فضیلتسازی برای میمندینژاد در یک روزنامه
نویسنده: فاطمه فرد
در اسناد ساواك، کتابهای موجود، دانشنامههای اینترنتی و ديگر اسناد منتشرشده شواهد و جزئیاتی از ازدواج محمدحسین میمندینژاد مشاهده نميشود. اين كه رابطه پوشكين و شارمين با پدر چه بود، همچنان در هالهاي از ابهام است و همينطور است از نقش همسریا همسرانی كه هرگز كسي از آنها ياد نميكند. محمد حسين ميمندينژاد پس از پيروزي انقلاب اسلامي تا سال 1371 به ظاهر در ايران زندگي كرد و در اردیبهشت همان سال در ايران مرد.
آنچه او را به عنوان گزينهاي براي بررسي و معرفي به افكار عمومي توسط دفتر پژوهشها مطرح ميكند، نه حركت پرشتاب تحريف دين و تفسير به رأي وي در دهههاي 40 و 50 و نه شايد حتي حركت چراغ خاموش وي در دهه 60 و اوایل 70، بلكه ادامه راه كج و به عبارت بهتر بيراههاي وابسته به اجانب است كه پس از مرگ وي در سالهاي اصلاحات جان گرفت و امروز در سايه غفلت و بیش از آن تغافل مسئولين فرهنگي - اطلاعاتي همچون اختاپوس به جان تفكر جوانان، افتاده است. و البته دستهای نه چندان پنهان در مطبوعات و رسانههای دولتی بر این مسأله دامن میزنند که از آن جمله میتوان به جریانسازی روزنامه اطلاعات مورخه 8 آذر 137۷اشاره کرد که یک نیم صفحه کامل را به ذکر خدمات وی اختصاص داد و پس از روشنگری روزنامه کیهان نیز حتی اشارهای به سوء سابقه وی نکرد. روزنامه کیهان پس از انتشار این شبه رپرتاژ آگهی، در صفحه نیمه پنهان با ذکر نامه واردهای نوشت:
«... تازه ترین نمونه از این دست جعلیات و برخی وارونه نویسیهای روزنامه اطلاعات است که نیم صفحه کامل از این روزنامه را به ذکر فضایل و کرامات محمدحسین میمندینژاد اختصاص داده بود ...
محمدحسین میمندینژاد دامپزشک بود و استاد کرسی بیماریهای مشترک انسان و دام ... او شاید در حوزه تخصصی خود، دامپزشکی، شخصیتی باسواد و برجسته بود، ولی ... دلمشغولی اصلی میمندینژاد روزنامهنگاری بود. اگر دکتر میمندینژاد به عنوان یک پزشک و استاد دانشگاه ممکن است شایسته احترام باشد، میمندینژاد روزنامهنگار به هیچوجه شایستگی احترام را نداشت. او در این عرصه شخصیتی آلوده داشت.
... در شرایطی که جوانان این آب و خاک دسته دسته در مقابل جوخههای آتش میایستادند و گروه گروه به اتاق «تمشیت» میرفتند و شکنجه میشدند، این عالیجناب در اوج رفاه و تنعم، تنها از پیشرفتهای معجزه آسای! ایران در پرتو رهبریهای خردمندانه!! شاهنشاه مینوشت واز نیکوکاریهای خواهر توامان او، یعنی اشرف پهلوی که قدم رنجه کرده بودند و مثلا یک درمانگاه کچلی و تراخم را در قلب تهران افتتاح کرده بودند، حرف میزد. ... و افراد مبارز را «خرابکار» و «متجاسرین» مینامید.»
... شاید کارگزاران روزنامه اطلاعات ادعا کنند که از میمندینژاد بهخاطر تلاش در راه ایجاد کتابخانه کرمان یاد و تجلیل کردهاند؛ که اگر بخواهیم با این منطق به مسائل نزدیک شویم، بایدبرای «آرشام» رئیس جانی و خونریز.ساواک کرمان، یک ویژهنامه چاپ کنند. زیرا آرشام با بخشی از ثروتش که از سفره این ملت دزدیده بود، بنیاد آرشام را ایجاد کرد و برای کرمان دانشگاه و مدرسه عالی بنیان نهاد»
دفتر پژوهشها، به زودي خط ادامهدار اين مهره سرويسهاي بیگانه را تبيين كرده و برخي مصاديق فعال در ميان قشر دانشجو و جوانان را برای تنوير افكار عمومي، به خوانندگان عرضه خواهد كرد.