زلال بصیرت (۵۱) - توجه به معنویت راهکار مقابله با خطر فرهنگی(3) بزرگترین مسئولیت فرهیختگان ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
توجه به معنویت ؛ راهکار مقابله با خطر فرهنگی (3)
زلال بصیرت
بزرگترین مسئولیت فرهیختگان
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر رهبر معظم انقلاب درباره برخی مسائل بهطور خاص تأکید میکنند، از آنروست كه ایشان بهمنزله یک پزشک حاذقی که دردهای جامعه را درک میکند، پیشبینی میکند و دستور پیشگیری میدهد؛ او میفهمد که نقص بزرگ جامعه کجاست و فساد و بیماریهای واگیردار از کجا در حال رسوخ به جامعه است و بر این مبنا تأکید میکند كه جلوی آنها را بگیرید و باید حواستان جمع باشد؛ ولی متأسفانه گوش شنوا در دیگران کم است. بیش از بیست سال است که ایشان بهطور مرتب از تهاجم فرهنگی و غارت فرهنگی و چیزهایی از این قبیل صحبت میكنند؛ این واژهها از ابتكارات خود ایشان است كه در ادبیات ما رایج شد. من به یاد ندارم كه قبل از ایشان کسی صحبت از تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی كرده باشد. بههرحال، دشمنان هم در داخل و هم در خارج غافل نیستند و کار خودشان را میکنند؛ بویژه با گسترش رسانهها، فیلمها، اینترنت و...، حتی در درون خانههای ما هم نفوذ كردهاند و ما باید در مقابل آن، جنبههای فرهنگی و معنوی را دهها برابر تقویت کنیم؛ اما متأسفانه، این نوع مسائل در حال کمرنگ شدن، و امور دیگر در حال رواج میباشد و مسئولان کشور نیز در آن میدمند. ما باید در پیشرفتهای علمی، صنعتی، رسانهای، هنری و فیلمسازی با دنیا همتراز شویم و نباید از آنها عقب بمانیم؛ اما اینکه مسائل دینی و معنوی چه میشود، به راحتی میگویند این كارها برای حوزه علمیه است و آخوندها باید این کار را انجام دهند. یعنی این خطر وجود دارد که معنویت در جامعه روزبهروز کمرنگ شود و جنبههای مادی و اقتصادی و صنعتی در مقایسه با جنبههای فرهنگی بیشتر مورد توجه قرار گیرد؛ اگر این روند ادامه یابد، چهبسا زمانی چشم باز كنیم و ببینیم در همان دامی افتادهایم که در زمان رژیم گذشته افتاده بودیم؛ این خطری است که رهبر معظم انقلاب پیشبینی میکنند و در فرصتهای گوناگون به مسئولان یادآوری میكنند و آن را با مردم در میان میگذارند و هر کجا متناسب با شنوندگان و مخاطبان خود آن را بیان میكنند.
فكر و فهم ؛ اصل دینداری و فرهنگ
بههرحال، ما غیر از مسئولیتی که در مقابل شهیدان داریم، مسئولیت اصلی ما در مقابل خداست. اگر باور کردیم که عالم را خدا آفریده و مال اوست و کس دیگری مالک آن نیست و باور کردیم که سعادت ما در این است که در سایه اطاعت خدا به سعادت ابدی برسیم - آن هم زندگیای که دیگر پایان ندارد (خالدین فیها ابدا) ـ باید تعادلی در رفتارهایمان به وجود آوریم و برای هر كاری به اندازه ضرورت آن، نیرو صرف كنیم.
اگر این را باور کردیم، آنگاه این پرسش مطرح میشود كه چگونه؟ برای تقویت معنویت چه كنیم؟ افراد سادهاندیش میگویند زیارتها بروید، سینه بزنید و گریه کنید، معنویت اینهاست. این افراد میپندارند اگر در دانشگاه چند هیئت مذهبی و سینهزنی به وجود آید و اعتكافی گرفته شود، همه امور درست میشود. چهبسا این دیدگاه برای مردم عوام و بیسواد قابل قبول باشد؛ ولی برای افراد فرهیخته قابل قبول نیست. اصل فرهنگ، فکر و فهم است. ما باید بفهمیم برای چه خلق شدهایم، چگونه باید رفتار کنیم، چه ارزشی برای ما حاکم است، چه چیزهایی ارزندهتر هستند و اینکه چه چیزی باید فدای چه بشود؛ اگر اینها را نفهمیم، هزار شب جمعه هم تا صبح سینهزنی و گریه كنیم، مقداری از احساسات ما ارضا خواهد شد.
اولین قدم و اصلیترین راه؛ خودشناسی و خودسازی
راه اصلی و قدم اول این است که ما درباره این مسائل بیشتر بیندیشیم، بیشتر آنها را مورد توجه قرار دهیم و درباره آنها مطالعه و بحث كنیم. تا زمانی كه این مسائل را باور نکنیم، با صرف این رفتارهای خشک، کاری انجام نخواهد شد؛ البته نسبت به نبودش، بهتر است؛ اما کار اساسی نیست. ما باید در کنار این مسائل، بكوشیم یکسری دورههای آموزشی داشته باشیم؛ اگر امكان آن فراهم نبود، دستكم یک دوره مطالعاتی دربارة مسائل ضروری دینی داشته باشیم و درباره آن بحث و گفتوگو داشته باشیم تا مسئله بهطور كامل برایمان حل شود. صرف اینکه مروری داشته باشیم، كفایت نمیكند و چهبسا امروز یادمان باشد و فردا فراموش كنیم و در نهایت نیز پرسشهای بیپاسخی دربارة برخی مسائل در ذهنمان باقی بماند. اگر این امكان وجود داشته باشد كه استادی به ما درس بدهد، ایده آل است؛ اما اگر نبود، خودمان - به صورت فردی یا گروهی - جلسات مطالعه و بحث داشته باشیم. برای مثال، هر هفته یا ماه یك كتاب مشخص را در چندین جلسه مطالعه و درباره آن گفتوگو و آنها را نقد و بررسی كنیم تا مسئله بهطور كامل برای ما حل شود. پس از آن، باید برنامههای عملی داشته باشیم که براساس این بینشها، رفتارهای خودمان را تنظیم و برنامهریزی كنیم؛ یعنی در یک کلمه خودشناسی و خودسازی. اگر چنین برنامهای را برای خودمان تنظیم کردیم و جدی گرفتیم، انشاءالله از بسیاری از آفات مصونیت پیدا میکنیم؛ نه تنها خودمان، بلكه میتوانیم دیگران را هم اصلاح کنیم؛ میتوانیم در شهر و كشور خودمان و پس از آن در كشورهای دیگر نیز تأثیرگذار باشیم.
توجه به مسائل فرهنگی بزرگترین مسئولیت فرهیختگان
بزرگترین مسئولیت قشر فرهیخته جامعه، مسائل فرهنگی است. البته خدماتی که به جامعه ارائه میشود، باید تقسیم شود؛ برای مثال یكی داروساز و دیگری پزشك و یا دندانپزشك میشود؛ یعنی نیازهای جامعه ایجاب میكند كه وظایف تقسیم شود؛ اما متأسفانه درباره مسائل فكری و فرهنگی، چندان احساس مسئولیت نمیكنیم و حتی برخی پروندهاش را هم از وظایف دولت جدا كردهاند و مهمترین وظایف دولت را زندگی مادی و امنیت کشور میدانند! و وظیفة دیگری برای خود قائل نیستند. برخی میپندارند منظور از فرهنگ، موسیقی و حركات موزون و این نوع مسائل است؛ ولی منظور ما از فرهنگ، ارزشها و باورهای اسلامی است. این کمبود را باید قشر فرهیخته جامعه، یعنی دانشجویان مورد توجه قرار دهند، دربارهاش فکر کنند، خودشان را تقویت کنند تا ابتدا خود آنها در مقابل افکار انحرافی و شبهههای غلط واكسینه شوند و بعد بتوانند دیگران را معالجه کنند. این وظیفه ربطی به مأموریتهای مادی و پول گرفتن در مقابل کار ندارد؛ اینها یک وظیفة انسانی الهی است که انسان باید خودش بكوشد این کارها را انجام بدهد، خودش را اصلاح کند و برای اصلاح جامعه بکوشد. این چیزی است که خدا بر عهده انبیا، سپس ائمه اطهار و بعد هم عالمان و فرهیختگان جامعه گذاشته است.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار جمعی از دانشجویان دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین ؛ قم ؛ 4 /2 /1394
فكر و فهم ؛ اصل دینداری و فرهنگ
بههرحال، ما غیر از مسئولیتی که در مقابل شهیدان داریم، مسئولیت اصلی ما در مقابل خداست. اگر باور کردیم که عالم را خدا آفریده و مال اوست و کس دیگری مالک آن نیست و باور کردیم که سعادت ما در این است که در سایه اطاعت خدا به سعادت ابدی برسیم - آن هم زندگیای که دیگر پایان ندارد (خالدین فیها ابدا) ـ باید تعادلی در رفتارهایمان به وجود آوریم و برای هر كاری به اندازه ضرورت آن، نیرو صرف كنیم.
اگر این را باور کردیم، آنگاه این پرسش مطرح میشود كه چگونه؟ برای تقویت معنویت چه كنیم؟ افراد سادهاندیش میگویند زیارتها بروید، سینه بزنید و گریه کنید، معنویت اینهاست. این افراد میپندارند اگر در دانشگاه چند هیئت مذهبی و سینهزنی به وجود آید و اعتكافی گرفته شود، همه امور درست میشود. چهبسا این دیدگاه برای مردم عوام و بیسواد قابل قبول باشد؛ ولی برای افراد فرهیخته قابل قبول نیست. اصل فرهنگ، فکر و فهم است. ما باید بفهمیم برای چه خلق شدهایم، چگونه باید رفتار کنیم، چه ارزشی برای ما حاکم است، چه چیزهایی ارزندهتر هستند و اینکه چه چیزی باید فدای چه بشود؛ اگر اینها را نفهمیم، هزار شب جمعه هم تا صبح سینهزنی و گریه كنیم، مقداری از احساسات ما ارضا خواهد شد.
اولین قدم و اصلیترین راه؛ خودشناسی و خودسازی
راه اصلی و قدم اول این است که ما درباره این مسائل بیشتر بیندیشیم، بیشتر آنها را مورد توجه قرار دهیم و درباره آنها مطالعه و بحث كنیم. تا زمانی كه این مسائل را باور نکنیم، با صرف این رفتارهای خشک، کاری انجام نخواهد شد؛ البته نسبت به نبودش، بهتر است؛ اما کار اساسی نیست. ما باید در کنار این مسائل، بكوشیم یکسری دورههای آموزشی داشته باشیم؛ اگر امكان آن فراهم نبود، دستكم یک دوره مطالعاتی دربارة مسائل ضروری دینی داشته باشیم و درباره آن بحث و گفتوگو داشته باشیم تا مسئله بهطور كامل برایمان حل شود. صرف اینکه مروری داشته باشیم، كفایت نمیكند و چهبسا امروز یادمان باشد و فردا فراموش كنیم و در نهایت نیز پرسشهای بیپاسخی دربارة برخی مسائل در ذهنمان باقی بماند. اگر این امكان وجود داشته باشد كه استادی به ما درس بدهد، ایده آل است؛ اما اگر نبود، خودمان - به صورت فردی یا گروهی - جلسات مطالعه و بحث داشته باشیم. برای مثال، هر هفته یا ماه یك كتاب مشخص را در چندین جلسه مطالعه و درباره آن گفتوگو و آنها را نقد و بررسی كنیم تا مسئله بهطور كامل برای ما حل شود. پس از آن، باید برنامههای عملی داشته باشیم که براساس این بینشها، رفتارهای خودمان را تنظیم و برنامهریزی كنیم؛ یعنی در یک کلمه خودشناسی و خودسازی. اگر چنین برنامهای را برای خودمان تنظیم کردیم و جدی گرفتیم، انشاءالله از بسیاری از آفات مصونیت پیدا میکنیم؛ نه تنها خودمان، بلكه میتوانیم دیگران را هم اصلاح کنیم؛ میتوانیم در شهر و كشور خودمان و پس از آن در كشورهای دیگر نیز تأثیرگذار باشیم.
توجه به مسائل فرهنگی بزرگترین مسئولیت فرهیختگان
بزرگترین مسئولیت قشر فرهیخته جامعه، مسائل فرهنگی است. البته خدماتی که به جامعه ارائه میشود، باید تقسیم شود؛ برای مثال یكی داروساز و دیگری پزشك و یا دندانپزشك میشود؛ یعنی نیازهای جامعه ایجاب میكند كه وظایف تقسیم شود؛ اما متأسفانه درباره مسائل فكری و فرهنگی، چندان احساس مسئولیت نمیكنیم و حتی برخی پروندهاش را هم از وظایف دولت جدا كردهاند و مهمترین وظایف دولت را زندگی مادی و امنیت کشور میدانند! و وظیفة دیگری برای خود قائل نیستند. برخی میپندارند منظور از فرهنگ، موسیقی و حركات موزون و این نوع مسائل است؛ ولی منظور ما از فرهنگ، ارزشها و باورهای اسلامی است. این کمبود را باید قشر فرهیخته جامعه، یعنی دانشجویان مورد توجه قرار دهند، دربارهاش فکر کنند، خودشان را تقویت کنند تا ابتدا خود آنها در مقابل افکار انحرافی و شبهههای غلط واكسینه شوند و بعد بتوانند دیگران را معالجه کنند. این وظیفه ربطی به مأموریتهای مادی و پول گرفتن در مقابل کار ندارد؛ اینها یک وظیفة انسانی الهی است که انسان باید خودش بكوشد این کارها را انجام بدهد، خودش را اصلاح کند و برای اصلاح جامعه بکوشد. این چیزی است که خدا بر عهده انبیا، سپس ائمه اطهار و بعد هم عالمان و فرهیختگان جامعه گذاشته است.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار جمعی از دانشجویان دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین ؛ قم ؛ 4 /2 /1394