به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 9,853
بازدید دیروز: 18,995
بازدید هفته: 70,601
بازدید ماه: 70,601
بازدید کل: 25,057,529
افراد آنلاین: 25
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۰۶ دی ۱٤۰۳
Thursday , 26 December 2024
الخميس ، ۲٤ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
خوان حکمت ( ۱۰۶ ) : آسیب اختلاف و افتراق از زبان علی(ع) ۱۳۹۵/۱۰/۱۸

خوان حکمت :  

 آسیب اختلاف و افتراق از زبان علی(ع)

Image result for ‫آيت‌الله جوادي آملي‬‎

بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم

در صدر اسلام  حجاز نامي نداشت، مکه و مدينه نامي نداشتند، دو امپراطوري قَدر در خاورميانه بودند: يکي امپراطوري ايران بود در شرق حجاز؛ ديگری امپراطوري روم بود در غرب حجاز؛ اما حياط خلوت اين دو امپراطوري به برکت اسلام طوري شد که هر دو امپراطوري را رام کرد. اسلام توانست هم امپراطوري ايران را فتح کند هم امپراطوري روم را فتح کند، براساس عقلانيت بود که اين کار را کرده است. حضرت رسول(ص)از آن به بعد فرمود: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَی عَلَيْه‏» (اسلام برتر است و هیچ چیز بر آن برتری نخواهد یافت)؛(1) يعني مسلمين «يعلون و لا يعلي عليهم شیء»، هرگز امت اسلامي تابع کسي نخواهد بود، مطيع کسي نخواهد بود، بنده کسي نخواهد بود. فرمود چيزي ما به امت اسلامي داديم که در دسترس هيچ کسي نيست، «وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُون»(2). اگر چنين چيزهايي در اسلام هست چرا اسلام حرف اوّل را نزند؟! البته معارف ديني، آن تحقيقات عقلي حرف اوّل را مي‌زند، ولي جامعه بايد به اين سَمت هم حرکت کند.
 شاخصه علم نافع
 به ما گفتند که «طَلَبُ العِلمِ فَرِيضَهًْ»؛(3) اما گفتند چه علمي بخوانيد؛ گفتند چگونه عالم بشويد. اوّلاً به ما گفتند معلوم شما کارآيي داشته باشد، يک؛ علم شما هم نافذ باشد، دو. اگر کسي ديد با اينکه عالم است، مع ذلک گاهي بيراهه مي‌رود يا راه کسي را مي‌بندد، معلوم مي‌شود اين علم او، علم الهي نيست. علمي الهي است و «لله» خوانده شده که نافذ باشد؛ چون «وَ كُلُّ عِلْمِكَ نَافِذ». «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِأَنْفَذِهِ»(4)؛ خدايا آن علمي که نتواند مرا فرشته کند من آن علم را نمي‌خواهم، بايد در من نفوذ کند. اگر ما عالمان حوزوي و دانشگاهي داشته باشيم که اينها کار فرشته را نمي‌کنند جامعه ما مشکل پيدا مي‌کند. مردم تشنه عالم عادلند. فرمود علمِ با عمل «عطر» است، معطّر است، چه کسي عطر را استشمام کرده و به دنبال آن نرفته؟ ممکن نيست کسي منظره زيبا ببيند، بوستاني ببيند و به دنبال آن نرود. نافعي استشمام بکند و به دنبال آن نرود، نوري را ببيند و به دنبال آن حرکت نکند «وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي‏ بِهِ‏ فِي النَّاس».(5) وجود مبارک رسول‌گرامي(ص) اين را فرمود، امام صادق(ع) هم فرمود، فرمود اسلام گفته علم فرا بگيريد، چه در دانشگاه چه در حوزه؛ اما «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَهًْ» با «إنّما» هم شروع شده. فرمود: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَهًْ أَوْ سُنَّهًْ قَائِمَهًْ»،(6) فرمود ما آيه محکمه آورديم، فريضه عادله آورديم، سنت قائمه آورديم، ما اخلاق و حقوق آورديم، فقه و امثال فقه آورديم و علوم عقلي آورديم، توحيد آورديم، معارف و خداشناسي و معادشناسي آورديم، انسان‌شناسي آورديم.
انسان‌؛ هضم‌کننده مرگ
ما به انسان گفتيم شما مرگ را مي‌ميرانيد نه بميريد؛ اين حرف جزء حرف‌هايي است که «يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُون» است. شما مشرقِ عالم برويد، مغربِ عالم برويد؛ همه مي‌گويند مرگ، آخر خط است. آیا کسی در عالم اين حرف را زده که انسان مرگ را مي‌ميراند، غير از انبيا؟! اينها هستند که آمدند گفتند شمائيد که مرگ را از پا درمي‌آوريد، شما مرگ را مي‌چشيد و هضم مي‌کنيد، مرگ شما را هضم نمي‌کند. در هيچ جاي قرآن نيامده که «کلّ نفس يذوقها الموت»؛ مرگ او را مي‌چشد! سخن از اين است که هر انساني مرگ را مي‌چشد. اگر شما شربت، آب، چايي يا يک ليوان آب را نوشيديد، شما آن را هضم مي‌کنيد يا آن شما را هضم مي‌کند؟ ما هستيم که مرگ را مي‌ميرانيم، ما هستيم که مرگ را هضم مي‌کنيم، ما هستيم که از مرگ عبور مي‌کنيم، آن طرف ما هستيم و ديگر مرگ نيست، ما هستيم و ابديت ما. اين حرف، حرف تازه نيست!؟ از غير انبيا چنين حرفي کسي زد؟! هر کسي مي‌ترسد و از هر چه مي‌ترسد براي اين است که خيال مي‌کند از بين مي‌رود؛ اما وقتي ثابت شد که انسان مرگ را مي‌ميراند و نمي‌ميرد، ديگر ابدي است، هراسي هم ندارد. فرمود ما چيزهايي آورديم که در عقل هيچ کسي نيست، اينها که با قرآن آشنا هستند به اين مکتب آشنا هستند. اين بيان حضرت سيدالشهداء روز عاشورا همين طور بود، در بحبوحه جنگ که مانند قطرات باران، تير مي‌آمد، حضرت فرمود: «صَبرَاً بَنِي الكِرَام فَمَا المَوتُ إِلاّ قَنطَرَة»؛(7) حضرت در آن روز مرگ را معنا کرد، فرمود مرگ پلي است زير پاي شما، نه در برابر شما. شما مرگ را زير پا داريد، روي اين پل پا مي‌گذاريد و مي‌رويد و آن طرف، ديگر خبري از مرگ نيست، شما هستيد براي ابد. فرمود ما آمديم جاهليت را به عقلانيت تعبير کنيم، ما آمديم بگوئيم مرگ پوسيدن نيست، از پوست به درآمدن است، انسان يک موجود ابدي است؛ لذا فرمود اين موجود ابدي اگر درون و بيرون به اين فکر نباشد که عدل‌پرور و عدل‌محور باشد، يک؛ ظلم را از بين ببرد و ظالم‌ستیز باشد، دو؛ در برابر خداست، به جنگ خداست: «من لم يحدّث نفسه بِحُسْنِ الْعَدْلِ وَ بقبح الظُّلْم فقد بارز الله بالمحاربه»؛(8) اگر کسي خواهان عدل نبود و عليه ظلم قيام نکرد و حرف نزد: «فَقَد بَارَزَ اللهَ بِالْمحَارَبَهًْ» در برابر خداست. اين حرف، حرف بوسيدني نيست؟! فرمود شما ابدي هستيد، يک؛ تمام تلاش و کوشش شما اين بايد باشد که در مدار عدل زندگي کنيد، دو؛ با ظلم مبارزه کنيد، سه؛
 آسیب همیشگی اختلاف برای جامعه
 يک بيان نوراني از حضرت امير(ع) در نهج‌البلاغه است که درنامه‌اي براي کسي فرمود: در بين امت اسلامي هيچ کسي به اندازه من حامي وحدت نيست. فرمود: «ليس في وحدهًْ امته(ص) رجل احرص مني فاعلم»، نامه را براي آن شخص نوشت، فرمود: بدان هيچ کس مثل علي خواهان وحدت نيست! بعد هم فرمود من از سنّت الهي خبر مي‌دهم نه از تاريخ: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَهًْ خَيْراً مِمَّنْ مَضَی وَ لَا مِمَّنْ بَقِي‏»؛(9) فرمود: من از تاريخ سخن نمي‌گويم تا شما بگوئيد تاريخ برای گذشته است، آينده شايد عوض بشود! من از سنّت الهي خبر مي‌دهم، مي‌گويم سنّت الهي اين است که هيچ جامعه‌اي با اختلاف خير نمي‌بيند و هيچ جامعه‌اي از اتّحاد آسيب نديده است، يعني چه در گذشته و چه در آينده با اختلاف، هيچ امتي خير نمي‌بيند. اختلافات علمي و کلامي سر جايش محفوظ است، اين داعش و تکفيري محصول کدام اختلاف است؟ بيگانه هم منتظر نشسته اختلافي رخنه کند تا اين اختلاف را چماق قرار بدهد. انسان فکر دارد، فکر در بحث‌هاي کلامي است، اينها را شکوفا مي‌کند. اين اختلاف نظر و تضارب آرا چيز خوبي است؛ اما مادامي که از حوزه علمي و انديشه بيرون نرود. اينها بيانات نوراني اين ذوات قدسي است که جامعه را معطر مي‌کند، فرق نمي‌کند بين حيات اينها و ممات اينها. کلمات اينها نور است «کَلامُکُم نُورٌ»(10) و لازم نيست انسان در حضور خود امام باشد، با کلمات او، با کتاب او، با کتيبه او، با سيره او، با سنّت او که مأنوس است.
بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي (دام‌ظله) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛25 /9 /1395 .

1 . من لايحضره الفقيه، ج4، ص334.      2.  بقره،151
3 . الکافي(ط ـ الاسلاميه)، ج1، ص30.
4.الإقبال بالاعمال الحسنهًْ(ط ـ الحديثهًْ)، ج1، ص176.
5. انعام، 122 .                                  6. الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج1، ص32.
 7 . معانی الاخبار، النص، ص289.          8.  اسدالغابهًْ، ج 4، ص 408.
9. نهج‌البلاغة صبحي صالح، خ  176.     10. من لايحضره الفقيه، ج2، ص616.