه كسانى است كه مرا اطاعت كنند. همانا على فرداى رستاخيز امين من و صاحب رايت من است و كليدهاى گنجينههاى رحمت پروردگارم در دست على خواهد بود».
انس نه تنها فضائل ناگفتهای از علی(ع) میدانست بلکه رذائل ناشنیدهای درباره معاویه میدانست که اگر به موقع و به صورت علنی آن را با به گوش مردم میرساند میتوانست منشأ خیر فراوانی شود.
او میگفت: (شنيدم پيامبر (ص) مىفرمود: به زودى مردى از امت من بر مردم چيره مىشود كه گشاده گلو و فراخ روده است. بسيار مىخورد و سير نمىشود. گناه جن و انس را بر دوش مىكشد. روزى به جستجوى امارت بر مىآيد، هرگاه بر او دست يافتيد شكمش را بدريد. گويد: در آن هنگام چوبدستى در دست رسول خدا (ص) بود و به شكم معاويه اشاره مىكرد.)
جای بسی شگفتی است که چگونه کسی که این همه فضائل از علی(ع) و زشتیهای معاویه میدانست در زمان خلافت علی(ع) از اعلان آنها به مردم دم فروبست و آن حضرت را تضعیف کرد.!!
پاورقي كيهان - ۱۲ / ۰۲ / ۱۳۹۵