به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 17,504
بازدید دیروز: 9,675
بازدید هفته: 59,257
بازدید ماه: 59,257
بازدید کل: 25,046,188
افراد آنلاین: 68
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۰۵ دی ۱٤۰۳
Wednesday , 25 December 2024
الأربعاء ، ۲۳ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
17 - فرانکلین، انجمن ایران و آمریکا و دیگران - انتشار کتاب جاسوس MI6 در مؤسسة فرانکلین ۲۹ / ۰۱ / ۱۳۹۶
فرانکلین، انجمن ایران و آمریکا و دیگران
انتشار کتاب جاسوس MI6 در مؤسسة فرانکلین
 
Image result for MI6
 


محتوای کتاب‌ها ؛ ترویج ابعاد مختلف فرهنگ غرب
کتاب‌هایی که توسط موسسه فرانکلین تهیه، ترجمه و چاپ و نشر می‌شد (براساس اظهارات خود «همایون صنعتی زاده») از سوی مرکز این موسسه در آمریکا و براساس همان طرح «کتاب به عظمت یک نبرد» در جهت تهاجم فرهنگی و برای القای فرهنگ و سبک زندگی غربی و همچنین هویت زدایی از فرهنگ و سبک رفتاری مردم، تمسک به تفکرات و فرهنگ‌های ساختگی و موهوم باستان‌گرایانه به منظور مقابله با ارزش‌ها و تفکرات اسلامی طراحی می‌شد. «ایرج افشار» درمورد نخستین کتاب‌هایی که در این موسسه ترجمه و چاپ و نشر شد، می‌نویسد:
... نخستین کتابی که ترجمه کرد، درباره زرتشت بود از مری بویس و آخرین آنها که در بهار از سوی موقوفات دکتر «محمود افشار» انتشار یافت، «تاریخ اداری ایران باستان» نام دارد. این کتاب مجموعه‌ای است از مهم‌ترین مقاله‌هایی که مردان برجسته علمی مانند «توین بی» و دیگران درباره ایران در دوره‌های هخامنشی، پارتیف اشکانی و ساسانی نوشته اند...
نکته جالب این است که در اواخر دوران رژیم طاغوت نیز «صنعتی زاده» همچنان برای رواج زرتشتی گرایی، سفارش کتاب داده است. در نامه‌ای که در آذرماه 1357 برای خواهرش نوشته، سفارش کتابی درباره «زرتشت» نوشته جاسوس معروف MI6 یعنی «رابرت زینر» را می‌دهد:
کتابی را که من لازم دارم این نام است:
ZURVANA ZOROASTRIAN DILEMMA ممکن است در املای آن اشتباه کرده باشم. اما به تحقیق اسم آن همین است. زروان، همان زرتشتی گری است. این کتاب را آقای زینر (ZEANHER) که در دانشگاه آکسفورد بود نوشته است...
مجموعه کتاب‌هایی که فرانکلین درباره اسطوره‌های آمریکایی برای تبلیغ سبک زندگی غربی و آمریکایی منتشر کرد، بیشترین تیراژ چاپ را در میان آثار منتشره این موسسه کسب کرد و بعد هم در تکمیل آن برای تبلیغ رژیم ستم‌شاهی، اقدام به نشر کتاب‌های مشابه درمورد نمونه‌های ایرانی اسطوره‌ها کرد که اولین آن رضاخان بود! خود صنعتی زاده در این مورد می‌گوید:
... کتابی برای من فرستاده بودند به نام poor boys who became famous، یک مشت آمریکایی بودند که فقیر و بی‌چیز بودند بعد آدمی شده بودند برای خودشان. دادم ترجمه کردند با عنوان «مردان خود ساخته». فکر کردم چند تا ایرانی هم تنگش بزنم. فکر کردم یکی از مردان خود ساخته رضاشاه خودمان است. به سرم زد شرح حال او را بدهم پسرش محمد رضاشاه بنویسد. «علا» وزیر دربار بود. شاه هم هنوز میانه اش با من خوب بود. رفتم پیش «علا» خیلی استقبال کرد. گفت خودت بنویس. دادم نوشتند...
از جمله برای تبلیغ سبک زندگی آمریکایی به ترجمه و انتشار مجله‌ها و ژورنال‌های مطرح آمریکایی اقدام می‌کرد که با عکس‌های رنگی و بزرگ، جذابیت خاصی برای مخاطب داشت. از جمله این مجلات آمریکایی که مورد ترجمه موسسه فرانکلین قرار می‌گرفت، مجله «ریدرز دایجست» آمریکایی بود که ترجمه مقالاتش در ایران و افغانستان توسط موسسه فرانکلین به چاپ رسیده و منتشر گردید. ساواک در این مورد هم گزارش مفصلی دارد.
یکی از نمونه کتاب‌هایی که برای نفوذ فرهنگ و ادبیات آمریکایی در جامعه ایرانی در دستور کار موسسه فرانکلین قرار گرفت، مجموعه‌ای از اشعار شاعران آمریکایی بود که ترجمه آنها بسیار دشوار بود و کمتر در شکل زبان اصلی مورد استقبال قرار می‌گرفت. از همین روی کار ترجمه آن با همکاری عوامل آمریکایی موسسه در نیویورک آغاز شد. «سیروس پرهام» از همکاران فرانکلین در آن روزگار در این باره می‌گوید:
... به من پیشنهاد شد که مجموعه بهترین اشعار شعرای آمریکایی را به صورت دو زبانه منتشر کنم. من خیلی صریح به «صنعتی» گفتم این کار از من ساخته نیست به دلیل اینکه مترجم چنین کاری باید خیلی دل و جرأت داشته باشد که ترجمه اش در مقابل متن اصلی قرار گیرد. صنعتی گفت که شدنی‌است ودر این کار به من کمک می‌رسانند، این کمک به صورت همکاری «منوچهر انور» و آقای «مجتبایی» بود . زمانی که کار شروع شد اولین کتاب از لحاظ تقدم دوره شاعر، کتاب «لانگ فلو» بود که ترجمه اش را دکتر «اسلامی ندوشن» انجام داد، البته من ایشان را انتخاب نکردم چون تحصیلات و تسلط ایشان در زبان فرانسوی است و «لانگ فلو» یک شاعر انگلیسی زبان است که اشعارش به فرانسوی ترجمه نشده بود، بنابراین ایشان ناچار بود متن انگلیسی را ترجمه کند و به رغم همه تلاششان  دیدیم که به تنهایی از عهده این کار بر نمی‌آیند و از آقای «انور»، آقای «مجتبایی» کمک خواستیم و حتی عده‌ای از مدیران فرانکلین در نیویورک که دائماً در رفت و آمد بودند، کمک گرفتیم...
سرسپردگی به دربار
وابستگی «همایون صنعتی زاده» به دربار شاه و ساواک، موضوع غریب و یا پنهانی نبود. بسیاری از دوستان دور و نزدیک وی از این موضوع باخبر بودند. فی‌المثل ایرج افشار در این باره می‌نویسد:
... در سفری که دوتایی از زابل به زاهدان می‌رفتیم ... گفت می‌بایست درباره موضوعی فوری شاه را مطلع می‌کردم و چون تلفن زدم و از دفتر شاه وقت خواستم، گفتند چون اعلیحضرت عازم مازندران می‌باشند، فرموده‌اند بیایید تا در رکاب ایشان بروید و در راه صحبت کنید. گفت رفتم و سوار شدم و کسی جز من در اتومبیل نبود. مراقبان با اتومبیل دیگری در پی اتومبیل شاه می‌آمدند. گفت مطلبی را که می‌بایست بگویم، گفتم و تا سرازیری آن طرف امامزاده هاشم، میانمان مباحثه درباره آن موضوع ادامه داشت...
و چند سطر بعد می‌نویسد:
... آنچه احتمال قوی‌تر است، این است که «پاکروان» (رییس سازمان امنیت) به مناسبت آشنایی با صنعتی، او را واسطه این مذاکرات قرار داده بود...
«ابراهیم گلستان»، جاسوس سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی بریتانیا (که به فیلمسازی معروف شد) درباره وابستگی صنعتی زاده به دربار و مشورت‌های شاه با او در شرایط سخت می‌گوید:
... در روزهای آخر شاهی که کوشش و توفیق‌های جسورانه او را دیده بود ازش خواست بیاید او را ببیند. او رفت و دیدش و دعوت او را پذیرفت که برای یک گفتگوی محرمانه با اتومبیل بروند به سوی زرده بند و سد لتیان و ــ. او البته که باید می‌پذیرفت اما از این غافل ماند که به راننده‌اش بگوید در فاصله دور پشت‌سر اتومبیل شاه بیاید. وقتی این را مدتها بعد برای من تعریف می‌کرد به انگلیسی توضیح داد Just in case. یعنی اگر لزومی پیش بیاید. شاه می‌راند و او بغل دست او نشسته بود و گوش می‌داد به اینکه شاه وضع آن روزگار خودش را محصول رفتار آمریکاییان می‌دید و می‌دانست و از او می‌خواست که برود به آمریکایی‌ها که اسم و نشانشان را می‌دید و می‌داد چیزهائی بگوید. همایون وضع روز را دور می‌یافت و دور می‌دید از سودبخشی این‌جور تماس‌های در این ساعت‌های آخر...
این صحبت‌ها نشان می‌دهد که «همایون صنعتی زاده» از یک سوی مورد اعتماد شاه و دربار وی بوده و از دیگر سوی آنچنان با مقامات بالای آمریکایی ارتباط داشته که شاه او را واسطه حرف‌های خود به آنها می‌کند!!
«محمد علی سفری» هم در کتاب «قلم و سیاست» از همکاری «همایون صنعتی زاده» و «پاکروان» (رییس ساواک) می‌گوید:
...در جریان دستگیری و زندان شدن سران جبهه ملی که به بهانه رفراندوم شاه در ششم بهمن 1341 صورت گرفت، جمعی از دانشجویان نیز زندانی شدندکه جمعی در زندان شهربانی و جمعی در قزل قلعه محبوس گردیدند. در زندان برای انصراف اعضای جبهه ملی با رفراندوم شاه و مشروعیت بخشیدن به آن، ابتدا «صنعتی زاده کرمانی» مدیر موسسه فرانکلین و بعد سرلشکر «پاکروان» رئیس سازمان امنیت ،دیدارهایی در قزل قلعه با سران جبهه ملی انجام دادند...