بهعنوان مثال در همين رابطه مجله فردوسي در تاريخ 23/3/1346 مقاله «بلوف در خاورميانه عربي» را به چاپ رساند و بلافاصله شكست جمال عبدالناصر را به رخ اعراب كشاند تا در عمل گامي در جهت سياست حمايت از اسراييل و تضعيف روحيه اعراب برداشته باشد.
«تأثير شكست: ساعت 9 شب جمعه نوزدهم خرداد جمال عبدالناصر رئيس جمهور مصر، طي نطقي مفصل و تأثرانگيزي به افسانه وجودي خويش پايان داد. وي كه به قول خود بالأخره پس از يازده سال فرصت آن را پيدا كرده بود كه با مردم صادقانه و صريح حرف بزند اعلام داشت كه در جنگ با اسراييل شكستهاي فاحشي نصيب دولتش شده و سپس مسئوليت همه اين شكستها را در قبال ملت مصر بر عهده گرفت و از همه عناوين و سمتها و مقامات خويش دست شست و در رديف مردم عادي درآمد تا شايد امكان تلافي اين مصائب را بيابد.»
اين نشريه در ادامه نتيجه گرفت كه:
«مصر بيهوده نقشه «فلسطين اشغال شده» را به جاي اسراييل چاپ كرد و مدت يازده سال از نان و آب مردم كشيد تا سلاح انهدامي بسازد يا بخرد مصر هرگز نميتوانست و اگر نيروي اتمي هم ميداشت، دم از نابود ساختن اسراييل بزند. ضربات سرنوشت، او و آن عده از ملل خاورميانه عربي را كه زير علم «اتحاد عربي» او سينه زدند محكوم كرد. منبعد {بايد} با اسراييل بهعنوان يك واقعيت روبرو شوند آن را درك كنند و با آن بسازند.»
البته به فاصله دو هفته بعد از اين مقاله، فردوسي مطلب ديگري با عنوان «دست نظاميان تلآويو از اورشليم كوتاه» را مينويسد كه نوشته داريوش آشوري نويسنده صهيونيست درباره انگيزه چاپ مقاله فوق در نوع خود جالب توجه است:
«مجلهاي مانند فردوسي كه خريدارانش از بالاترين سطوح مجلهخوانهاي مملكت هستند در مورد مسئلهاي مانند مسئله اعراب و اسراييل نميتواند روش ثابت و مشخصي را ارائه كند و در طول دو هفته دو شماره متناقض منتشر ميكند كه يكي تعيين كننده مصالح سياسي پس پرده است و آن حمله به بعضي رهبران عرب و شماره ديگر پيروي از احساسات عمومي است چه توده مذهبي و چه غيرمذهبي و آن رياكاريهاي روشنفكرانه كه در جاي خود به آنها اشاره خواهيم كرد. اين رياكاري از روي جلد مجله شروع ميشود با عنوان «سرباز اسراييلي در مسجد خدا» تا آن تظاهرات ضديهودي داخل مجله...»
مقاله آشوري كه با عنوان «ضدصهيونيزم و ضدامپرياليسم در شرق» در شماره (20/4/1346) به چاپ رسيده بود و سياست حمايت از اسراييل را با شدت زيادي دنبال ميكرد قبل از چاپ به دليل حساسيتي كه ممكن بود در علما ايجاد كند، طي 36 ساعت با واكنشهايي از سوي وزارت اطلاعات و جهانگردي روبرو شد.
وزارت اطلاعات در اين مدت دو بار دستور به توقيف و دو بار هم مذاكرات رفع توقيف مجله را صادر كرد و البته در نهايت معلوم شد توانايي جلوگيري از چاپ مقالههايي كه به نفع صهيونيستها در يك كشور اسلامي نوشته ميشد، حتي زماني كه پاي مصلحت رژيم در كار باشد، در سطح ساواك نيز وجود نداشت.
اسناد بسيار زيادي وجود دارد كه رابطه روزنامهنگاران ديگري چون بهرام شاهرخ، دكتر مصطفوي، كاظم مسعودي، داريوش همايون، نعمتالله جهانبانويي و... را با اسراييل در آن مقطع بيان ميكند.
يكي از افرادي كه وابستگياش به آمريكا و اسراييل و جاسوسي براي آنها شهره عام و خاص بود و بعدها روزنامه او يعني آيندگان ارگان صهيونيستها نام گرفت، داريوش همايون بود كه براي جلب نظر صهيونيستها و رژيم اشغالگر قدس خود به معاون نمايندگي اسراييل در تهران پيشنهاد همكاري داده بود:
«آقاي مئير عزري(1) معاون نمايندگي اسراييل در تهران اظهار داشته است كه داريوش همايون از او خواسته است كه در روزنامه در شرف تأسيس (آيندگان) تا حدود دو ميليون تومان سرمايهگذاري نمايند. او ضمناً گفته است كه در صورتي كه اين سرمايهگذاري عمل شود تعهد مينمايد كه براي هميشه مطالب روزنامه را عليه اعراب و به نفع اسراييل تنظيم نمايد.»
درباره رابطه جهانبانويي نيز در اسناد ساواك چنين آمده است:
«براساس گزارش 24/2/1339 نعمتالله جهانبانويي به اتفاق مدير روزنامه اراده آذربايجان از اسراييل ديدن كردهاند كه احتمالاً ترتيب اين بازديد را مدير باشگاه كوروش سابق كه يهودي است، داده است.»
در سند ديگري نيز آمده:
«به دنبال بازديد جهانبانويي و زهتاب مديران مجله فردوسي و روزنامه اراده آذربايجان{،} غلامرضا مجيد {از} روزنامه آزادگان شرق هم با بنائيان مدير باشگاه كوروش كه يهودي است تماس گرفته تا وسيله عزيمت او را به اسراييل فراهم كند. بنائيان در اين مورد با عزري صحبت كرده است.»
پاورقي كيهان - ۱۶/ ۰۶ / ۱۳۹۵