نظام خانواده در اسلام
21 - فرزنددارى در اسلام - جايگاه و ارزش فرزند
بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
فرزنددارى در اسلام
جايگاه و ارزش فرزند
اولاد چه دختر و چه پسر از بزرگترين و بامنفعتترين نعمتهائى است كه حضرت حق به بندگان مؤمنش عنايت مىكند.
ابراهيم (عليه السلام)، فرزند نداشت، از اين بابت اندوهگين بود، خداوند مهربان به عبد شايستهاش در ايام كهولت اسماعيل و اسحاق را مرحمت كرد.
اسحاق ريشه انبياء الهى تا زمان مسيح، و اسماعيل ريشه خاتمانبياء و امامان معصوم و هزاران حكيم و عارف و فقيه است.
فرزند نعمت فوقالعادهاى است، منبع خير است، منبع كرامت و سود دنيا و آخرت براى انسان است، البته انسانى كه مؤمن به حق است، و به خاطر ايمانش فرزندان خود را مؤمن و صالح و شايسته تربيت مىكند.
ابراهيم به خاطر فرزنددار شدن به حمد كامل حق برخاست، كه فرزنددار شدن به راستى اقتضاى حمد مىكند، حمدى كه با زبان و قلب و اعضاء و جوارح تحقق پيدا كند.
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى وَهَبَ لى عَلَى الْكِبَرِ اسْمعيلَ وَ اسْحاقَ انَّ رَبّى لَسَميعُ الدُّعاءِ.
خداى را سپاس كه در زمان پيرى به من اسماعيل و اسحاق را بخشيد، همانا پروردگار من شنواى دعاى بندگان است.
از آيه شريفه استفاده مىشود، كه آنقدر فرزند جايگاه مهمى در زندگى دارد، كه ابراهيم به وقت پيرى از حضرت حق درخواست فرزند كرد، و دعايش مستجاب شد.
زكريا به هنگام پيرى در محراب عبادت از حضرت حق درخواست فرزند كرد:
فهب لى مِن لدنك وليّاً يرثنى ويرث من آل يعقوبَ.
مرا از جانب خود جانشينى صالح عطا فرما كه از من و آل يعقوب ارث ببرد.
اسحاق بن عمار از امامششم (عليه السلام) روايتمىكند: شخصى گفت در داشتن فرزند بىرغبت بودم، تا توفيق وقوف در عرفات نصيبم شد، در كنارم نوجوانى را ديدم دعا مىكرد و اشك مىريخت و مىگفت:
يا رَبِّ والِدَىَّ والِدَىَّ فَرَغَّبَنى فِى الْوَلَدِ حينَ سَمِعْتُ ذلِكَ.
خداوندا پدر و مادرم، پدر و مادرم، با شنيدن دعاى او نسبت به پدر و مادرش شوق پيدا كردن فرزند در من پديد آمد.
پدران و مادران از دنيا رفته، از عبادت و مناجات، و كار خير فرزندانشان در صورتى كه اهل ايمان بودند بهره كامل مىبرند.
فرزنددارى در اسلام ...
از رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده:
خَمْسَهٌ فى قُبُورِهِمْ وَثَوابُهُمْ يَجْرى الى ديوانِهِمْ: مَنْ غَرَسَ نَخْلًا، وَمَنْ حَفَرَ بِئْراً، وَمَنْ بَنى لِلّهِ مَسْجِداً، وَمَنْ كَتَبَ مُصْحَفاً، وَمَنْ خَلَّفَ ابْناً صالِحاً.
پنج نفر از دنيا رفتهاند، ولى پرونده آنان بسته نشده، دائم به آنان ثواب مىرسد: كسى كه درختى كاشته، چاه آبى براى بهرهبردارى مردم حفر كرده، مسجدى ساخته، قرآنى نوشته، فرزند شايستهاى از او به جا مانده.
امام ششم (عليه السلام) مىفرمايد:
وقتى يوسف برادر مادرى خود را ديد، به او گفت چگونه بعد از من زمينه ازدواجت را فراهم كردى؟ گفت: پدرم يعقوب مرا امر كرد و گفت:
انْ اسْتَطَعْتَ انْ يَكُونَ لَكَ ذُرِّيَّهٌ تُثْقِلُ الْارْضَ بِالتَّسْبيحِ فَافْعَلْ.
اگر بتوانى فرزندانى بياورى كه زمين حق را به تسبيح و ثناى خود نسبت به پروردگار سنگين كنند، اين كار را انجام بده.
حضرت سجاد (عليه السلام) فرمود:
مِنْ سَعادَهِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ انْ يَكُونَ مَتْجَرُهُ فى بِلادِهِ، وَيَكُونَ خُلَطاؤُهُ صالِحينَ، وَيَكُونَ لَهُ وَلَدٌ يَسْتَعينُ بِهِ.
خوشبختى مرد مسلمان در سه چيز است: محل تجارت و كسبش در شهر خودش باشد، كه پس از پايان روز نزد زن و فرزند خود برود، و دوستانش شايسته و صالح باشند، و فرزندانى داشته باشد كه از كمك آنان سود جويد.
چقدر نعمت وجود فرزند باارزش است كه در قرآن مجيد آمده:
والله جعل لكم من انفسكم ازواجاً وجعل لكم من ازواجكم بنين وحفده ورزقكم من الطّيِّبات.
خداوند از گوهر وجود شما همسرانتان را قرارداد، و از همسرانتان فرزندان و نوه و داماد نصيب شما نمود، و روزى شما را از پاكيزهها قرار داد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
فرزندان مسلمانان در قيامت شفاعت مىكنند، شفاعت آنان پذيرفته است، چون به دوازده سالگى برسند، حسنات آنان ثبت مىشود، و چون به تكليف برسند، گناه بر آنان نوشته مىشود.
امام هفتم (عليه السلام) فرمود:
سَعِدَ امْرُؤٌ لَمْيَمُتْ حَتّى يَرى خَلَفاً مِنْ نَفْسِهِ.
خوشبخت شد مردى كه نمرد تا فرزندى از خود ديد.
سود فرزند داشتن تا كجاست كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
فِى الْمَرَضِ يُصيبُ الصَّبِىَّ انَّهُ كَفّارَهٌ لِوالِدَيْهِ.
بيمارى فرزند كفاره گناهان پدر و مادر اوست.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
الْوَلَدُ الصّالِحُ رَيْحانَهٌ مِنَ اللّهِ قَسَمَها بَيْنَ عِبادِهِ ...
فرزند شايسته دستهگلى خوشبو از جانب خدا است كه بين بندگانش قسمت كرده.
و فرمود:
الْوَلَدُ الصّالِحُ رَيْحانَهٌ مِنْ رَياحينِ الْجَنَّهِ.
فرزند شايسته دستهگلى خوشبو از گلهاى بهشت است.
در روايت آمده: رسول خدا بر منبر مسجد مدينه در حال موعظه بود، حسن و حسين (عليهما السلام) وارد مسجد شدند، پيراهن قرمز رنگ به تن داشتند در حال آمدن به زمين خوردند، پيامبر به سرعت از منبر به زير آمد و هر دو را به آغوش گرفت، سپس اين آيه را تلاوت فرمود:
انَّما اموالكم واولادكم فتنه والله عنده اجر عظيم.
مال و اولاد شما از جانب خداوند آزمايش است، نزد حق براى شما در اين آزمايش اجر بزرگ است.
در تهران قناتى حفر شد كه حفركننده آن مردى بود بهنام حاج عليرضا، بيش از صد سال است كه مردم يكى از مناطق تهران از آن آب استفاده مىكنند، يكى از علماى بزرگ مىفرمود، شخصى او را به خواب ديد در باغى بزرگ كنار نهرى عظيم، به او گفت اين باغ يكى از باغهاى بهشت است و اين نهر هم نهر بهشتى، اين هر دو به مزد آن قنات به من عطا شده، ولى اى كاش برايم فرزندى بود كه يك بار «لااله الا اللّه» مىگفت و مىمرد، كه بهرهاى عظيم از اقرار او به توحيد نصيب من مىشد.
عشق به اولاد
امام ششم (عليه السلام) از رسول خدا روايت مىكند:
احِبُّوا الصِّبْيانَ وَارْحَمُوهُمْ.
فرزندانتان را دوست بداريد، و به آنان رحمت آوريد.
بعضى از مردم علاقه چندانى به كودكان خود نشان نمىدهند، يا اگر علاقه دارند اظهار نمىكنند، و در رفتار با آنان خشن و تند، و سختگيرند، اينان بدانند كه با اين روش، كه روشى غيرانسانى و اسلامى است خود را از رحمت حق محروم مىكنند.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
انَّ اللّهَ لَيَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّهِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ.
همانا خداوند به بندهاش محض شدت عشقش به فرزندانشان رحم مىكند.
امام هفتم (عليه السلام) فرمود:
... انَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لَيْسَ يَغْضِبُ لِشَىْء كَغَضَبِهِ لِلنِّساءِ وَالصِّبْيانِ.
خداوند بزرگ، به چيزى مانند خشمش به نفع زنان و كودكان خشم نمىگيرد.
خشم حق محصول بيوفائى و بدرفتارى مردان نسبت به خانواده است.
امام ششم (عليه السلام) فرمود:
موسى در كوه طور به حضرت حق عرضه داشت:
اىُّ الْاعْمالِ افْضَلُ عِنْدَكَ قالَ حُبُّ الْاطْفالِ.
خداوندا چه عملى در نزد تو برترين عمل است؟ خداوند فرمود: دوست داشتن اطفال.
بوسيدن فرزندان
فتال نيشابورى كه از دانشمندان بزرگ شيعه است در كتاب باارزش روضهالواعظين از معصوم روايت مىكند:
اكْثِرُوا مِنْ قُبْلَهِ اوْلادِكُمْ فَانَّ لَكُمْ بِكُلِّ قُبْلَه دَرَجَهً فِى الْجَنَّهِ مَسيرَهَ خَمْسِمِأَهِ عام.
فرزندان خود را زياد ببوسيد، كه به هر بوسيدنى درجهاى در بهشت نصيب شما مىشود، درجهاى كه طول مسير آن پانصد سال راه است.
مردى به محضر رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) آمد و گفت: تاكنون فرزندم را نبوسيدهام.
حضرت فرمود: همانا كه اين مرد اهل آتش جهنم است.
در اين زمينه فرقى بين دختر و پسر نيست، دختر و پسر عنايت خدا، و هر دو فرزند انسانند، آنان كه دختردار مىشوند، و به اين خاطر چهره درهم مىكشند، روحيهاى همانند روحيه اعراب زمان جاهليت دارند، و وجودشان آلوده به حماقت است.
به خواست حق در بحث آينده به مسئله دختردارى اشاره خواهم كرد، تا معلوم شود كه جايگاه و ارزش دختردارى در اسلام چه جايگاه رفيع و بلندى است.
سفارش ديگرى نسبت به فرزندان از معصومين رسيده كه رعايتش از نظر اخلاقى بسيار مهم است:
يُفَرَّقُ بَيْنَ الصِّبْيانِ وَالنِّساءِ فِى الْمَضاجِعِ اذا بَلَغُوا عَشْرَ سِنينَ.
جايگاه خواب دختر و پسر را به سن دهسالگى از هم جدا كنيد.
رسولاسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) سفارش بسيارمهمى در اين زمينه دارند كه قابلتوجه است:
الصَّبِىُّ وَالصَّبِىُّ، وَالصَّبِىُّ وَالصَّبِيَّهُ، وَالصَّبِيَّهُ وَالصَّبِيَّهُ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمْ فِى الْمَضاجِعِ لِعَشْرِ سِنينَ.
محل خواب پسر و پسر، پسر و دختر، دختر و دختر را به هنگام دهسالگى از هم جدا كنيد.
آرى در يك رختخواب مصلحت نيست دو كودك پسر، يك پسر و يك دختر و دو دختر بخوابند، كه دين تيزبين اسلام اين برنامه را نمىپسندد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
دَعْ ابْنَكَ يَلْعَبُ سَبْعَ سِنينَ، وَالْزِمْهُ نَفْسَكَ سَبْعَ سِنينَ فَانْ أَفْلَحَ وَالّا فَانَّهُ لاخَيْرَ فيهِ.
تا هفت سال كودكت را براى بازى آزاد بگذار، و هفت سال بعد با تمام وجود از او مواظبت كن، اگر به قبول ديندارى و تربيت تن داد، تن داده، ورنه خيرى در او نيست.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
عَلِّمُوا اوْلادَكُمُ السِّباحَهَ وَالرِّمايَهَ.
به فرزندانتان شنا و تيراندازى ياد بدهيد.
و نيز آن حضرت فرمود:
اكْرِمُوا اوْلادَكُمْ وَاحْسِنُوا آدابَهُمْ يُغْفَرْ لَكُمْ.
با گرامى داشتن فرزندانتان، و به نيكى كشاندن رفتارشان خود را در معرض مغفرت خداوند قرار دهيد.
مالك دنيار مىگويد: فردى بىقيد وبند بودم، از اسلام خبرى نداشتم، سه بار ازدواج كردم، به خاطر نازائى زنانم آنان را طلاق دادم، از همسر بعدى فرزندى پسر پيدا كردم، در شش سالگى او را به مكتب بردم، عصر كه به خانه برگشت او را به حالت بيمارى ديدم، معلوم شد اولين مطلبى كه معلم به او تعليم داده اين آيه بوده:
يَوماً يجعل الولدان شيباً.
قيامت كودكان را پير مىكند.
بيمارى او علاج نشد، از دنيا رفت، ملازم قبر او شدم، شبى در عالم خواب ديدم يكه و تنها در بيابانى مخوف قرار دارم هيولائى عجيب و غريب به من حمله كرد، پا به فرار گذاشتم، به ديوارى رسيدم، خواستم از ديوار بالا رفته به پشت ديوار بروم تا خود را از دست آن هيولا نجات دهم، ناگهان تعدادى بچه را در حال بازى ديدم، سراغ فرزندم را گرفتم، او را صدا زدند، به او گفتم عزيزم در كجائى؟
گفت بعد از مردن مرا به كلاس قرآن بردهاند، تا با يادگرفتن قرآن مستحق ورود به بهشت و رحمت حق شوم، به او گفتم اين هيولا چيست مرا دنبال كرده؟ گفت پدر اين ظهور اعمال و اخلاق زشت خود توست، از ترس بيدار شدم، تمام زشتىها را كنار گذاشتم، به توبه و انابه موفق شدم و در راه حق قدم گذاشتم.
(قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم): نعم الولد البنات، ملطفات، مجهزات، مؤنسات، مباركات، مفليات)
«فروع كافى، ج 6، ص 5»