در شرايطي كه رژيم اشغالگر قدس -با حمايت آمريكا و انگلستان- با حمله به كشورهاي اسلامي از جمله مصر، سوريه و اردن به دنبال تثبيت موقعيتاش در منطقه بود و بسياري از كشورهاي عربي در حالت جنگ با اسراييل به سر ميبردند، در چنين اوضاعي روابط آشكار رژيم پهلوي با رژيم اسراييل به هيچ عنوان به صلاح حكومت پهلوي نبود و هر حركتي ميتوانست حساسيت و دشمني اعراب منطقه را متوجه ايران كند.
مطبوعات در اين دوران حكم جاده صافكن را داشتند. آنها با نوشتن مقاله به نفع اسراييل و بر عليه اعراب از طرفي اذهان عمومي را نسبت به حقانيت صهيونيستها آماده ميكردند و از طرف ديگر به دنبال شكستن قبح رابطه با اسراييل بودند. بهطور مشخص، در اين زمان بايد از شش روزنامهنگار نام برد كه كمكهاي مهمي را به اسراييل كردند.
اين شش نفر كه دستهجمعي به دعوت دولت اشغالگر قدس به فلسطين اشغالي سفر كردند، عبارت بودند از:
«1- علياصغر اميراني، مدير مجله خواندنيها
2- اسماعيل پوروالي، مدير روزنامه بامشاد
3- اسعد رزمآرا، مدير روزنامه مرد مبارز
4- دكتر بهزادي، مدير مجله سپيد و سياه
5- اسماعيل رايين، خبرنگار مجله تهران مصور
6- كاظم زرنگار، نويسنده كيهان اينترنشنال.»
سفر اين روزنامهنگاران به اسراييل بلافاصله مورد انتقاد كشورهاي عربي قرار گرفت و حتي مجله «اللوأ» چاپ لبنان نام اين شش نفر را در ليست سياه قرار داد و نوشت:
«حتي با آنها يك كلمه هم نبايد صحبت كرد چون در مقابل مقداري پول شرافت خود را فروختهاند و حتي بعضي از آنها دوستي خود را با كويت و مردم آن و خوبيهايي كه به آنها شده است فراموش كرده و نه تنها دست در دست دشمنان ما گذاشتند بلكه طي ملاقاتهاي خود با مسئولان امور اسراييل از دوستي و پشتيباني ايران از اسراييل سخن گفتهاند.»
اين سفرها كمك مادي اسراييل را به نشريات و جانبداري متقابل نشريات از اسراييل را به دنبال داشت.
در تأييد اين موضوع، يعني گرفتن پول و رشوه از اسراييل و كمك نمايندگي اسراييل در تهران به مديران نشريات جهت درج مقاله به نفع اسراييل و عليه اعراب در اسناد لانه جاسوسي ميخوانيم:
«دكتر دوريل، نماينده غيررسمي اسراييل در تهران، در گنجاندن موضوعاتي در طرفداري از اسراييل، در مطبوعات محلي بسيار فعال بوده است. تماسهاي او از طريق عباس شاهنده، ناشر مجله فرمان و مهندس عبدالله والا ناشر و مالك تهران مصور صورت ميگيرد. چنين شايع است كه وي در خلال هفته اول نوامبر يكصدهزار ريال به روزنامهنگاران پول داده است.»
اما اين تنها بخشي از كار بود، رسمي كردن رابطه دولت و چاپ نظر مساعد شاه نسبت به اسراييل نيز در دستور كار مطبوعات قرار داشت:
«جعفرزاده كارمند مجله تهران مصور ميگفت طبق توافقي كه بين مهندس عبدالله والا، اسماعيل پوروالي و صفيپور، مدير جرايد تهران مصور، بامشاد و اميد ايران بهعمل آمد، قرار است در جلسه مصاحبه مطبوعاتي شاهنشاه كه روز شنبه آينده خواهد بود در مورد شطالعرب و شناسايي دولت اسراييل از طرف دولت ايران از شاهنشاه سؤالاتي بهعمل آيد. توضيح آن كه سه نفر مزبور مرتباً با مقامات دولت اسراييل در تهران ارتباط دارند و منظور اصلي آنها ابراز نظر صريح شاهنشاه در مورد شناسايي دولت اسراييل ميباشد و موضوع شطالعرب همه حاشيه و به اصطلاح براي رد گم كردن ميباشد.»
به دليل حمايتهاي مادي اسراييل از طرفي و سياست سكوت حكومت ايران در مقابل جنايات صهيونيستها از سوي ديگر واقعنگاري در درج اطلاعات و اخبار مربوط به جنگ اعراب و اسراييل به هيچ عنوان وجود نداشت و حتي با وجود كشتارهاي وحشيانهاي كه از فلسطينيها ميشد، مقالاتي بر عليه اعراب در برخي از نشريهها به چاپ ميرسيد.
پاورقي كيهان - ۱۴/ ۰۶ / ۱۳۹۵