خوان حکمت ( ۱۱۴ ) : فقدان اخلاق؛ مشکل اساسی کشورها ۲۱ / ۲ ۱ / ۱۳۹۵
اخلاق با نیروی عزم و اراده ما كار دارد یعنی به بخش انگیزه برمیگردد و بخش اندیشه را فرهنگ و علم تأمین میكند. ما بسیاری از چیزها را میدانیم كه بد است، بسیاری از چیزها را میدانیم كه خوب نیست، ما در بسیاری از مسائل مشكل علمی نداریم چون آن مطالب دقیق علمی را از همه ما نخواستند، ما همان مقداری كه میدانیم اگر عمل بكنیم مشكلمان حل میشود. تولیت عمل، به عهده عقل عملی است، همان است كه در روایات ما آمده «العقل ما عُبد به الرحمن و اكْتُسِبَ به الجِنان»(1) ما تمام كوششمان باید برای صرف این بشود كه بخش عزم و اراده و اخلاص را تقویت كنیم و اگر این بخش تقویت شد یعنی بخش عملی ما تقویت شد و آنچه را نمیدانیم به ما خواهند داد. فرمود:«مَن عَمِلَ بِما عَلِم كُفِیَ ما لم یَعلم»(2) یعنی اگر كسی آنچه را میداند عمل بكند آنچه را نمیداند به او میدهند حالا یا در عالم رؤیا میدهند یا در عوالم دیگر عطا میكنند یا علل و عوامل توفیقی بیشتری برای او فراهم میكنند، بالأخره به مقصد میرسد.
به بند کشیده شدن عقل عملی توسط شیطان
بسیاری از ماها مشكل عملی داریم نه مشكل علمی؛ همان طوری كه از نظر بدن بعضی از نیروها عهدهدار ادراكند، بعضی از نیروها عهدهدار تحریكند، [یعنی] ما با چشم و گوش میفهمیم و با دست و پا حركت میكنیم اگر مار و عقرب را با چشم دیدیم با دست و پا دفاع میكنیم و فرار میكنیم، در صحنه جان ما هم، بخشی از نیروها عهدهدار كارهای فرهنگی و علمیاند كه چه چیزی حلال است، چه چیزی حرام و بخشی از نیروها عهدهدار اجرایند كه از آن به عقل عملی یاد میشود. اگر كسی دست و پایش فلج باشد وچشم و گوشش باز و بینا باشد، او مار و عقرب را كاملاً میبیند؛ مشكل ادراكی و علمی ندارد ولی این مار میآید و او را مسموم میكند و او دفاع نمیكند، چون دست و پایش بسته است. اگر دشمنی بر كسی پیروز شد اوّلین كاری كه میكند دست و پای او را میبندد، شیطان هم اولین كاری كه میكند این عقل علمی كه جای اراده و عزم و اخلاص است را به بند میكشد. این بیان نورانی حضرت امیر(ع) كه فرمود: «كَم مِن عقلٍ أسیرٍ تحت هوی أمیر»(3) چه بسا عقل در جبهه جهاد درونی - جهاد اكبر - اسیر هوس است یعنی آن شیطان، آن دیو هوس، این عقل عملی را به بند میكشد. شما میبینید یك عدّه جریان تلخ اعتیاد را میبینند، میبینند پایان اعتیاد این كارتنخوابی و اینهاست، اینها مطالب پیچیده علمی نیست كه كسی به زحمت بخواهد بفهمد، پایان اعتیاد همین است، دیگر این را میبینند ولی پرهیز نمیكنند، چرا؟ اینها مشكل فرهنگی یعنی علمی یعنی اندیشهای ندارند؛ اینها مشكل انگیزهای دارند، آن نیرویی كه باید تصمیم بگیرد فلج است؛ شما مكرّر موعظه بكن، مكرّر درس بگو، مكرّر مضرّات اعتیاد را برایش بگو؛ مثل اینكه كسی چشم بینا دارد، گوش شنوا دارد، مار و عقرب را میبیند وشما مكرّر تلسكوپ بده، میكروسكوپ بده، دوربین بده، این مشكل دید ندارد بلکه دست و پایش بسته است، پس چطور فرار بكند؟! مگر میشود كسی خطر اعتیاد را نداند، چرا تن به این كار میدهد؟ برای اینكه آن نیرویی كه باید تصمیم بگیرد فلج است، شیطان هم با آن مبارزه میكند. اخلاق برای این است كه ما نگذاریم این به بند كشیده بشود.
نقش اخلاق در سالم ماندن اراده ونیت
مشكل اساسی همه كشورها و كشور ما همین فقدان اخلاق است حداقل این چند میلیون پروندهای كه در دستگاه قضایی است، مشكل اخلاقی است، دیگر اینها مشكل علمی نیست این همه بودجهها كه صرف میشود، نیروها كه صرف میشود برای این است كه این مشكل را حل كنند. برخی از پروندهها پروندههای پیچیده علمی است اما بسیاری از اینها همین است؛ كسی گرانفروشی كرده، كمفروشی كرده، احتكار كرده، بازار سیاه درست كرده، زیر و روی یك جعبه فرق كرده، خُلف وعده كرده، به موقع تخلیه نكرده، چك بیمحل كشیده. اینها جزء الفبای دین است ؛حرمت اینها را همه میدانند، این مشكل علمی نیست [اما] آن كه باید تصمیم بگیرد (یعنی اراده) به بند كشیده شده است. اخلاق برای این است كه انسان مواظب باشد كسی دست و بال عقل عملی او را نبندد اگر هم بست، باز كند. یكی از بیانات نورانی امام صادق(ع) همین است: «ما ضَعُفَ بدنٌ عمّا قَوِیَتْ علیه النیّة»(4) (اگر اراده قوى باشد، هیچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نیست). فرمود اگر آن بخش ارادی و تصمیمگیری و نیّتساز قوی باشد آسیبی به بدن نمیرسد. در تمام این دستورها میگویند این كار را میكنی باید قصد قربت داشته باشی، اول میگویند مكروه را مرتكب نشو، بعد میگویند معصیت صغیر را مرتكب نشو، كم كم معصیت كبیر را مرتکب نشو. این گناهان آینه دل را میبندد. این مكروهات، این گناهان كوچك و بزرگ، به تعبیر قرآن كریم رِین (چرک) است، این رِین و چرك جلوی آینه دل را میبندد، آن وقت آینه بسته، جایی را نشان نمیدهد: (كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا یَكْسِبُونَ)(5) «نه، علت تکذیبشان اینهانیست ، بلکه در اثر اعمال بدشان دلهایشان زنگار گرفته». این استمرار را نشان میدهد این «كان» با فعل مضارع كه كنار هم آمدند یعنی درازمدّت كه اگر كسی مبتلا به گناهان شد نتیجهاش این است كه این آینه دل دیگر جایی را نشان نمیدهد؛ پس هیچ راهی برای توجیه ارتكاب موادّ مخدّر نیست. شما مكرّر نصیحت بكنی، نصیحت فایده ندارد، زیرا او مشكل علمی ندارد بلکه بیش از من و شما آگاه است برای اینكه با آنها سر و كار دارد، اما تن به این كار میدهد. اخلاق برای این است كه این دستگاه اراده و نیّت شفاف و سالم بماند.
احادیث اهل بیت(ع)، احیاگر دلها
ما در آستانه فروردین هستیم. این دعا دعای بسیار مباركی است كه «یا مُقلّب القلوب و الأبصار یا مدبّر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الأحوال حوّل حالنا إلی أحسن الحال» این دعا بسیار دعای آموزندهای است، این دعا برای آن است كه ما خودمان بالغ بشویم، خودمان حركت كنیم. این را به ما آموختند كه معنای بالا آمدن سن این نیست كه زمین به دور آفتاب بگردد و این شخص بشود بالغ؛ الآن میگوئیم فلان شخص بالغ است یا بیست سال سن دارد یعنی چه؟ یعنی بیست بار زمین به دور آفتاب گشت؛ این آقا اگر بیست قدم علمی، بیست قدم اخلاقی برداشته باشد بله میشود بیست ساله وگرنه كودك بیست ساله است. ما باید به دور شمسِ حقیقت بگردیم تا سنّمان بشود بالا؛ وگرنه «شیخٌ یتصبّی» برخیها كودك هشتاد ساله وهفتاد سالهاند، الآن هم كه سنّشان به سالمندی رسید فكرشان همان فكر كودكانه است. این دعا نشان میدهد كه خدایا توفیق بده كه من حركت كنم، در سوره (مباركه) «فاطر» دارد كه (فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ)(6) در آنجا این روایت هست كه یعنی «یحومُ حومَ نفسه»(7) چنین شخصی خودمحوراست. به دور خودش میگردد، این دیگر بالغ نمیشود چرا که بیست بار سی بار به دور هوس خودش گشته است.
وجود مبارك حضرت فرمود: به زیارت یكدیگر بروید صِله رحم كنید، راه صله رحمتان هم این باشد چون شما شیعیان ما هستید؛ وقتی دور هم نشستید حرفهای ما را نقل كنید و حرفهای ما در شما عاطفه ایجاد میكند، گرایش و اتحاد ایجاد میكند، اختلاف را برمیدارد: «تَزاوَروا فإنَّ فی زیارتِكم إحیاءً لِقلوبِكم و ذكراً لأحادیثِنا و أحادیثُنا تُعَطِّفُ بعضَكم علی بعضٍ»(8) (دید و بازدید كنید كه دیدار شما از یكدیگر موجب زنده شدن دلهاى شما و یاد كرد احادیث ما مىشود و احادیث ما شما را به هم مهربان مىكند). این مَثل معروف كه میگویند «سنگ روی سنگ بند نمیشود» یك مَثل آموزنده است؛ این برجهایی كه میسازند، در آنها واقعاً سنگ روی سنگ بند نمیشود مگر آنکه یك ملات كه یك موجود نرمی است باید بین این سنگها باشد تا اینها به هم جمع بشوند، آن عاطفه این ملات نرم است كه افراد را به هم جمع میكند. اخلاق، گذشت و عاطفه است كه این كارها را انجام میدهند.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب، قم؛ 25 /12 /1395.
مرکز اطلاع رسانی اسرا
1 . الكافی، ج1، ص11. 2 . التوحید (شیخ صدوق)، ص416.
3 . نهجالبلاغه، حكمت 212. 4 . من لا یحضره الفقیه، ج4، ص400.
5. مطففین، 14. 6 . فاطر، 32.
7 . معانی الأخبار، ص104. 8. الكافی، ج2، ص186.
به بند کشیده شدن عقل عملی توسط شیطان
بسیاری از ماها مشكل عملی داریم نه مشكل علمی؛ همان طوری كه از نظر بدن بعضی از نیروها عهدهدار ادراكند، بعضی از نیروها عهدهدار تحریكند، [یعنی] ما با چشم و گوش میفهمیم و با دست و پا حركت میكنیم اگر مار و عقرب را با چشم دیدیم با دست و پا دفاع میكنیم و فرار میكنیم، در صحنه جان ما هم، بخشی از نیروها عهدهدار كارهای فرهنگی و علمیاند كه چه چیزی حلال است، چه چیزی حرام و بخشی از نیروها عهدهدار اجرایند كه از آن به عقل عملی یاد میشود. اگر كسی دست و پایش فلج باشد وچشم و گوشش باز و بینا باشد، او مار و عقرب را كاملاً میبیند؛ مشكل ادراكی و علمی ندارد ولی این مار میآید و او را مسموم میكند و او دفاع نمیكند، چون دست و پایش بسته است. اگر دشمنی بر كسی پیروز شد اوّلین كاری كه میكند دست و پای او را میبندد، شیطان هم اولین كاری كه میكند این عقل علمی كه جای اراده و عزم و اخلاص است را به بند میكشد. این بیان نورانی حضرت امیر(ع) كه فرمود: «كَم مِن عقلٍ أسیرٍ تحت هوی أمیر»(3) چه بسا عقل در جبهه جهاد درونی - جهاد اكبر - اسیر هوس است یعنی آن شیطان، آن دیو هوس، این عقل عملی را به بند میكشد. شما میبینید یك عدّه جریان تلخ اعتیاد را میبینند، میبینند پایان اعتیاد این كارتنخوابی و اینهاست، اینها مطالب پیچیده علمی نیست كه كسی به زحمت بخواهد بفهمد، پایان اعتیاد همین است، دیگر این را میبینند ولی پرهیز نمیكنند، چرا؟ اینها مشكل فرهنگی یعنی علمی یعنی اندیشهای ندارند؛ اینها مشكل انگیزهای دارند، آن نیرویی كه باید تصمیم بگیرد فلج است؛ شما مكرّر موعظه بكن، مكرّر درس بگو، مكرّر مضرّات اعتیاد را برایش بگو؛ مثل اینكه كسی چشم بینا دارد، گوش شنوا دارد، مار و عقرب را میبیند وشما مكرّر تلسكوپ بده، میكروسكوپ بده، دوربین بده، این مشكل دید ندارد بلکه دست و پایش بسته است، پس چطور فرار بكند؟! مگر میشود كسی خطر اعتیاد را نداند، چرا تن به این كار میدهد؟ برای اینكه آن نیرویی كه باید تصمیم بگیرد فلج است، شیطان هم با آن مبارزه میكند. اخلاق برای این است كه ما نگذاریم این به بند كشیده بشود.
نقش اخلاق در سالم ماندن اراده ونیت
مشكل اساسی همه كشورها و كشور ما همین فقدان اخلاق است حداقل این چند میلیون پروندهای كه در دستگاه قضایی است، مشكل اخلاقی است، دیگر اینها مشكل علمی نیست این همه بودجهها كه صرف میشود، نیروها كه صرف میشود برای این است كه این مشكل را حل كنند. برخی از پروندهها پروندههای پیچیده علمی است اما بسیاری از اینها همین است؛ كسی گرانفروشی كرده، كمفروشی كرده، احتكار كرده، بازار سیاه درست كرده، زیر و روی یك جعبه فرق كرده، خُلف وعده كرده، به موقع تخلیه نكرده، چك بیمحل كشیده. اینها جزء الفبای دین است ؛حرمت اینها را همه میدانند، این مشكل علمی نیست [اما] آن كه باید تصمیم بگیرد (یعنی اراده) به بند كشیده شده است. اخلاق برای این است كه انسان مواظب باشد كسی دست و بال عقل عملی او را نبندد اگر هم بست، باز كند. یكی از بیانات نورانی امام صادق(ع) همین است: «ما ضَعُفَ بدنٌ عمّا قَوِیَتْ علیه النیّة»(4) (اگر اراده قوى باشد، هیچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نیست). فرمود اگر آن بخش ارادی و تصمیمگیری و نیّتساز قوی باشد آسیبی به بدن نمیرسد. در تمام این دستورها میگویند این كار را میكنی باید قصد قربت داشته باشی، اول میگویند مكروه را مرتكب نشو، بعد میگویند معصیت صغیر را مرتكب نشو، كم كم معصیت كبیر را مرتکب نشو. این گناهان آینه دل را میبندد. این مكروهات، این گناهان كوچك و بزرگ، به تعبیر قرآن كریم رِین (چرک) است، این رِین و چرك جلوی آینه دل را میبندد، آن وقت آینه بسته، جایی را نشان نمیدهد: (كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا یَكْسِبُونَ)(5) «نه، علت تکذیبشان اینهانیست ، بلکه در اثر اعمال بدشان دلهایشان زنگار گرفته». این استمرار را نشان میدهد این «كان» با فعل مضارع كه كنار هم آمدند یعنی درازمدّت كه اگر كسی مبتلا به گناهان شد نتیجهاش این است كه این آینه دل دیگر جایی را نشان نمیدهد؛ پس هیچ راهی برای توجیه ارتكاب موادّ مخدّر نیست. شما مكرّر نصیحت بكنی، نصیحت فایده ندارد، زیرا او مشكل علمی ندارد بلکه بیش از من و شما آگاه است برای اینكه با آنها سر و كار دارد، اما تن به این كار میدهد. اخلاق برای این است كه این دستگاه اراده و نیّت شفاف و سالم بماند.
احادیث اهل بیت(ع)، احیاگر دلها
ما در آستانه فروردین هستیم. این دعا دعای بسیار مباركی است كه «یا مُقلّب القلوب و الأبصار یا مدبّر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الأحوال حوّل حالنا إلی أحسن الحال» این دعا بسیار دعای آموزندهای است، این دعا برای آن است كه ما خودمان بالغ بشویم، خودمان حركت كنیم. این را به ما آموختند كه معنای بالا آمدن سن این نیست كه زمین به دور آفتاب بگردد و این شخص بشود بالغ؛ الآن میگوئیم فلان شخص بالغ است یا بیست سال سن دارد یعنی چه؟ یعنی بیست بار زمین به دور آفتاب گشت؛ این آقا اگر بیست قدم علمی، بیست قدم اخلاقی برداشته باشد بله میشود بیست ساله وگرنه كودك بیست ساله است. ما باید به دور شمسِ حقیقت بگردیم تا سنّمان بشود بالا؛ وگرنه «شیخٌ یتصبّی» برخیها كودك هشتاد ساله وهفتاد سالهاند، الآن هم كه سنّشان به سالمندی رسید فكرشان همان فكر كودكانه است. این دعا نشان میدهد كه خدایا توفیق بده كه من حركت كنم، در سوره (مباركه) «فاطر» دارد كه (فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ)(6) در آنجا این روایت هست كه یعنی «یحومُ حومَ نفسه»(7) چنین شخصی خودمحوراست. به دور خودش میگردد، این دیگر بالغ نمیشود چرا که بیست بار سی بار به دور هوس خودش گشته است.
وجود مبارك حضرت فرمود: به زیارت یكدیگر بروید صِله رحم كنید، راه صله رحمتان هم این باشد چون شما شیعیان ما هستید؛ وقتی دور هم نشستید حرفهای ما را نقل كنید و حرفهای ما در شما عاطفه ایجاد میكند، گرایش و اتحاد ایجاد میكند، اختلاف را برمیدارد: «تَزاوَروا فإنَّ فی زیارتِكم إحیاءً لِقلوبِكم و ذكراً لأحادیثِنا و أحادیثُنا تُعَطِّفُ بعضَكم علی بعضٍ»(8) (دید و بازدید كنید كه دیدار شما از یكدیگر موجب زنده شدن دلهاى شما و یاد كرد احادیث ما مىشود و احادیث ما شما را به هم مهربان مىكند). این مَثل معروف كه میگویند «سنگ روی سنگ بند نمیشود» یك مَثل آموزنده است؛ این برجهایی كه میسازند، در آنها واقعاً سنگ روی سنگ بند نمیشود مگر آنکه یك ملات كه یك موجود نرمی است باید بین این سنگها باشد تا اینها به هم جمع بشوند، آن عاطفه این ملات نرم است كه افراد را به هم جمع میكند. اخلاق، گذشت و عاطفه است كه این كارها را انجام میدهند.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب، قم؛ 25 /12 /1395.
مرکز اطلاع رسانی اسرا
1 . الكافی، ج1، ص11. 2 . التوحید (شیخ صدوق)، ص416.
3 . نهجالبلاغه، حكمت 212. 4 . من لا یحضره الفقیه، ج4، ص400.
5. مطففین، 14. 6 . فاطر، 32.
7 . معانی الأخبار، ص104. 8. الكافی، ج2، ص186.