سعید مستغاثی
یکی از سرکردگان جریان به اصطلاح موج نو که بعضا و از سوی عدهای از شبه روشنفکران پدر معنوی آن نیز خوانده شده، «ابراهیم گلستان» بود که متاسفانه درباره سینمای ایران و تاریخ این سینما به خصوص از سوی جریان شبه روشنفکری، نظراتش به کرات مورد استناد قرار گرفته و بعضا فیلمساز پیشرو لقب داده شده است.
جریان شبه روشنفکری، سرگذشت ابراهیم گلستان را با تهیه فیلمهای مستند خبری در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت تا کودتای 28 مرداد و سقوط دولت مصدق به گونه ای گره میزند که گویا گلستان این فیلمها را به طور مستقل تهیه و تولید میکرده و به دلیل قوی بودن فیلمهای یاد شده (از جمله فیلم دادگاه مصدق)، در شبکههای معتبر خبری جهانی پخش میشده است!
اما نمیگویند که گلستان اساسا خبرنگار و کارگزار آن شبکههای خارجی بوده و اصلا برای آنها فیلم خبری میگرفته و از همین روی نیز به همراه سر شاپور ریپورتر (سرجاسوس بین المللی در ارتباط با شبکه صهیونیستی روچیلدها) تنها خبرنگاران ایرانی بودند که اجازه یافتند از دادگاه مصدق فیلم و خبر و عکس تهیه و مخابره نمایند.
گلستان در کتاب «نوشتن با دوربین» و مصاحبه با پرویز جاهد در این مورد توضیح بیشتری میدهد. او میگوید :
«...من خبرنگار تلویزیون بودم و برای تلویزیونهای CBS و NBC فیلم برمیداشتم. اصلا به این جهت آنجا بودم ...»
و در جواب پرسش بعدی جاهد که سوال میکند:
«...دوربین 16 میلیمتری هم همراهتان بود. با آن فیلمها چه کردید؟»
گلستان جواب میدهد:
«... آن فیلمها مال من نبود. من خبرنگار بودم و آن فیلمها را فورا برای تلویزیون (NBC یا CBS) میفرستادم. آنها خودشان ادیت میکردند...»
تاریخ پردازان شبه روشنفکری از جبهه گیریهای گلستان در قبال ملی شدن صنعت نفت سریع عبور کرده و به رابطه او با فروغ فرخزاد میرسند و نمیگویند که گلستان در واقع فعالیت سینمایی خود را پس از کودتای 28 مرداد 1332 و با پول و سرمایه شرکتهای نفتی صهیونیستی انگلیس مانند «رویال داچ شل» آغاز کرد که همراه دیگر شرکتهای آمریکایی و هلندی، کنسرسیوم نفتی پس از کودتا را تشکیل دادند ۱و دستاوردهای نهضت ملی شدن صنعت نفت را نابود ساختند و اصلا استودیوی موسوم به «گلستان فیلم» با بودجه همین کمپانیهای نفتی تاسیس گردید.
ابراهیم گلستان به گفته خودش به طور رسمی، هم کارمند شرکت نفت انگلیس و کنسرسیوم چند ملیتی آن بود و هم تمامی وسایل و ابزار فیلمسازی و استودیویش را نیز از انگلیسیها دریافت نمود. به گفته بسیاری از دوستان ابراهیم گلستان از جمله فرخ غفاری و همچنین برادرش شاهرخ گلستان ۲در برنامه «فانوس خیال» (سرگذشت سینمای ایران به روایت رادیو BBC )، وی بیشتر برای منافع شرکت نفت انگلیس فعالیت میکرد.
فرخ غفاری در گفت و گویی که توسط سید کاظم موسوی در کتابی منتشر شد، درباره گلستان میگوید:
«...گلستان از طرفي توانست با شركت كنسرسيوم نفت قرارداري ببندد. در صورتي كه ما با شركت ملي نفت كار ميكرديم. عواملي كه بعد از دكتر مصدق آن قراردادها را امضا كرده بودند، دستگاههاي بسيار مجهزي را براي گلستان آوردند. چندين متخصص بزرگ، فيلمبردار، صدابردار و تنظيم كننده معتبر انگليسي به گلستان كمك ميكردند و نوع كارشان بسيار محكمتر از ما بود. گلستان با همين دستگاهها بود که بعدا سنگ بناي استوديوي خودش را گذارد كه واقعا استودیوی مجهزی بود. البته در این استودیو بيشتر به فكر تبليغ شركت كنسرسيوم نفتی بودند تا نشان دادن فيلم برای داخل کشور!...»
براساس روایت یکی از همکاران ساواک، به همین دلیل و به خاطر تضاد منافع آمریکا با انگلیس (که در صدد قبضه کردن همه منابع ایران بود)، در آن سالهای رواج «سیاستهای آمریکایی ضد انگلیسی»، ابراهیم گلستان تحت عنوان جاسوس انگلیس در اوایل دهه 50 از ایران اخراج شد!
استودیو گلستان با سرمایه کنسرسیوم نفتی
ابراهیم گلستان پس از کودتای 28 مرداد 1332 و امضای قرارداد کنسرسیوم نفتی با چند شرکت بزرگ انگلیسی، آمریکایی و هلندی، به استخدام این مجموعه امپریالیستی درآمد و بخش تبلیغات و فیلمسازی آن را برعهده گرفت تا جهت رنگ و لعاب دادن به عملیات استعماری کنسرسیوم نفتی برای نمایش در دنیا، از عملکرد و حفاریها و سایر اقدامات آن فیلم بسازد که اولین آن همکاری در ساخت فیلمیبه نام «موجو مرجان و خارا» بود که به قول جلال آل احمد در کتاب «یک چاه و دو چاله»، حماسه سرایی گلستان بود برای کنسرسیوم نفتی!
مجیزگویان گلستان سعی بسیار داشته اند که ساخت فیلم «موج، مرجان و خارا» را به اسم وی سند بزنند و همراه با شاهکار قلمداد کردن آن، ابراهیم گلستان را هم به عنوان سازنده اش، استاد مستند سازی ایران قالب کنند، اما اسناد موجود از جمله اظهارت آلن پندری، همکار گلستان در بخش فیلمسازی شرکت نفتی «رویال داچ شل» و یا گفتوگوی شاهرخ گلستان که بخشی از آن در شماره سوم ماهنامه «عصر اندیشه» به چاپ رسید و حتی حرفهای تلویحی ابراهیم گلستان در مصاحبههایش، حکایت از آن دارد که وی از اواسط این فیلم تنها در حد یک دستیار حضور داشته است!
اما حضور ابراهیم گلستان در کودتای 28 مرداد، در کارنامه اش بیش از کارگزاری برای کنسرسیوم نفتی، صفحات سیاهی محسوب میشود. گلستان پس از کودتای 28 مرداد 1332 حق مطلب را برای کودتاچیان و حامیان آنها به جای آورد و در جلوی پایشان که برروی خونهای هزاران آزادیخواه گام مینهادند و مبارزات ملت برای ملی شدن صنعت نفت را پایمال چکمه پوشان خود میکردند، فرش قرمز پهن کرد.
مسعود بهنود در 12 نوامبر 2007 مصاحبه ای با گلستان انجام داده که فایل ویدئویی اش نیز در وبلاگ فارسی رادیو بی بی سی موجود است. وی در مقدمه این مصاحبه مینویسد:
«...در آرشیوهای خبری ITV باید فیلمیوجود داشته باشد که گلستان از ورود دنیس رایت (اولین کاردار بریتانیا در ایران بعد از کودتای 28 مرداد) گرفت. دیپلمات کارکشته و نویسنده کتاب بلندآوازه «ایرانیان در میان انگلیسیان «، سی سال بعد هم نشان داد که آن لحظه چنان در ذهنش جا داشته و کسی (ابراهیم گلستان) را که پشت آن دوربین در فرودگاه کوچک تهران بود، به یاد دارد. لیدی رایت از قضا متولد و بزرگ شده همان روستائی است که اکنون ربع قرن است که گلستان آن جا سکونت دارد و چند صد متری همان عمارتی که اینک نویسنده ایرانی در آن زندگی میکند، کودکی گذرانده بود...»
همپای کودتاچیان در 28 مرداد 1332
ابراهیم گلستان حتی در مصاحبه دی ماه سال 1386 با هفته نامه «شهروند امروز»، از همکاری با کودتاچیان 28 مرداد 32 و تیمور بختیار (از عاملان این کودتا ) نیز پرده برداشت!
گلستان میگوید :
« ...زمانی که چاپخانه مخفی...را در داوودیه کشف کردند...فکر کنم سال 1334 بود... من آنجا رفتم ، فوق العاده بود. وارد یک اتاق میشدی که خلا (توالت) بود، سنگ خلا (توالت) را درمیآوردی، پله بود، پلهها را پایین میرفتی و میدیدی آنجا چاپخانه است. آدمهای جالبی هم بودند. مثلا من به تیمسار بختیار گفتم، خبر میدادید وقتی به اینجا حمله میکنید، من بیایم، عکس و فیلم بگیرم. گفت:حالا نشد دیگر. گفت : خب حالا بیایید با یک دسته، مثل دیشب برویم در آن محل دوباره انگار همان هجوم دیشب است تا من فیلم بردارم، تا من برای خبر از شما عکس و فیلم بگیرم...»
اعتراف ابراهیم گلستان به همراهی با ماموران نظامیتیمور بختیار جلاد در تثبیت کودتای سیاه 28 مرداد 1332 و کشف و سرکوب مخفیگاههای مبارزین ضد شاه، شاید در طول سالهای پس از انقلاب، آن هم از جانب کسی که حامیان و شیفتگان و پشتیبانان داخلی و خارجیاش سعی در چسباندنش به ضدیت با شاه دارند، انصافا حیرت آور است! فردی که آن همه سوابق مزدوری کمپانیهای نفتی خارجی برای غارت ثروت این سرزمین را در پیشینه اش ثبت کرده، چقدر بایستی گستاخ باشد که مانند یک مامور ساواک، به همکاری خود با کودتاچیان مباهات نموده و صحنههای این همکاری را آنچنان با لذت تعریف کند که هر انسان آزاده ای را متنفر سازد.
این در حالی است که به طور شگفت انگیزی همین دسته از رسانهها و مصاحبه گرها تلاش داشته اند گلستان را یک عنصر ضد رژیم شاه بنمایانند، در حالی که خود گلستان بارها و بارها در همان مصاحبهها این موضوع را رد کرده است. مثلا مسعود بهنود در مقاله اش در شماره 32 «شهروند امروز» (پیاپی 63) تحت عنوان «شاید گناه زمانه است» دستگیری چند روزه ابراهیم گلستان در سالهای پیش از انقلاب (که خودش هم میگوید اشتباهی بوده و پس از آزادی به دستور فرح پهلوی در نوشهر به حضور شاه و فرح شرفیاب شده و حتی شاه با وی شوخی میکند که در زندان برنزه شده است!) را به کوس و کرنا زده و وی را مانند مبارزان کهنه کار مینمایاند.
سیروس علی نژاد در مصاحبه ای با ابراهیم گلستان که به تاریخ 30 دسامبر 2004 در وب سایت BBC فارسی منتشر شد ، از روابط نزدیک وی با دربار شاه سخن میگوید:
«...سخن از هر دری میگذشت. در اثنای سخن، صحبت فیلمهایش پیش آمد. تعریف کرد: پس از اینکه «یک آتش» جایزه برد، شاه اظهار تمایل کرد فیلم را ببیند. به سعد آباد رفتیم و فیلم را نشان شاه دادیم. ... شاه آمد پیش من و از فیلم تعریف کرد. همینطور که از کارهایم میپرسید گفتم که مشغول ساختن فیلمیدرباره خارک هستم. گفت وقتی آماده شد حتماً خبر بده که ببینم. چندی بعد فیلم آماده شد. سپهبد خاتم که از دوره ورزشکاری و مسابقات ورزشی در امجدیه با هم دوست بودیم زنگ زد که فلانی یک دوربین ۱۶ میلیمتری برای من رسیده است میتوانی آبش کنی؟ گفتم ببینم. «موج و مرجان و خارا» را ساخته بودم و کنسرسیوم، بازی در میآورد و پولم را نمیداد. به خاتم گفتم ضمنا فیلم خارک تمام شده به شاه بگو اگر خواست ببیند حاضر است. شب بعد خاتم زنگ زد و قرار خانه شمس [پهلوی] را گذاشت. به خانه شمس رفتیم. شاه و فرح هم آمدند. فیلم به نمایش در آمد. وقتی تمام شد شاه شروع کرد به کف زدن. دیگران به پیروی از او چند دقیقه ای کف میزدند. بعد شاه پرسید گلستان کجاست. جلو رفتم. با من شروع کرد به قدم زدن و حدود ده دقیقه درباره فیلم صحبت کرد. دو به دو قدم میزدیم. دیگران متحیر مانده بودند که شاه به من چه میگوید. آخر گفت: اما درباره جمله آخر فیلم. تا وقتی آدمهایی مثل تو هستند که دلواپس این مملکت اند و تا وقتی من هستم! نگران نباش...»!!!
علی نژاد ادامه میدهد:
«...وقتی داستان را تعریف میکرد من داشتم از حیرت شاخ در میآوردم برای اینکه بکلی با شایعاتی که پیش از آن شنیده بودم فرق داشت. شاید ما آن وقتها دوست داشتیم شایعه بسازیم، همچنانکه دوست داشتیم هر که بزرگ است و نامور است طرف ما باشد و مخالف شاه. علت هر چه بود در اواخر دهه چهل شایع شده بود که شاه وقتی «موج و مرجان و خارا» را دیده، عصبانی شده و به گلستان پرخاش کرده و به همین دلیل نگذاشته اند که فیلم را در تهران نمایش بدهند. شاید هم این شایعه ریشه در حکایت دیگری داشت که دو روز بعد هنگامیکه حرف «گنجینههای گوهر» در میان آمد، متوجه شدم. هر چند درباره آن فیلم هم این شاه نبود که عصبانی شده بود، دیگران بودند. شاه برعکس به ساختن آن فیلم به دست گلستان اصرار کرده بود. حکایت میکرد که «مهدی سمیعی، رئیس وقت بانک مرکزی، رفته بود از شاه اجازه بگیرد که از جواهرات سلطنتی فیلمیتهیه کنند. میخواست به مناسبت بیست و پنجمین سال سلطنت هدیه بانک باشد به شاه. شاه گفته بود اگر این کار را به دست فرهنگ و هنر بدهید کثافتکاری میشود، اگر واقعا میخواهید فیلم بسازید یک کسی من میشناسم به اسم ابراهیم گلستان، بدهید او بسازد...»
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ -کنسرسیوم نفتی مجموعه ای از 7شرکت خارجی متشکل از 5 شرکت آمریکایی ، یک شرکت هلندی – انگلیسی و یک شرکت فرانسوی بود که طی قراردادی استعماری با دولت کودتایی زاهدی برخلاف قانون ملی شدن صنعت نفت از 29 مهرماه 1332 سرنوشت استخراج و بهره برداری از منابع نفتی ایران را به مدت 25 سال به دست خود گرفت. در واقع کنسرسیوم نفتی با استفاده از خیانت رژیم شاه و با نقض آشکار حاکمیت ملت ایران بر منابع و سرمایههای خودش ، در یک دوره ربع قرنی ثروت کلانی از این سرزمین را به غارت برد.
۲ - شاهرخ گلستان عکاس و فیلمبردار که کار آماتوری اش را از سال 1331 آغاز کرد و بعدا به عنوان فیلمبردار استودیو گلستان شناخته شد. عمده کارهای او تا سال 1338 در آن استودیو، فیلمبرداری مجموعه فیلمهایی با عنوان «چشم انداز» از فعالیت انگلیسیها در ارتباط با جریانات نفت در ایران بود. اما مهمترین کار شاهرخ را پس از مجموعه «چشم انداز»، فیلم مستند «یک آتش» ابراهیم گلستان دانسته اند.
منوی اصلی
ورود اعضا
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: | 6,332 |
---|---|
بازدید دیروز: | 9,675 |
بازدید هفته: | 48,086 |
بازدید ماه: | 48,086 |
بازدید کل: | 25,035,215 |
افراد آنلاین: | 335 |
اوقات شرعی
اوقات شرعی به وقت زنجان
اذان صبح: | |
---|---|
طلوع خورشید: | |
اذان ظهر: | |
غروب خورشید: | |
اذان مغرب: |
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۰۵ دی ۱٤۰۳
Wednesday , 25 December 2024
الأربعاء ، ۲۳ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403 | ||||||
---|---|---|---|---|---|---|
ج | پ | چ | س | د | ی | ش |
7 | 6 | 5 | 4 | 3 | 2 | 1 |
14 | 13 | 12 | 11 | 10 | 9 | 8 |
21 | 20 | 19 | 18 | 17 | 16 | 15 |
28 | 27 | 26 | 25 | 24 | 23 | 22 |
30 | 29 | |||||
آخرین اخبار
پزشکیان در دیدار معاون نخستوزیر روسیه: عزم دولت ایران برای تکمیل راهگذر شمال- جنوب جدی است ۱۴۰۳/۱۰/۰۳ ۰۳/۱۰/۰٤
(58 بازدید)
(58 بازدید)
دریادار تنگسیری: نیروهای مسلح تحت فرمان فرمانده کل قوا آماده صیانت از مرزهای آبی و خاکی هستند ۱۴۰۳/۱۰/۰۳ ۰۳/۱۰/۰٤
(42 بازدید)
(42 بازدید)
اظهارات سؤالبرانگیز همتی درباره نرخ ارز: گرای گرانی از وزارت اقتصاد آقای پزشکیان مراقب باشید ۱۴۰۳/۱۰/۰۳ ۰۳/۱۰/۰٤
(38 بازدید)
(38 بازدید)
رهبر انقلاب پیشبینی کردند: ظهور یک مجموعه شرافتمند در سوریه مثل حزبالله لبنان ۱۴۰۳/۱۰/۰۲ ۰۳/۱۰/۰۳
(81 بازدید)
(81 بازدید)
واکاوی تاریخ سینمای ایران :مأموری که سینمای خود را از کودتای 28 مرداد هدیه گرفت! ۰۴ / ۸ ۰/ ۱۳۹۵
واکاوی تاریخ سینمای ایران
مأموری که سینمای خود را از کودتای 28 مرداد هدیه گرفت!