به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 9,967
بازدید دیروز: 18,995
بازدید هفته: 70,715
بازدید ماه: 70,715
بازدید کل: 25,057,643
افراد آنلاین: 29
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۰۶ دی ۱٤۰۳
Thursday , 26 December 2024
الخميس ، ۲٤ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
خوان حکمت ( ۸۷ ) : مواقع خاص استجابت دعا ۱۳۹۵/۰۵/۳۰

خوان حکمت :  

مواقع خاص استجابت دعا

Image result for ‫آيت‌الله جوادي آملي‬‎

بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم

مواقع خاص استجابت دعا 

وحی دو گونه است، يک وقت است وحي تشريعي است که مخصوص انبياست، وحي‌هاي علم غيب است و مانند آن، که مختصّ اولياي خاص الهي و ائمه و امثال آن است. يک وقت وحي تأئيدي است، تسديدی است که آن، مخصوص انبيا و ائمه نيست، فرمود شما هم مي‌توانيد به جايي برسيد که فرشته‌ها بر شما نازل بشوند و شما را آرام کنند :(الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلاَئِكَةُ)؛ فرشته‌ها نازل مي‌شوند آرام مي‌کنند، مطمئن مي‌کنند، نه انسان به اين سمت گرايش پيدا مي‌کند نه به آن سمت گرايش پيدا مي‌کند. اينکه شما مي‌بينيد برخي زندگي تلخي دارند براي اين است که عمداً زندگي خود را تلخ کردند، وگرنه آب حياتي که ذات اقدس الهي به شجره طوبا عطا مي‌کند اين خيلي شيرين است. فرمود شما کمي راه بيائيد ما دستتان را مي‌گيريم و بالا مي‌بريم؛ خدا که اين وعده را داد (مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً)(1) از او راستگوتر کيست؟ (مَنْ أَوْفَي بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ)؛(2)از او باوفاتر به تعهّداتش کيست؟ او فرمود اگر کمي شما بيائيد جلو، من دستتان را مي‌گيرم: (يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ)؛(3) شما يا از راه استخر، از راه درس و بحث عالِم بشويد (علم الدراسه به دست آورید)، يا از راه شب‌زنده‌داري «علم الوراثه» نصيب شما بشود، مقداري راه بيائيد بقيه را من دستتان را مي‌گيرم و شما را بالا مي‌برم. اگر کسي خدا دست او را گرفت و بالا بُرد چه کسي او را پائين مي‌آورد؟! این کلمه (دَرَجَاتٍ) که منصوب و نصبش به جرّ است اين تمييز است، مؤمنِ عالِم را چند درجه بالا مي‌برد، اما مؤمنِ غير عالِم را به يک درجه بالا مي‌برد. (يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ) چقدر؟ روشن نيست. (وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ)، چقدر؟ (دَرَجَاتٍ)؛ اين درجات نشان مي‌دهد که اگر کسي مؤمنِ غير عالِم بود به هر حال از درجه‌اي برخوردار است. فرمود من دست شما را مي‌گيرم بالا مي‌برم. اگر خدايي که (رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ)(4) است دست ما را گرفت و بالا بُرد، چه کسي مي‌تواند ما را پائين بياورد؟ ما عزيز خواهيم بود. ببينيد فرمود عزّت مختص به خدا، پيغمبر و مؤمنين است، ما غير از عزّت و آبرو چه مي‌خواهيم؟! فرمود: (الْعِزَّهًْ لِلّهِ)؛(5) همه عزّت‌ها آنجاست و او شما را عزيز مي‌کند؛ يا از راه «علم الدراسهًْ» يا از راه «علم الوراثهًْ».
مستجاب بودن دعا در همه حالات
مرحوم ابن بابويه قمي در امالي از وجود مبارک اميرالمؤمنين(ع) نقل کرده که دعا هميشه مستجاب است؛ هيچ دعايي نيست که رد بشود، اما در چند موقع دعا مستجاب‌‌تر است و براي چند نفر دعا مستجاب‌تر است: يکي «عِنْدَ قِرَاءَهًِْ الْقُرْآن‏»؛ هنگامي که ديگران قرائت مي‌کنند شما گوش مي‌دهيد، هنگامي که خودتان قرآن قرائت مي‌کنيد، در هنگام قرائت قرآن دعا کنيد، هم براي خودتان هم براي ديگران، اين دعا مستجاب است «عِنْدَ الْأَذَان‏»؛ وقتي مؤذّن به توحيد الهي و به رسالت پيغمبر و ولايت علي و اولاد علي(عليهم السلام) شهادت مي‌دهد و اذان مي‌گويد؛ دعا مستجاب است؛ چه براي مؤذّن چه براي شنونده‌هاي اذان. «عِنْدَ نُزُولِ الْغَيْث‏»؛ وقتي باران نازل مي‌شود بگوئيد «صَبّاً هَنِيئا»؛ يعني ريزش بابرکت باشد؛ براي خودتان و براي ديگران دعا کنيد، اين دعا مستجاب است. هنگامي که دلِ شکسته داريد دعا مستجاب است «عِنْدَ دَعْوَهًِْ الْمَظْلُوم‏»؛(6) اگر کسي مورد ستم شد؛ چون در حالي که انسان مورد ستم شد، هيچ پناهگاهي ندارد و چون هيچ پناهگاهي ندارد، تنها پناهگاه او خداي سبحان است که او ملجأ هاربين است، دعاي انسان ستمديده مستجاب است. اين بيانات نوراني اميرالمؤمنين(ع) است که ما را به دعا کردن و خواندن و با خدا رابطه داشتن دعوت مي‌کند. اين مشکلات که دامنگير جامعه شد مشکلات فرهنگي و مانند آن، براي آن است که ما اين دستورهاي ديني را عمل نمي‌کنيم؛ اگر چشم‌ها پاک بود و اگر اختلاس نبود، اين تنوّع ‌خواهي در کار نبود، اين جديدخواهي نبود؛ طلاق هم زياد نبود، بي‌نظمي هم زياد نبود. فرمود شما يک تير اگر بخوريد آسيب مي‌بينيد نگاه به نامحرَم تير است: «النَّظْرَهًْ سَهْمٌ‏ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيس‏»(7) اينکه مي‌بينيد اين ديگري را نگاه مي‌کند ـ خداي ناکرده ـ دل به او مي‌بندد، مشکلات خانواده خودش را با دست خودش افزوده کرده است. فرمود اين راه‌ها، هم سعادت دنيا را تأمين مي‌کند هم سعادت آخرت را تأمين مي‌کند.
خداوند؛ آموزگار رحمت و کرامت
 ما که مي‌توانيم به سَمت فرشته‌شدن حرکت کنيم چرا خود را ارزان بفروشيم. يک بيان نوراني از حضرت سيدالشهداء(ع) رسيده است که در روز عاشورا مرگ را معنا کرد. فرمود چون جهان‌بيني يک عده ناقص است و اينها ديدشان محدود است، خيال مي‌کنند انسان تا مرگ زنده است، نمي‌دانند مرگ مَعبَر هست! فرمود: «صَبْراً بَنِي الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرهًْ»؛(8) مرگ پلي بيش نيست شما از اين پُل عبور مي‌کنيد؛ در بحبوحه آن نبرد روز عاشورا وجود مبارک سيدالشهداء مرگ را معنا کرد، فرمود: انسان با مُردن از بين نمي‌رود، مرگ پُلي است که از اين پُل مي‌گذرد. مگر مي‌شود انسان که خليفه خداست نابود بشود،انساني که معلّم او خداست: (عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ)(9) او نابود بشود! فرمود شما تا قرآن ياد نگيريد و قرآني نينديشيد، حرفتان حرف انساني نيست.ببينيد قرآن کريم وقتي در سوره مبارکه «الرحمن» از آفرينش انسان سخن مي‌گويد، مي‌فرمايد: (الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ)؛(10) اول مي‌فرمايد اگر ما در سوره مبارکه «الرحمن» يا ساير سُور گفتيم خدا معلّم شماست، خدا که «الرحمن» است تعليم مي‌دهد. اگر گفتند مهندس تعليم مي‌دهد، يعني درس هندسه مي‌دهد. اگر گفتند يک فقيه درس مي‌دهد، يعني فقه درس مي‌دهد. اگر گفتند يک متکلم درس مي‌گويد، يعني درس کلام مي‌دهد. اگر گفتند «الرحمن» تدريس مي‌کند يعني چه؟ يعني درس رحمت مي‌دهد؛ جامعه را رحمت اداره مي‌کند. اينکه الآن شما مي‌بينيد بيگانه‌ها خاورميانه را به آتش کشيده‌اند براي اين است که از «الرحمن» غافلند. در آغاز سوره مبارکه «علق» که در اوايل نزول وحي نازل شده است فرمود: (اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الأكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ)؛(11) يعني خداي اکرم تعليم مي‌کند، اگر گفتند خداي اکرم تعليم مي‌کند، يعني درس کرامت مي‌دهد.
 قرآن ؛ وسیله  انسان سازی
جامعه کريم نه بيراهه مي‌رود نه راه کسي را مي‌بندد؛ در جامعه کريم، طلاق زياد نيست، اختلاس نيست، حقوق نجومي زياد نيست، بدگويي زياد نيست، بي‌عفّتي زياد نيست. فرمود: (اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الأكْرَمُ*  الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ)، يا خدا به عنوان «اکرم» وارد کلاس تدريس مي‌شود يا خدا به عنوان «الرحمن» وارد کلاس تدريس مي‌شود؛ اينها فعل خداست، ظهور خداست، تجلّيات خداست. ما خيال مي‌کنيم اوّل انسان خلق مي‌شود، بعد ياد مي‌گيرد؛ ولي خدا مي‌فرمايد اوّل ياد مي‌گيرد بعد انسان مي‌شود. تا کسي قرآن ياد نگرفت، به انسانيّت بار نمي‌يابد (الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ). اگر کسي قرآني نينديشد به مقام انسانيت نمي‌رسد. اگر به مقام انسانيت نرسيد بيان ندارد. چرا حيوان را مي‌گويند بهيمه؟ براي اينکه حرفش مبهم است، حرفي براي گفتن ندارد. آن کسي که حرفي براي گفتن ندارد گرفتار (أُولئِكَ كَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ)(12) است. او مبهم‌گو، مبهم‌رو ومبهم‌جوست؛ جستجويش معلوم نيست کجاست! گفتگوي او معلوم نيست کجاست! اين مبهم‌گويي، مبهم‌رَوي برای بهيمه است که (أُولئِكَ كَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ). طبق اين نظم چهارگانه آغاز سوره «الرحمن» تا کسي انسان نشد سخن او بيان(روشن) نيست، او مبهم‌گوست، چون بهيمه است، (لرَّحْمنُ *عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ *عَلَّمَهُ الْبَيَانَ)؛ نه «الرَّحمنُ، خلق الانسان، علّمه القرآن»! اين طور نيست. قرآن است که انسان مي‌سازد، وقتي انسان شد بيان دارد، حرفش روشن است. بيان يعني چه؟ يعني اوّلاً بين حق و باطل فرق مي‌گذارد، بين صدق و کذب فرق مي‌گذارد. مي‌گويد اين حرف مبيّن است بيّن است، يعني مرزبندي شده است، حق و باطل مرزبندي شده، صدق و کذب مرزبندي شده، خير و شرّ مرزبندي شده، حُسن و قبح مرزبندي شده، بهشت و جهنّم مرزبندي شده، بيّن يعني بين اين حرف‌ها جدايي است. آنکه درهَم حرف مي‌زند مخلوط حرف مي‌زند، مبهم‌گوست، او بيان ندارد. اگر بين دو تا حرف، بين حق و باطل نتوانست جدايي بيندازد او بيان ندارد، مبيِّن نيست. قرآن کريم وقتي وجود مبارک رسول گرامي(ص) را معرّفي مي‌کند می‌فرماید: (وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ)؛(13) ما اين قرآن را براي همه نازل کرديم؛ ولي اين مرزبندي‌ها برای توست، اين تبيين برای توست، بين اينها فاصله‌گذاشتن برای توست تا اشتباهي رخ ندهد.
میزبانی و مهمانی خدا
بنابراين تمام فرصت‌ها براي ما هست که به او نزديک بشويم وبالا بيائيم و در دنيا و آخرت راحت باشيم، اگرديگران براي ما دعا بکنند خوب است؛ ولي مهمترين دعا آن است که از قلب خود ما برخيزد و خدا دو بار صريحاً اعلام کرد که: من به شما نزديکم، شما به مهماني من بيائيد مي‌پذيرم مرا به مهماني دعوت کنيد ميزبان من بشويد مي‌پذيرم؛ در ماه مبارک رمضان اگر روزه بگيريد جزو «ضيوف الرحمان» هستيد، من ميزبانم شما مهمان. اگر به کعبه آمديد، به حج و عمره آمديد، جزو «ضيوف الرحمن» و مهمان من‌ هستيد؛ اينها ميزباني خدا و مهماني شماست و اگر مرا دعوت کنيد،ميزبان من بشويد، مرا مهمان بکنيد، باز هم مي‌آيم؛ منتها «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَهًْ قُلُوبُهُمْ»؛(14) هر کسي دل شکسته داشته باشد من مهمان او هستم. اين دل شکسته چه براي برادران، چه براي خواهران هست، نگوئيم ديگري براي ما دعا کند، ديگري اين دل شکسته را ندارد، يک روحاني يا غير روحاني براي ما دعا کند خوب است؛ ولي ميزبان خدا شدن، برای قلب شکسته است، فرمود: هر دل شکسته‌اي به دنبال اين و آن نرود که ديگري براي او دعا کند، بلکه اگر بگويد «يا الله»! من آنجا حاضرم، من مهمانِ ميزباني هستم که دلش بشکند؛ چون قلب شکسته، جز خدا کسي را نمي‌خواهد.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از طلاب و دانشجويان، قم؛ 14/5/1395
مرکز اطلاع رسانی اسرا
1. نساء،122 .         2. توبه، 111 .          3. سوره مجادله، 11.       4. غافر،  15.
5. نساء،  139.        6. الآمالی(للصدوق)، النص، ص110؛       7. من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص18.
8. معاني الأخبار، ص289.          9. علق، 5 .       10. الرحمن، 1 ـ 4.   11. علق، آيات3 و 4.
12. اعراف، 179.         13. نحل، 44.          14. منيهًْ المريد، ص123.