نخستین فیلم تاریخ سینمای ایران
اولین محصول «مدرسه آرتیستی سینما» که در واقع نخستین فیلم تاریخ سینمای ایران نیز لقب گرفت، فیلمیبه نام «آبی و رابی» بود که توسط آوانس اوگانیانس (مدیر مدرسه) ساخته شد و در آن از دانش آموزان مدرسه آرتیستی سینما، استفاده گردید. فیلم «آبی و رابی»، کپی مستقیم از یک کمدی دانمارکی به نام «پات و پاتاشون» بود که برای نخستین بار در ساعت 2 بعدازظهر روز جمعه 12 آبان سال 1309 در سینما مایاک به نمایش در آمد.
اگرچه «آبی و رابی» نتوانسته بود، شوخیها و مزاحهای کمدینهای دانمارکی را به خوبی تکرار کند اما به هرحال سعی کرده بود که دقیقا از روی دست آنها کپی نماید! مثلا:
«...آبی با شیلنگی آب مینوشد و زیاد هم، ولی شکم رابی بالا میآید... رابی زیر بوغلتانی میرفت و دراز میشد و آبی با پتکی به سرش میزد و او دوباره کوتاه و پهن میشد... »
این فیلم با هزینه چهار هزار و ۳۵ تومان فیلمبرداری شد. تنها نسخه این فیلم در سال ۱۳۱۱ و در آتش سوزی سینما مایاک از بین رفت. بنابراین از فیلم یاد شده، به جز چند عکس اثری باقی نمانده اما از نوشتههای اشخاصی که فیلم یاد شده را در همان زمان افتتاحیه، به تماشا نشستند، چند نمونه ای باقی مانده که دو نمونه از آنها در این کتاب درج میشود تا از خلال آن به محتوای فیلم یاد شده پی ببرید.
مطلب اول در روزنامه اطلاعات، روز شنبه 13 دی ماه یعنی روز بعد از اولین نمایش فیلم «آبی و رابی» چاپ شد که در آن ضمن اشاره به نمایش فیلم یاد شده، از محسنات تاسیس «مدرسه آرتیستی سینما» برای به میدان آوردن عوامل ایرانی به جای خارجیها برای ساختن فیلم ایرانی سخن گفته شده بود و اینکه سپردن کار فیلمبرداری و سینما به دست خارجیها، چه مضراتی برای مملکت خواهد داشت. در بخشی از مقاله فوق آمده بود:
«...دیروز دعوتی از طرف مدرسه آرتیستی سینما برای دیدن فیلمیکه اخیرا برداشته شده است به عمل آمده بود. مدعوین در ساعت 2 بعداز ظهر در عمارت سینما مایاک حضور یافتند و فیلم مزبور به معرض تماشا گذارده شد.این اولین دفعه است که فیلمیدر ایران از طرف خود ایرانیها و آرتیستهای ایرانی برداشته شده است... زیرا در این فیلم یکدسته آرتیستهای ایرانی که از مدرسه جدیدالتاسیس آرتیستی سینما بیرون آمده اند، کار کرده اند که این قسمت در فیلمهای پیش نبوده است. فیلمهایی که تا به حال از ایران برداشته شده، دو قسمت بوده است. هیچوقت یک موسسه فیلمبرداری خارجی دلش برای ما نسوخته است که بیاید ایران و از مناظر تاریخی و مجلل ایران، (فیلم) برداشته، برود در آمریکا و اروپا نمایش بدهد... و اگر دیدید موسسه فیلمبرداری خارجی به ایران آمده است، به طور قطع بدانید که آمده است از چیزهای عجیب و غریب و بناهای بد و منظرههای کثیف فیلم برداشته و آن را به نام جامعه و مملکت ما در دنیا نشان بدهد... چند ماه قبل در خاتمه یک کنفرانس که در پاریس از طرف یک نفر مستشرق راجع به ایران داده میشد، نمیدانم فیلمیاز کجا تهیه شده بود که در آنجا به معرض تماشا گذاردند. این فیلم که به خیال خودشان جنبه افتضاح و رسوایی نداشت البته یک قسمت مربوط به آثار تاریخی ایران بود که مثلا خرابههای قبر حافظ را در شیراز و مقبره حمدالله مستوفی در قزوین که رو به خرابی گذشته و چندین مقبره مخروبه از قم نشان میداد و بعد هم دورنمای گنبد بازار و سپس دالانهای تنگ و تاریکی را نشان میداد و معرفی کرد که اینجا بازار و محل دادو ستد و تجارت ایران است. در هر حال نسبت به این موضوع باید توجه مخصوص کرد یا اجازه نداد که خارجیها در ایران فیلم بردارند و یا فیلم آنها را تحت نظر گرفته و سانسور نمود تا از برداشتن عکس و فیلم و منظرههای بد خودداری نموده و یا اقلا خوب و بد هردو را برداشته نشان دهند... اگر موضوع فیلمبرداری در ایران ترویج و تقویت شود نه فقط نتایج مادی برای صاحبان فیلم خواهد داشت بلکه رفته رفته به خارج صادرات پیدا خواهد کرد یا با فیلمهای خارجی مبادله میشود و این خود بهترین وسیله پروپاگاندای حقیقی مملکت و نشان دادن ایران به جامعه اروپایی است...»
مطلب دیگر، مقاله ای بود در روزنامه ایران به نام «یک فیلم ایرانی» که توسط حسینقلی مستعان(با نام مستعار شهزاد) نوشته شده بود:
«...یک فیلم ایرانی...مقصود از این عنوان فیلمینیست که موضوع آن یک افسانه عجیب و غریب باشد، در منظرههای الف لیل بگذرد، بازیگران آن لباسهای اختراعی پوشیده باشند و فقط دارای یک عنوان ایرانی باشد و بس. من از این قبیل فیلمها، خیلی دیده ام و به دیدن آنها هم رغبتی ندارم. زیرا کمپانیهای فیلمبرداری از ممالک شرقی هیچ نمیشناسند مگر اسمیو آن را هم عنوان افسانه قرار میدهند. ولی فیلم ایرانی که دیدم غیر از آن فیلمها بود...قهرمانان این فیلم کوچک، آقایان ضرابی و سهرابی بودند و در ضمن سایر فارغ التحصیلان مدرسه از قبیل آقایان دهقان، قطبی، ارجمند، رهسپار و خود موسیو اوگانیانس مدیر مدرسه رل کوچکی به عهده داشتند...»
برخلاف آنچه نویسنده مقاله فوق مینویسد، تنها امتیازی که فیلم «آبی و رابی» را نسبت به فیلمهای تولیدی خارجی متفاوت میسازد، بازی هنرپیشگان ایرانی است وگرنه چنانچه آمد،قصه فیلم دقیقا از یک فیلم خارجی (پات و پاتاشون) گرفته شده بود که چندان سازگاری با فرهنگ و ارزشهای ایرانی اسلامینداشت.
داستان فیلم «آبی و رابی» اینگونه نقل شده است:
«... داستان دو شخصیت به نامهای آبی(محمدخان ضرابی) و رابی(غلامعلی خان سهرابی فرد) است. آبی هنگامیکه آب مینوشد، شکم رابی باد میکند. رابی زیر بوم غلطانی دراز میکشد و آبی با پتک بر سر او میزند و رابی پهن و کوتاه میشود. در رستوران لقانطه، آبی و رابی سفارش مرغ میدهند و وقتی قصد خوردن آن را دارند، آن مرغ به پرواز در میآید و ...»
این داستانکهای فیلم «آبی و رابی» نه تنها در فیلم «پات و پاتاشون»، بلکه در بسیاری از فیلمهای صامت آن زمان چه متعلق به برادران لومیر، چه ژرژ میلیس و چه تامس آلوا ادیسون آمده بود. مثل فردی که زیر جاده صاف کن رفته و مانند یک تکه مقوا شده و بعد که بر سرش میکوبند، دوباره به حالت نخست برمیگردد. مقصود آنکه داستانها و ماجراهای فیلم «آبی و رابی» از قصههای ایرانی گرفته نشده بود و ارتباطی با افسانهها و قصههای ایرانی نداشت و حتی با موضوعات جذاب و دیدنی جامعه آن روز ایران نیز سنخیتی نداشت.
این همان نقیصه بزرگی است که همین امروز هم در فیلمهای ایرانی به چشم میخورد. به این معنی که تمام عوامل ساخت فیلم، ایرانی هستند، اسمها و حتی مکانها هم ایرانی است اما قصه و شخصیتها، هویت ایرانی نداشته و زندگی جاری در فیلم با سبک زندگی ایرانی اسلامی، نمیخواند. فیلم نشانی از فرهنگ و اندیشه و باورهای ایرانی در خود نداشته و در آنچه ارائه میگردد، سنخیتی با ارزشها و عقاید جامعه ایرانی نمییابید. گویی اشکالی که محور کاستیهای امروز سینمای ایران است، ریشه در همان فیلمهای آغازین این سینما دارد.
دومین فیلم تاریخ سینمای ایران؛ سومین فیلم اکران شده!
با توجه به آنچه درباره ورود و شکل گیری سینمای ایران آمد، پر بیراه نبود که از دل همان «مدرسه آرتیستی سینما»، دومین فیلم تاریخ سینمای ایران به نام «حاجی آقا، آکتور سینما» بیرون آید که مستقیما باورها و اعتقادات دینی و ملی ایرانیان را نشانه رفته بود. خوشبختانه از این فیلم، نسخه نسبتا کاملی در فیلمخانه ملی ایران موجود است و میتوان آن را به تماشا نشست و قضاوت کرد.
داستان فیلم «حاجی آقا ، آکتور سینما» از این قرار بود:
«...رژیسور یا همان کارگردان سینما (آوانس اوگانیانس) در پی داستان برای فیلم خود با این پیشنهاد روبهرو میشود که از حاجی آقا (حبیبالله مراد) که شخص متمکن و متلونالمزاجی است و با سینما و نمایش مخالف است، به طور مخفیانه فیلم بگیرد. دختر حاجی آقا میخواهد در فیلمیبازی کند اما حاجی آقا اجازه نمیدهد. داماد (عباس طاهباز)، نوکر (عباسقلی عدالت پور) و دختر حاجی آقا (آسیا قسطانیان) تمهیدها و اسباب کار را فراهم میآورند. قرار میشود که ساعت حاجی آقا را بدزدند تا وی را به اصطلاح امروز سرکار گذاشته و از عکس العملش، فیلم بگیرند. حاجی آقا در پی مفقودشدن ساعت بغلی خود به نوکرش پوری بدگمان میشود و در خیابانهای شهر همراه دامادش پرویز به تعقیب او میپردازد. حاجی آقا ابتدا گذرش به مطب مسیو آبی دندانساز (غلامعلی سهرابی) میافتد و سپس با مرتاض (آوانس اوگانیانس) روبهرو میشود که ادعا میکند میتواند ساعت حاجی را پیدا کند. او عملیاتی مثل ظاهرکردن روح دختر و دامادش را درحضور حاجی انجام میدهد. رژیسور از همهی این ماجراها فیلم میگیرد و حاجی آقا پس از تماشای آن به سینما به عنوان یکی از وسایل تربیت و تهذیب اخلاق عمومیاعتقاد آورده و اجازه میدهدکه دخترش در فیلم بازی کند!...»
توجه داشته باشید که این داستان مربوط به حدود 85 سال قبل است. واقعا اگر کسی امروز در میان جامعه ایرانی آمار بگیرد، چند نفر حاضر هستند که دختر یا همسرشان در فیلمیبازی کند؟! در سال 1375، سید ضیاء الدین دری۱ فیلمیبه نام «سینما، سینماست» ساخت که در آن مشکل کمبود هنرپیشه زن را داشتند و گروه سازنده به دنبال انتخاب بازیگر زن، حتی در میان روشنفکرترین قشر ولو نزد یک استاد دانشگاه هم نتوانستند رضایت وی را برای بازی دختر یا همسرش در یک فیلم سینمایی کسب کنند.
این درحالی بود که پدیده سینما (چنانکه پیش از این نیز نوشته شد) نه تنها از جانب علمای دینی مانند شهید مدرس، مورد انتقاد و اعتراض بود بلکه از طرف روشنفکران و شاعرانی همچون امیری فیروزکوهی نیز مایه فساد و تباهی اخلاق ذکر گردید. در همان زمان مقالات متعددی در مطبوعات و نشریات روز، حکایت از همین عدم اعتماد به پدیده سینما داشت.
یکی از مهمترین نوشتهها در این دوره متعلق به «غ – مقدم» بود که درباره 3 پدیده ناشی از تجدد تحمیلی غرب یعنی «کافه و تئاتر و سینما» نوشته و از منظر اجتماعی و اصطکاک شدید این پدیدهها با باورها و اعتقادات مردم، آنها را پدیدههای مذمومیبه شمار آورد. بخشی از آن نوشته چنین بود:
«...سینما ... هر چند که نواقص آزادی آن نسبت به سایرین (کافه و تئاتر) کمتر است ولی یقینا آن نیز از نقطه نظر اخلاقی و با این وضعیت فعلی خوب نبوده و محتاج به اصلاحاتی است. امروزه مردم عادت برفتن کافه و سینما و تئاتر پیدا کرده اند و مثل سابق نیست که یک سینما و کافه در فلان نقطه مخصوص شهر باشد و ماهی یک مرتبه شخص بدان جا برود. امروز هر کسی در ماه مبلغی از بودجه خود را به جیب مدیران موسسات مزبور ریخته ..البته کنترل و سرپرستی در این قسمتها لازم و از وظائف حتمیه دولت به شمار میرود. ورود انواع و اقسام فیلمها که جز تخریب اخلاق و افکار مردم نتیجه دیگری ندارد، چه فائده دارد؟ معمولا جوانان ما پس از خروج از سینماها، جز یک درس عشقی، حکایات و روایات مهمل چیز دیگری نمیآموزند ...»
اما آنچه در فیلم «حاجی آقا، آکتور سینما» به مضحکه گرفته میشود، حاجی آقاست که نماینده یک باور و تبلور برخی ارزشهای اسلامیبه شمار میآید. صرف نظر از اینکه حتما در میان هر قشر و طبقه ای ولو با ارزشی ترین و مقدس ترین عناوین هم افراد و اشخاص منحرف حضور دارند اما زیر علامت سوال بردن نماینده یک ارزش اسلامیدر یکی از نخستین فیلمهای تاریخ سینمای ایران، تعبیر و تفسیرهایی ورای انتقادات موردی پیدا میکند.
تقریبا میتوان گفت عنوان «حاج آقا» به مثابه یکی از نمادهای ارزشی اسلامی، از همان ابتدای تاریخ سینمای ایران، زیر علامت سوال رفت و نسبتهای مختلفی به آن داده شده تا همین امروز که هنوز یکی از متزلزل ترین و شاید منفی ترین نقشها در فیلمهای مختلف این سینما را برعهده حاجی آقاها میگذارند! از حاجی جبار فیلم «شبنشینی در جهنم» (1336) گرفته که بیشترین ظلم را در حق زیردستان خود روا میداشت تا حاج آقای فیلم «سگ کشی» (1378) ساخته بهرام بیضایی ۲ که قصد سوء استفاده از یک زن شوهر دار را داشت.
ــــــــــــــــــــــــــــ
۱ - سید ضیاء الدین دری از کارگردانان سینما و تلویزیون پس از پیروزی انقلاب اسلامیکه در کارنامه اش مجموعههای تلویزیونی باارزشی مانند «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» به چشم میخورد. وی تنها فیلم سینمای ایران درباره فراماسونری به نام «لژیون» را نیز ساخته است.
۲- بهرام بیضایی، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر و سینما از خانواده ای بهایی، در سال 1340 به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک درآمد و یک سال بعد با سمت کارگردان تئاتر به وزارت فرهنگ و هنر منتقل گردید. او در کانون فیلم ایران، کتابخانه ملی و کتابخانه مجلس عضویت داشت و از موسسین کانون نویسندگان ایران هم بود. بیضایی مدتی نیز در دانشگاه هنرهای زیبا تدریس کرد و زمانی به مدیریت گروه آن دانشکده هم ارتقاء یافت. در همان ایام با دفتر فرح دیبا در تماس قرار گرفت. از همین روی در مراسم مختلف این دفتر حضور داشت از جمله مراسم کیک خوری جشنواره فیلم تهران در آبان 1351 که در حضور فرح دیبا، کیک جشنواره را برید. در سال 1356 تقاضای عضویت وی در هیئت امنای مؤسسات آموزش عالی وابسته به وزارت فرهنگ و هنر مورد موافقت محمدرضا پهلوی قرار گرفت و با حکم وی، به این سمت منصوب شد و در همین سال با حکم فرح پهلوی برای مدت سه سال به عضویت هیئت مدیره موزه آبگینهها و سفالینههای ایران و فرهنگسرای نوبهار درآمد. او در زمینه سینما پس از ساخت چند فیلم کوتاه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که با دعوت فیروز شیروانلو از وابستگان دفتر فرح انجام گرفت (در حالی که به قول خودش هنوز حتی دوربین سینما را از نزدیک ندیده بود!)، با فیلم «رگبار» به تهیه کنندگی باربد طاهری و سرمایه عباس شباویز در آریانا فیلم( از دفاتر وابسته به اشرف پهلوی) در سال 1351 وارد سینمای حرفه ای شد و در طی این سالها آثاری همچون «غریبه و مه»، «کلاغ»، «باشو غریبه کوچک»، «شاید وقتی دیگر «، «مسافران» و «سگ کشی » را ساخت که تقریبا اغلب آنها با تقلید ساختاری از نمونههای خارجی و با همان ایدئولوژی باستان گرایانه رژیم پهلوی، ارزشهای اسلامیرا زیر علامت سوال میبردند.
منوی اصلی
ورود اعضا
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: | 3,167 |
---|---|
بازدید دیروز: | 9,675 |
بازدید هفته: | 44,921 |
بازدید ماه: | 44,921 |
بازدید کل: | 25,032,052 |
افراد آنلاین: | 365 |
اوقات شرعی
اوقات شرعی به وقت زنجان
اذان صبح: | |
---|---|
طلوع خورشید: | |
اذان ظهر: | |
غروب خورشید: | |
اذان مغرب: |
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۰۵ دی ۱٤۰۳
Wednesday , 25 December 2024
الأربعاء ، ۲۳ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403 | ||||||
---|---|---|---|---|---|---|
ج | پ | چ | س | د | ی | ش |
7 | 6 | 5 | 4 | 3 | 2 | 1 |
14 | 13 | 12 | 11 | 10 | 9 | 8 |
21 | 20 | 19 | 18 | 17 | 16 | 15 |
28 | 27 | 26 | 25 | 24 | 23 | 22 |
30 | 29 | |||||
آخرین اخبار
پزشکیان در دیدار معاون نخستوزیر روسیه: عزم دولت ایران برای تکمیل راهگذر شمال- جنوب جدی است ۱۴۰۳/۱۰/۰۳ ۰۳/۱۰/۰٤
(57 بازدید)
(57 بازدید)
دریادار تنگسیری: نیروهای مسلح تحت فرمان فرمانده کل قوا آماده صیانت از مرزهای آبی و خاکی هستند ۱۴۰۳/۱۰/۰۳ ۰۳/۱۰/۰٤
(42 بازدید)
(42 بازدید)
اظهارات سؤالبرانگیز همتی درباره نرخ ارز: گرای گرانی از وزارت اقتصاد آقای پزشکیان مراقب باشید ۱۴۰۳/۱۰/۰۳ ۰۳/۱۰/۰٤
(38 بازدید)
(38 بازدید)
رهبر انقلاب پیشبینی کردند: ظهور یک مجموعه شرافتمند در سوریه مثل حزبالله لبنان ۱۴۰۳/۱۰/۰۲ ۰۳/۱۰/۰۳
(81 بازدید)
(81 بازدید)
حاجیآقایی که آکتور سینما شد!( سعید مستغاثی) ۱۵/ ۰۵/ ۱۳۹۵
واکاوی تاریخ سینمای ایران
حاجیآقایی که آکتور سینما شد!( سعید مستغاثی)