به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,079
بازدید دیروز: 9,675
بازدید هفته: 45,832
بازدید ماه: 45,833
بازدید کل: 25,032,964
افراد آنلاین: 335
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۰۵ دی ۱٤۰۳
Wednesday , 25 December 2024
الأربعاء ، ۲۳ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
واکاوی تاریخ سینمای ایران : کانون انحراف فکری کودکان و نوجوانان ۲۷ / ۷ ۰/ ۱۳۹۵
واکاوی تاریخ سینمای ایران
 کانون انحراف فکری کودکان و نوجوانان 

Image result for ‫کانون انحراف فکری کودکان و نوجوانان‬‎


    سعید مستغاثی
    سینمای شبه روشنفکری ؛ پرده دری‌های علنی
سینمای شبه روشنفکری یا همان که بعدا به موج نو سینمای ایران معروف گشت، اگرچه ظاهرا از ابتذال فیلمفارسی دور بود و ساده نمایی و وجه بازاری آن را نداشت اما به گونه ای بی پرده تر و عریان تر، باورها و اندیشه‌های دینی و هویت ملی مردم و جامعه را هدف قرار می‌داد. این نوع سینما که ظاهری معترض و هنری را هم یدک می‌کشید اغلب با سوژه‌هایی مقابل دوربین قرار می‌گرفت که به عرف جامعه بی اعتنا بوده و آن را به سان سنت‌هایی کهنه و ارتجاعی نفی می‌کرد. در بسیاری از فیلم‌های سینمای شبه روشنفکری، نهادهای یک جامعه اسلامی‌و ایرانی نادیده گرفته شده و یا مورد تهاجم قرار می‌گرفتند و به اسم مدرنیسم و تحت عنوان تجدد و پیشرفت، اباحه گری و بی بند و باری و روابط نامشروع و ... ترویج می‌شد.
فی المثل در فیلمی‌مانند «غزل»ساخته مسعود کیمیایی که محصول «تل فیلم» قطبی و کانون سینماگران به اصطلاح پیشرو (گروهی از به اصطلاح فیلمسازان وابسته به دربار مانند بهمن فرمان آرا و منوچهر انور و پرویز صیاد)  بود، عشق دو برادر به یک فاحشه تصویر می‌شد که در نهایت برای اینکه اختلافشان به جای باریک کشیده نشود ، وی را به قتل می‌رساندند. یا در فیلم «نفرین» ساخته ناصر تقوایی که محصول موسسه «سینما تئاتر رکس» برادران رشیدیان بود، پیرمردی یک کارگر نقاش را به منزل اربابش می‌برد اما کارگر جوان با خانم خانه، ارتباط نامشروع برقرار می‌کرد!
و یا فیلم «چشمه» به کارگردانی آربی آوانسیان، داستانش از این قرار بود:
«مردی عاشق زنی می‌شود که همسر دوست او است و به همین جهت عشق خود را فاش نمی‌کند. زن فاسق جوانی دارد و پنهانی در خانه‌ای متروک با او دیدار می‌کند. راز، مدت‌ها پوشیده می‌ماند. دوست شوهر، شبی زن را می‌شناسد و به سبب درگیری اخلاقی با شوهر او، خود را می‌کشد. زن جوان به وسیله زن‌های محله که به عشق او حسادت می‌ورزند رسوا می‌شود و خودکشی می‌کند و شوهر، جسدش را در حوض خانه‌ متروک دفن می‌کند و فاسق زن سر به بیابان می‌گذارد».
در واقع سینمای به اصطلاح موج نو، با تغذیه از منابع شبه‌روشنفکری (اغلب وابسته به تشکیلات فراماسونری) که سابقه ای 150 ساله در فضای فرهنگی جامعه ایران داشتند، بیش از هر موضوعی، دین ستیزی و هویت زدایی را در جامعه ایرانی مد نظر قرار می‌دادند و جانشین کردن فرهنگ و هویتی که هیچگونه سنخیتی با ارزش‌ها و باورهای این جامعه نداشته و ندارند را در دستور کار خود داشتند. دقیقا مانند آنچه در فضای امروز سینمای ایران و تحت عنوان سینمای اجتماعی صورت می‌گیرد و در واقع ملغمه ای از سینمای فیلمفارسی و موج نو سابق است.
کانون انحراف فکری کودکان و نوجوانان
در همین سالها در بخش سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که ظاهرا  برای سرگرمی‌و اوقات فراغت بچه‌ها بوجود آمده بود، بساط روشنفکری به راه انداخته شد تا خشت کجی در سینمای کودک و نوجوان این دیار نهاده شود که تا سالیان دراز هم با هیچ شاقولی راست نگردد!! لیلی امیر ارجمند از یاران غار فرح دیبا، مدیر کانون بود و یکی از روشنفکران چپ (که زمانی ظاهرا به همراه پرویز نیکخواه در گروهی ضد شاه ، قصد ترور او را داشتند) به نام فیروز شیروانلو مسئول بخش سینمایی آن شد.
هژیر داریوش که در آن روزگار با کانون همکاری می‌کرد و در واقع از طراحان و بنیانگذاران آن به شمار می‌آمد، درباره فیروز شیروانلو می‌گوید:
«... او هم دوره من بود . من فرانسه رفتم و او به انگليس. وقتي به ايران بازگشت به جرم سوء قصد به شاه به زندان افتاد. از زندان كه آزاد شد به كانون آمد و سيرك مسكو را به تهران آورد و با استفاده از منافع سيرك يك مركز فيلمسازي به راه انداخت . اما وقتی  كه يك مركز سينمايي فيلم‌هاي كودكان در كانون ايجاد شد،  بيشتر جنبه فرضي داشت تا واقعي. به اين دليل كه مي‌بايست ايران عضو اتحاديه بين‌المللي فيلمسازان فيلم‌هاي كودكان باشد تا اجازه تاسیس  چنين مركزي را داشته باشد. بنابر اين مركز تولید فیلم‌های کودکان در ايران تأسيس شده بود ولي فيلم نمي‌ساخت. فيروز شيروانلو با سرمايه‌اي كه از گردش سيرك مسكو به دست ‌آمد، كار فيلمسازي در كانون را بتدريج شروع كرد با وجود اينكه خود ايشان فيلمساز نبود و يك آژانس تبليغاتي داشت ...»
یادمان نمی‌رود که براساس اسناد موجود در آن سالها رژیم شاه به توصیه اربابان غربی اش برای مقابله با موج اسلامی‌برانگیخته شده در جامعه، از روشنفکران چپ و حتی مارکسیست، بهره می‌گرفت.
هژیر داریوش در گفت و گویی درباره تاسیس کانون به اصطلاح پرورش فکری کودکان و نوجوانان توسط فرح دیبا و لیلی امیر ارجمند گفت:
«...يك روز خانمي كه مدير كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بود با فرهنگ و هنر تماس گرفتند مبني بر اينكه فرح  مي‌خواهد فيلم براي كودكان به نمايش دربيايد و فرهنگ و هنر كمكي مي‌تواند بكند؟ در سال 45 و 46 فيلم‌هاي محدودی  براي بچه‌ها از تلويزيون پخش مي‌شد . اغلب محصولات سينمايي که براي بچه‌ها نمایش داده می‌شد، مربوط به  كشورهاي خارجي بود. من را به آن خانم معرفي كردند و ايشان از من پرسيد چطور مي‌توان براي بچه‌ها فيلم تولید کرد و نمایش داد...شروع كار كانون بود و قرار بود يك سري كتابخانه براي بچه‌ها داير كند. آرم كانون در آن زمان يك كتاب بود كه در قسمت وسط آن پرنده‌اي مي‌خواند و فكر مي‌كنم هنوز هم باشد. ولي هنوز سينما در حوزه کاری كانون قرار نداشت. فيلمسازي هم که مطلقاً نبود. اين خانم مي‌خواستند بدانند چطور مي‌شود بچه‌ها را به سینما کشانید و من راه حل را در برگزاري فستيوالی برای کودکان  پيشنهاد كردم...»
به هر حال در آن سالها در بخش سینمایی کانون پرورش کودکان و نوجوانان، فیلم‌هایی تولید شدند که اغلب نه تنها فقط پوسته ای از فیلم کودک و نوجوان بر خود کشیده بودند، بلکه به قول ابراهیم فروزش (در گفت‌و‌گویی که در سال 1384 برای بولتن جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان با نگارنده انجام داد) اساسا هیچ‌گونه برنامه ای برای اکران این تولیدات در نظر گرفته نشده بود! در واقع بخش سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، محفلی برای ساخت آثار روشنفکری غیرقابل اکران شد. به این ترتیب دهها فیلم و انیمیشن ساخته شدند که هیچ‌گاه فرصت اکران عمومی‌نیافتند، چون اصلا محلی برای اکران عمومی‌نداشتند.