کاسبی از هولوکاست
علیرضا سلطانشاهی
لیپشتات در جریان دادگاه میپذیرد که اولا یک قاضی به عنوان مرجع اصلی صدور حکم از ابتدا در جریان دادرسی قرار گیرد و هیئت منصفهای وجود نداشته باشد. و ثانیا هیچیک از بازماندگان هولوکاست!!! با آن شمارههای نقش بسته بر بازوانشان که به قول ایروینگ با تتو کردن، پولهای زیادی درآوردهاند. در جایگاه شهود قرار نگیرند و ثالثا لیپشتات نیز به هیچ عنوان در دادگاه سخن نگوید و دفاع را به صورت کامل برعهده تیم دفاعی و وکلا بگذارد.
پذیرش این شروط اگرچه برای لیپشتات سخت و ناگوار است ولی اعتماد میکند و بر آن گردن مینهد.
او حتی ابتدای دادگاه حاضر به تعظیم در مقابل قاضی همچون سایر حضار علیرغم تذکر وکلا نمیشود ولی در پایان با رضایتبخش بودن نتایج، این تعظیم را میکند.
تعظیم نکردن لیپشتات دقیقا یادآور دلیل دشمنی هامان وزیر خشایارشاه با مردخای عموی استر است. چرا که یهودیان مدعی هستند که در مقابل هیچ کس غیر از خدا سر تعظیم فرود نمیآورند ولی هم در این فیلم و هم در داستان استر، پایان قصه، با اعتقاد یهود منافات دارد.
لیپشتات به عنوان رهبر مردمش، زمانی که برای تامین هزینههای دادگاه به جمع بزرگان یهود برای جذب کمک میشتابد با پاسخ منفی مواجه میشود ولی حامیان غیریهودی او از جمله وکلا، قاضی، بازماندگان هولوکاست، او را در این تنهایی رها نمیکنند و همچون بودیکا در حالی که شوهرش مرده است همراه با مردم به مبارزه ادامه میدهد، در حالیکه در خلال فیلم بیان میشود که استیون اسپیلبرگ یهودی هزینههای دادگاه را پرداخته است. هزینهای معادل 3 میلیون پوند در 8 هفته زمان دادرسی.
فضای سرد، تاریک و عمدتا ابری و بارانی و زمستانی انگلیس به عنوان کشوری که نقش تاسیسی در ایجاد رژیم نامشروع صهیونیستی داشته ولی هماکنون بالاترین فعالیتهای غیردولتی علیه صهیونیسم در اروپا را هدایت میکند و حتی جریانهایی در مجلس همچون جان کربی همراهیهایی با فلسطینیها دارند، به تجسم تنهایی لیپشتات در میان غیریهودیان و حتی برخی از همکیشان او کمک میکند. به ویژه در زمانی که اساسا در آمریکا نیز تنها است و دمخور با سگ خود.
تنهایی لیپشتات به عنوان یک زن در یک کشور غریب و بعضا دشمن که تازه متهم است و باید از خود دفاع کند آن هم بدون سخن گفتن در دادگاه و... همگی مجموعهای کامل برای القای مظلومنمایی یهودیان صهیونیست است که همیشه و در همه جا با تسلط بر منابع قدرت از جمله، پول، رسانه و عرصه سیاست خود را ضعیف و تحت ظلم نشان میدهند. روشی که بر اساس آن با برپا کردن افسانه هولوکاست، موجودیت رژیم صهیونیستی را در نزد جهانیان توجیه میکند.
3- تمام فیلم اثبات بود و نبود چهار حفره از سوی طرفین، روی اتاق گاز ادعایی است که اتهام یهودستیزی و تحریف و تقلب در نوشتهها نیز به آن اضافه میشود تا پرونده فیلم علیه ایروینگ جهت محکومیت کامل شود.
صرفنظر از اتهام یهودستیزی و تحریف تاریخ که پایههای مستدل و مستندی نداشته و صرفا مانوری احساسی و حرفهای است که یهودیان به آن مشهورند، داستان چهار حفره اوج حرف و استدلال طرف لیپشتات برای محکومیت ایروینگ است که صرفا با اندک استدلالی به نتیجه میرسد و به ظاهر ایروینگ کم میآورد و قاضی قانع میشود و حال آنکه برای رد این ادعا تحقیقات مفصلی صورت گرفته که برای آن جوابی در عرصه علم و تحقیق نداشتهاند و صرفا با ابزار سینما القا و قلب میشود.
کارلوماتونیو در مقالهای (۱) با عنوان: «حفرهای نیست، پس اتاق گازی وجود نداشته است»، بیان میدارد: سردخانه شماره یک از کوره شماره دو بیرکنا و از جمله مهمترین مکانهایی است که یهودیان در مورد آن ادعا دارند و معتقدند که اتاق گاز بوده است اما این سردخانه که در کنار کورهای قرار دارد که پیش از آن برای سوزاندن اجساد قربانیان بیماری واگیردار از جمله تیفوس و تب تیفوئید به کار میرفته است. برای آنکه کارکرد اتاق گاز برای خفه کردن و کشتار جمعی را داشته باشد، نیازمند وجود حفرههایی مناسب برای ورود گاز زیکلون B است. (۲)
از سوی دیگر چارلز دی پروان نویسنده مقالهای با عنوان حفرهای نیست؟ هولوکاستی نبوده است؟ در مورد سقف سرد خانه شماره یک از کوره شماره 2 در بیرکناو مینویسد: پنج زمینه برای اثبات مدعیان وجود اتاق گاز به شرح ذیل وجود دارد.
1- شاهدان و شهادتهای تاریخی اولیه
2- شواهد عکسبرداری هوایی از حفرههای موجود در سقف اتاقهای گاز
3- نقشههای مهندسی اولیه سردخانه یک و کوره 2
4- عکسهای آلمانی زمان جنگ از سردخانه یک و کوره 2 و 3
5- شواهد فیزیکی (۳)
او ضمن رد این 5 زمینه نتیجه میگیرد: فرضیه حفرههای ورودی زیکلون B در بتون مسلح سقف سردخانه شماره یک از کوره شماره 2 صرفا بر اظهارات شاهدان خودساخته به ویژه مایکل کولا استوار است و هیچ سند یا شواهد فیزیکی آن را یاری نمیکند. این اظهارات نیز به نوبه خود هیچ مویدی ندارند و هیچ اسناد و شواهد فیزیکی آنها را تایید نمیکند. از این رو کاملا غیرمنطقی و غیرقابل پذیرش هستند. در حال حاضر سقف سردخانه شماره یک از کوره شماره 2 هیچ حفرهای برای ورود زیکلون B ندارد و ممکن هم نیست که این حفرهها بعدا بدون بجا گذاشتن هیچ اثری مسدود شده باشند. بنابراین چنین حفرههایی هرگز وجود نداشتهاند. این امر شعار حفرهای نیست، پس هولوکاستی نبوده است را تایید نمیکند. بلکه اساسا نتیجهگیری زیر را تایید میکند: حفرهای وجود ندارد. پس هیچ اتاق گاز نابودسازی و کشتارجمعی در کوره شماره 2 وجود نداشته است و بنابراین در اردوگاه آشویتس هیچ اتاق گازی برای نابودسازی وجود نداشته است. پس «حفرهای نیست؛ پس اتاق گازی وجود نداشته است.» (۴)
در جریان دادگاه به ایروینگ این اتهام را میزنند که تنها استدلال تو گزارشهای لوختر(۵) است که به زعم لیپشتات و خیلی از مدافعین هولوکاست با حضور در اتاقهای گاز آجرهایی را برای آزمایش به صورت غیرقانونی دزدیده و از لهستان خارج کرده است.
فرد ای لوختر (۶) نویسنده کتاب مشهور گزارشهای لوختر، مهندس آمریکایی و متولد 1942 است. تخصص اصلی لوختر طراحی سختافزارهای اعدام برای زندانهای ایالات متحده آمریکا بود... او یکی از بهترین متخصصان محسوب میشود که میتوانند در مورد وضعیت فنی اتاقهای گاز ادعایی هولوکاست اظهارنظر کنند... (۷) ولی در جریان دادگاه فیلم، به او و گزارشهای ادعایی او اصلا توجه نمیشود. در حالیکه این گزارشها به لحاظ تجربی، قویترین استدلال علمی مبنی بر رد اتاقهای گاز برای یک کشتار سیستماتیک است.
لوختر اولینبار در جریان دادگاه ارنست زاندل به موضوع هولوکاست به صورت تخصصی وارد شد... (۸) او بحث تاریخی در زمینه هولوکاست ارائه نمیکند اما بررسیهای فنی او محال بودن چنین امری را به اثبات میرساند. (۹)
کتاب گزارشهای لوختر که اولین چاپ آن در سال 1988 و در جریان دادگاه ارنست زاندل منتشر شد، کتابی است که سیر تحول و تکامل زیادی را پیموده است. اولین ویراست این کتاب تحقیقی نه چندان طولانی، اما بسیار دقیق و فنی در مورد اردوگاههای آشویتس (۱۰) و مایدانک (۱۱) بوده است اما متنی که در سال 2005 به کوشش گرمار ردولف (۱۲) و با مقدمهای از رابرت فوریسون از این کتاب منتشر شده است، بسیار وسیعتر و جامعتر و غنیتر از متن اولیه 1988 میباشد. (۱۳)
اما لوختر در جریان تحقیق و بررسی، 4 گزارش ارائه کرد که به گزارشهای لوختر معروف است و در جریان دادگاه لیپشتات به هیچیک از آنها استناد و توجهی از باب یک مرجع علمی نشد.
اولین گزارش لوختر تحت عنوان گزارش مهندسی از اتاقهای گاز اردوگاههای آشویتس، بیرکناو و مایدانک در لهستان میباشد که نتایج آن به این شکل است: بررسیهای جامع در مورد اردوگاهها حاکی از آن است که هیچ اتاق گازی در این مکانها وجود نداشته است.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
۱- «حفرهای نیست؛ پس اتاق گازی وجود نداشته است»، کارلو ماتونیو، ترجمه سیدمجتبی عزیزی و غلامرضا رفعتنژاد، ویژهنامه هولوکاست، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره چهاردهم، سال سوم، پاییز 1385، ص 203-253.
۲- همان، ص 203
۳- همان، ص 204-205
۴- همان، ص 205
5- Leuchter reports
6- Fred A. Leuchter
7- «گزارشهای لوختر،» فرد ای لوختر، فصلنامه مطالعات تاریخی، ویژهنامه هولوکاست، سال سوم، شماره چهاردهم، پاییز 1385، ص 322
8- همان، ص 323
9- همان.
10- Auschwitz
11- Majdanek
12- Germar Rudolf
13- همان، ص 324