بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
وجود مبارک يعقوب از فراق يوسف به خدا پناهنده ميشد و ميگفت:(أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَي اللَهِ)[1] اين ناله حضرت يعقوب بود که شکوهاش را به پيشگاه خدا ميبرد. اما وجود مبارک امام صادق(ع) شکوهاش را از فقدان فرزندان حوزوياش به خدا ميبرد، وقتي چند نفر آماده حوزوي بودن را ميديد ميفرمود: «أَشْكُو إِلَی الله عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَتِي وَ تَقَلْقُلِي»؛ من از تنهايي به خدا شکوه ميکنم، «فَلَيْتَ هَذِهِ الطَّاغِيَهًْ أَذِنَ لِي فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِي الطَّائِفِ فَسَكَنْتُهُ وَ أَسْكَنْتُكُمْ مَعِي»؛[2] اي کاش منصور دوانيقي به من اجازه ميداد، يک حوزه علميه تأسيس ميکردم، مدرسهاي ميساختم ،چند تا حجره بود، خودم هم در آنجا ساکن بودم و شما طلبهها را ميپروراندم! اين شِکوه وجود مبارک امام صادق است. نفرمود اي کاش من مدرسهاي ميساختم در اختيار کسي قرار ميدادم که شما را بپروراند!اين خواسته همه ائمه(عليهمالسلام) است. امروز وجود مبارک وليّ عصر(ارواحنا فداه) هم همين حرف را دارد.
مهریه همسر امام جواد(ع)
وجود مبارک امام جواد اساس زندگي جامعه را براساس دين قرار داده است. بياني حضرت در آن خطبه ازدواج خودش دارد که زندگي را با آن خطبه تبيين ميکند. در مراسم ازدواج خود ،عقد ازدواج خود را خودشان خواندند، مهريه را هم خودشان تعيين کردند. اينکه ميبينيد متأسفانه اين غدّه طلاق پيدا شده است براي اين است که زندگي ما براساس مذهب سامان نپذيرفت. اگر زندگي براساس بيان وجود مبارک امام جواد سامان ميپذيرفت، ما هرگز به اين غدّه طلاق مبتلا نميشديم. وقتي شما بخواهيد سخنان را از خدا بشنويد ما که مستقيماً از خدا نميشنويم، به وسيله پيغمبر و اهل بيت ميشنويم، اينها به ما فرمودند هيچ خانهاي با طلاق ويران نشده که بعد به اين آساني بشود آن را بازسازي کرد.[3] اين بافتهاي فرسوده شهر را شهرداريها بعد از مدتي ميسازند؛ اما ـ خداي ناکرده ـ خانهاي که با طلاق ويران شده به اين آساني ساخته نميشود، اين بيان اهل بيت است. وجود مبارک امام جواد در مراسم عقد ازدواج خود خطبهاي خواندند و مهريه را بيان کردند، فرمودند: «أَنَّ لِكُلِ زَوْجَهًْ صَدَاقاً»؛ هر زني مهريهاي دارد، «وَ قَدْ جَعَلَ اللهُ أَمْوَالَنَا فِي الْآخِرَهًْ مُؤَجَّلَهًْ مَذْخُورَهًْ»؛ ما از اموال هر چه داشتيم و داريم در راه خدا ميدهيم، «قرار بر کف آزادگان نگيرد مال»،[4] ما مالي اينجا ذخيره نکرديم. زن هم که بدون مهريه نميشود! «وَ قَدْ أَمْهَرْتُ ابْنَتَكَ الْوَسَائِلَ إِلَی الْمَسَائِلِ وَ هِيَ مُنَاجَاهًْ دَفَعَهَا إِلَيَّ أَبِي»؛[5] به ابوالزوجهاش گفت من مهريه دخترت را آن نسخه خطي مناجات امام رضا قرار دادم، اين ميراث فرهنگي است در خانه ما. چند تا مناجات است که نوشته شده و از امام رضا رسيده، آن به عنوان «ادعية الوسائل إلي المسائل» است که بخشي از اينها در حاشيه مفاتيح مرحوم محدّث قمي آمده است.
خداوند؛ مهمان دل شکسته
ما که از منزل به مسجد ميآئيم يا ديگران به ما التماس دعا ميکنند؛ البته ما وظيفه داريم، هر مؤمني وظيفه دارد نسبت به ديگران دعا کند ،اما اين راه نيست، دعاي ما شايد ده درصد اثر کند اما دعاي شما صد درصد اثر ميکند، دعا برای قلب شکسته است ،شما که محتاج هستيد بگوئيد خدايا کجا بروم؟! اين چه سنّتي است به اين و آن بگوئيم دعا کنيد!؟ البته وظيفه هر مؤمن است نسبت به مؤمنين دعا کند؛ ولي هر کس که مشکلي دارد بداند که اين ظرف شکسته ،مهمان خداست؛ چون خدا فرمود من ،هم مهماني دارم هم ميزباني دارم؛ فرمود در دو وقت من ميزباني رسمي دارم: يکي زمان معين، يکي زمين معين. در ماه مبارک رمضان من ميزبان هستم که روزهداران «ضيوف الرحمن» هستند ،ميزبان من هستند. کساني که اهل حج و عمرهاند در سرزمين وحي مهمان من هستند حاجيان و معتمران جزء «ضيوف الرحمن» هستند، ومن ميزبان هستم.ولي مهمان هم ميشوم، اگر مرا دعوت کنيد من ميآيم، اما به شرطي که دعوت کنيد: «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَهًْ قُلُوبُهُمْ»؛[6] اين جزء احاديث قدسي منزّه ماست، فرمود هر جا دل شکستهاي باشد من مهمان هستم. اين قلب شکسته به کسي متوجه است که (بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ)؛[7] «يَا مَنْ تُحَلُ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِه».[8] چرا ما به اين طرف و آن طرف برويم؟ او که نزديک ماست! او که کنار دل ماست! يقيناً يک خانم يا آقاي دلشکسته، دعاي او مستجابتر از هر روحاني است، چون او ميزبان است. فرمود: «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَهًْ قُلُوبُهُمْ»، اين اعلام رسمي کرد به عنوان حديث قدسي.
ابتلای اکثریت به شرک خفی
سرّ اينکه ساير ادعيه ما مؤثر نيست، براي اينکه يک بيان نوراني در ذيل اين آيه سوره مبارکه «يوسف» است که فرمود اکثر مؤمنين مشرکند: (وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ)[9] شما يک ايمان صددرصد خالصي کم داريد. به امام عرض کردند که چگونه مؤمن مشرک ميشود؟فرمود همينکه ميگويند: «لَولا فَلانٌ لَهَلَکْتُ»،[10] اگر فلان کس نبود مشکل ما حلّ نميشد! چرا اين حرف را ميزنيم؟ بگوئيم خدا را شکر که مشکل ما را به دست فلان کس حلّ کرد! نه اينکه اگر او نبود مشکل ما حلّ نميشد. فرمود همينکه ميگويند اوّل خدا دوم فلان شخص! مگر خدا اوّلي است که دوم دارد؟ پس اين آيات ناظر به کيست: (وَ لِلَهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ)؛[11] (وَ مَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاّ هُوَ)،[12] عرش و فرش سپاه و ستاد خدا هستند، مأموران الهياند و هر کس کاري کرد بگوئيم خدا را شکر که از اين راهکار انجام شد. الآن اگر يک سبد ميوه به دست ما برسد، ما ميگوئيم چيست؟ ميگويند ميوه است. ميگوئيم چه کسي داد؟ ميگويند فلان باغدار يا فلان باغبان. اين يک شرک مستور است! اما مرحوم آقاي قاضي و امثال آقاي قاضي اگر چيزي به دست اينها ميرسيد ميفرمودند اين چيست؟ ميگفتند ميوه است، هرگز نميگفتند چه کسي داد! ميگفتند چه کسي آورد؟ بله فلان باغبان آورد اما ما ميگوئيم چه کسي داد!؟ ديديد حالا ما مواظب زبانمان نيستيم!؟ اين را چه در نماز، چه در غير نماز به ما گفتند اين جمله نوراني قرآن را بخوانيد که (ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَهًْ فَمِنَ اللَهِ)؛[13].
اين حديث قدسي فرمود هر وقت قلب شما شکسته است با من سخن بگوئید! همه ما وظيفه داريم نسبت به ديگران، برادران ايماني دعا بکنيم. اين «ادعية الوسائل إلي المسائل» بخشي از مناجاتهايي است که از وجود مبارک امام رضا رسيده است. امام جواد فرمود مهريه همسر من مناجات امام رضاست. اين پيداست که بعد از او امام هادي به دنيا ميآيد.آن زني که مهريهاش مناجات امام رضا باشد پيداست که اين خانواده چه خانوادهاي است! بنابراين ما به امام جواد(ع) عشق ميورزيم، ارادت ميورزيم و در سوگ او اشک ميريزيم؛ براي اينکه اينها بنياد اساسي زندگي را به ما آموختند، آن وقت چنين خانهاي ديگر گرفتار طلاق نميشود.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دامت بركاته)
در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از طلاب و دانشجويان، قم؛ 11 /6 /1395 .
مرکز اطلاع رسانی اسرا
[1]. يوسف، 86. [2]. الكافي (ط ـ الإسلامية)، ج81، ص215.
[3]. همان، ج6، ص54.
[4]. «گلستان» سعدی، باب اوّل در سيرت پادشاهان حکايت شماره ۱۳؛ «قرار بر کف آزادگان نگيرد مال*** نه صبر در دل عاشق نه آب در غربال».
[5]. بحار الأنوار (ط ـ بيروت)، ج50، ص73 [6]. منية المريد، ص123.
[7]. مؤمنون، 88 . [8]. صحيفة سجادية، دعای هفتم. [9]. يوسف، 106.
[10]. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص99؛ تفسير نور الثقلين، ج2، ص476.
[11]. فتح، 4 . [12]. مدّثر،31. [13]. نحل، 53 .