خوان حکمت ( ۴ ۱۲ ) : خداوند مهمان و میزبان ۲۷ / ۰۳ / ۱۳۹۶
این بیان نورانی علیبنابیطالب(ع) كه فرمود: «العلماء باقون ما بَقِی الدهر»(1) در حقیقت دو جمله است یعنی اولاً عالِم بشوید بعد ماندگار بشوید اینها به حسب ظاهر جمله خبریه است ولی به داعی انشا القا شده نه اینكه خبر داد اینچنین هستند نه؛ منظور این است كه عالِم بشوید (یك) ماندنی بشوید (دو).كم نبودند عالمانی كه الآن بعد از گذشت صدها سال روزانه هزاران بار نامشان برده میشود ،هزاران بار میگویند قال الشهید(رحمه الله)، قال العلاّمه(رحمه الله)، قال المحقّق(رحمه الله)؛ اینها بركات است، كسی هفتصد سال قبل از دنیا رفته، الآن روزی چند هزار مرتبه میگویند فلان شخص(رحمه الله) چنین گفت، این كم است؟! انسان میتواند به چنین جایی برسد. به ما فرمودند شما میتوانید باقی باشید. بیان قرآن كریم این است كه فرمود گرچه این كتاب (هُدیً لِلنَّاسِ)(2) است چه زن، چه مرد ،چه نوجوان ،چه سالمند، همه میتوانند از قرآن استفاده كنند، اما این قرآن تذكره است برای (اوْلوا الْأَلْبَابِ(3) یعنی اولواالألباب بشوید، مغز پیدا كنید،آنچه برای شما نیست به دنبال آن نروید، آنچه از دست دادنی است، آن را فراهم نكنید ، وقتی كه بیدار شدید میبینید چیزی در دستتان نیست :«الناس نیامٌ فإذا ماتوا انتبهوا» وقتی هنگام مرگ فرا رسید میبینند چیزی دستشان نیست، اما مردان الهی هر چه فراهم كردند با آنهاست.
بقیهًْالله ، وصف عالمان دین
اگر كسی جزء(أُولُوا بَقِیَّهًٍْ) شد لقب پرافتخار ولیّ عصر را تصاحب كرد، این هر چه فراهم كرد میماند. این كلمه بقیّهًْالله از اوصاف برجسته وجود مبارك ولیّ عصر(ارواحنا فداه) است ؛ اما همه انبیا ،همه ائمه(علیهم السلام) بقیّهًْالله هستند و در قرآن كریم اگر از عدهای به عنوان (أُولِی الْأَبْصَارِ)، (4) (أُوْلِی الْأَلْبَابِ)، (5) «اولی النّهی»(6) و مانند اینها یاد كرده است، از آنها به عنوان (أُولُوا بَقِیَّهًٍْ) هم یاد كرده است، از عالمان دین به عنوان بقیّهًْالله یاد كرده، منتها آنكه قلّه این حقیقت است وجود مبارك ولیّ عصر (ارواحنا فداه) است؛ آنها كه در دامنه این قلّهاند و شاگردان این قلّهاند آنها هم بقیّهًْاللهاند. فرمود: (فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِیَّهًٍْ)(7) فرمود: چرا (أُولُوا بَقِیَّهًٍْ) یعنی كسانی كه از بقا برخوردارند جلوی اینها را نگرفتند؟! از عالمان دین به عنوان (أُولُوا بَقِیَّهًٍْ) یاد میكند.پس ما میتوانیم راهی را كه ولیّ عصر(ارواحنا فداه) رفته است كه در قله است برویم و تابع آنها باشیم، اگر تابع آنها شدیم ، همین سهم را به ما میدهند منتها هر كسی به اندازه سهم خودش، در (أُوْلِی الْأَلْبَابِ) شدن، در (أُولِی الْأَبْصَارِ) شدن، در (أُولُوا بَقِیَّهًٍْ) شدن همین است. اگر بیان نورانی ذات اقدس الهی در قرآن كریم درباره عالمان دین این است كه اینها (أُولُوا بَقِیَّهًٍْ) هستند، آنگاه وجود مبارك امیر المؤمنین(ع) از عالمان دین به عنوان «العلماء باقون ما بَقِی الدهر» یاد میكند. همه فرمایشات آنها اینطور است كه از قرآن كریم گرفتند منتها استنباط بعضی از آن فرمایشات آسان است بعضی سخت، همه فرمایشاتشان بالأخره از قرآن كریم است. فرمود اینها باقیان دینند پس میشود كاری كرد كه بیدار بشویم.
به ما گفتند «موتوا قبل أن تموتوا» آن بزرگواری كه گفت: «مات زیدٌ زید اگر فاعل بود»(8) فرمود شما نگاه نكن که ادیب چه میگوید، نگاه كن ببین قرآن چه میگوید. وقتی «مات زیدٌ» را به عالم نحوی دادی كه تركیب بكن میگوید «مات» فعل، «زید» فاعل؛ وقتی به یك مفسّر و حكیم دادی میگوید فاعل، آن است كه «یصدر عنه الفعل»؛ این شخص مورد فعل است نه مصدر فعل، مگر مرگ، فعلِ آدم است؟ ادیب به دنبال رفع و نصب میگردد. وجود مبارك رسول گرامی(ص) فرمودند: «موتوا قبل أن تموتوا»(9) این میشود موت ارادی؛ آنكه شهوت را میمیراند، غضب را میمیراند، هوس را میمیراند و به حیات طیّبه میرسد، این میشود «مات زیدٌ»؛ اگر موت ارادی باشد و آن حدیث را عمل كرده باشد بله، «مات» فعل، «زید» فاعل؛ اما اگر موت طبیعی باشد كه قلبش ایستاده این دیگر فعل و فاعل نیست،این در حقیقت موردِ فعل است نه مصدر فعل. ما برای اینكه بیدار بشویم ،به ما فرمودند: «موتوا قبل أن تموتوا»، «حاسبوا أنفسكم قبل أن تحاسبوا و زنوا قبل أن توزنوا»(10) خیلیها هستند كه در هفته چند بار خودشان را وزن میكنند كه ببینند اضافه وزن دارند یا ندارند، وزنشان چقدر است؛ فرمود خودتان را با ترازوی حق وزن كنید ،ما ترازو فرستادیم (وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ)(11) شما با حقیقت، با قرآن با عترت خودتان را وزن كنید ؛اگر انشاءالله (مَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ)(12) شد ،(فَهو فی عیشة راضیة)(13) اگر ـ خدای ناكرده ـ (خَفَّتْ مَوَازِینُهُ)(14) شد این را جبران كنید.
خداوند، مهمان دلهای شکسته
ماه مبارك رمضان برای این كار است و برای حفظ ماه مبارك رمضان هم مراقبت لازم است، فرصتهای فراوانی هم هست، اینچنین نیست كه مخصوص ماه مبارك رمضان باشد. گفتند اگر كسی وارد سرزمین وحی شد، مُحرِم شد، در حج یا عمره ،جزء ضیوفالرحمان است؛حرم رفتن و احرام بستن ،اینها جزء مراحلی است كه انسان از عنوان ضیوفالرحمان میتواند بهره ببرد، این راه برای همیشه باز است، اگر ماه مبارك رمضان نتوانستیم مهمان خدا بشویم، در طول سال میشود میزبان خدا بود.خدا فرمود یكی از این دو كار را بكنید، یا من را دعوت كنید یا به دعوت من بیایید، اگر من شما را دعوت كردم در ماه مبارك رمضان هست، در سرزمین وحی هست كه جزء ضیوفالرحمان هستید؛ شما اگرمرا دعوت كردید ،هر وقت دعوت بكنید من میآیم:«أنا عند المنكسرهًْ قلوبهم»(15) گرچه همه جا ذات اقدس الهی حضور و ظهور دارد اما فرمود اگر قلبی شكست من مهمان آن قلبم، پس این راه دارد، این هم تحصیلی است نه حصولی؛ نباید منتظر باشیم كه ـ خدای ناكرده ـ یك بیماری پیش بیاید قلب ما بشكند بعد بگوییم «یا الله»؛ اینها تحصیلی است،واجبِ مطلق است، مقدماتش وجودی است نه وجوبی؛ نه اینكه هر وقت قلبت شكست، بلكه دل خود را بشكن؛ مگر نمیخواهید مهمان دعوت كنید، وقتی انسان به این امر رسید كه از غیر خدا كاری ساخته نیست و روشن هم نیست كه ما چه وقت میرویم و هیچ كاری هم از دست ما ساخته نیست و همه كارها را هم او دارد اداره میكند، این انكسار قلب، جلوی تكبّر و خودخواهی و بداخلاقی در منزل و بداخلاقی اجتماعی را میگیرد. بنابراین اینکه ما بخواهیم مهمان خدا بشویم ،در اختیار خود ما نیست، در زمان و زمین مخصوصی است ولی اگر بخواهیم میزبان خدا بشویم، هر روز در اختیار ماست ؛فرمود هر وقت كه قلبتان شكست و یافتید كه از شما كاری ساخته نیست ،من آنجا حضور دارم.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب ، قم؛ 24 /5 / 1392. .
1 . نهجالبلاغه، حكمت 147.
2. بقره ،185.
3. ص، 29.
4. حشر ،2.
5. بقره، 179.
6. ر.ك: طه، 54 و 128.
7. هود ،116.
8. مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش 177.
9. تفسیر ابنعربی، ج1، ص60؛ تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، ج1، ص59.
10. محاسبةالنفس (سیدبنطاووس)، ص13.
11. اعراف ، 8.
12. قارعهًْ ، 6.
13. قارعهًْ ، 7.
14. اعراف، 9؛ مؤمنون، 103؛ قارعهًْ ، 8 .
15. منیهًْالمرید (شهید ثانی)، ص123؛ التفسیر الكبیر، ج25، ص30.
بقیهًْالله ، وصف عالمان دین
اگر كسی جزء(أُولُوا بَقِیَّهًٍْ) شد لقب پرافتخار ولیّ عصر را تصاحب كرد، این هر چه فراهم كرد میماند. این كلمه بقیّهًْالله از اوصاف برجسته وجود مبارك ولیّ عصر(ارواحنا فداه) است ؛ اما همه انبیا ،همه ائمه(علیهم السلام) بقیّهًْالله هستند و در قرآن كریم اگر از عدهای به عنوان (أُولِی الْأَبْصَارِ)، (4) (أُوْلِی الْأَلْبَابِ)، (5) «اولی النّهی»(6) و مانند اینها یاد كرده است، از آنها به عنوان (أُولُوا بَقِیَّهًٍْ) هم یاد كرده است، از عالمان دین به عنوان بقیّهًْالله یاد كرده، منتها آنكه قلّه این حقیقت است وجود مبارك ولیّ عصر (ارواحنا فداه) است؛ آنها كه در دامنه این قلّهاند و شاگردان این قلّهاند آنها هم بقیّهًْاللهاند. فرمود: (فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِیَّهًٍْ)(7) فرمود: چرا (أُولُوا بَقِیَّهًٍْ) یعنی كسانی كه از بقا برخوردارند جلوی اینها را نگرفتند؟! از عالمان دین به عنوان (أُولُوا بَقِیَّهًٍْ) یاد میكند.پس ما میتوانیم راهی را كه ولیّ عصر(ارواحنا فداه) رفته است كه در قله است برویم و تابع آنها باشیم، اگر تابع آنها شدیم ، همین سهم را به ما میدهند منتها هر كسی به اندازه سهم خودش، در (أُوْلِی الْأَلْبَابِ) شدن، در (أُولِی الْأَبْصَارِ) شدن، در (أُولُوا بَقِیَّهًٍْ) شدن همین است. اگر بیان نورانی ذات اقدس الهی در قرآن كریم درباره عالمان دین این است كه اینها (أُولُوا بَقِیَّهًٍْ) هستند، آنگاه وجود مبارك امیر المؤمنین(ع) از عالمان دین به عنوان «العلماء باقون ما بَقِی الدهر» یاد میكند. همه فرمایشات آنها اینطور است كه از قرآن كریم گرفتند منتها استنباط بعضی از آن فرمایشات آسان است بعضی سخت، همه فرمایشاتشان بالأخره از قرآن كریم است. فرمود اینها باقیان دینند پس میشود كاری كرد كه بیدار بشویم.
به ما گفتند «موتوا قبل أن تموتوا» آن بزرگواری كه گفت: «مات زیدٌ زید اگر فاعل بود»(8) فرمود شما نگاه نكن که ادیب چه میگوید، نگاه كن ببین قرآن چه میگوید. وقتی «مات زیدٌ» را به عالم نحوی دادی كه تركیب بكن میگوید «مات» فعل، «زید» فاعل؛ وقتی به یك مفسّر و حكیم دادی میگوید فاعل، آن است كه «یصدر عنه الفعل»؛ این شخص مورد فعل است نه مصدر فعل، مگر مرگ، فعلِ آدم است؟ ادیب به دنبال رفع و نصب میگردد. وجود مبارك رسول گرامی(ص) فرمودند: «موتوا قبل أن تموتوا»(9) این میشود موت ارادی؛ آنكه شهوت را میمیراند، غضب را میمیراند، هوس را میمیراند و به حیات طیّبه میرسد، این میشود «مات زیدٌ»؛ اگر موت ارادی باشد و آن حدیث را عمل كرده باشد بله، «مات» فعل، «زید» فاعل؛ اما اگر موت طبیعی باشد كه قلبش ایستاده این دیگر فعل و فاعل نیست،این در حقیقت موردِ فعل است نه مصدر فعل. ما برای اینكه بیدار بشویم ،به ما فرمودند: «موتوا قبل أن تموتوا»، «حاسبوا أنفسكم قبل أن تحاسبوا و زنوا قبل أن توزنوا»(10) خیلیها هستند كه در هفته چند بار خودشان را وزن میكنند كه ببینند اضافه وزن دارند یا ندارند، وزنشان چقدر است؛ فرمود خودتان را با ترازوی حق وزن كنید ،ما ترازو فرستادیم (وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ)(11) شما با حقیقت، با قرآن با عترت خودتان را وزن كنید ؛اگر انشاءالله (مَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ)(12) شد ،(فَهو فی عیشة راضیة)(13) اگر ـ خدای ناكرده ـ (خَفَّتْ مَوَازِینُهُ)(14) شد این را جبران كنید.
خداوند، مهمان دلهای شکسته
ماه مبارك رمضان برای این كار است و برای حفظ ماه مبارك رمضان هم مراقبت لازم است، فرصتهای فراوانی هم هست، اینچنین نیست كه مخصوص ماه مبارك رمضان باشد. گفتند اگر كسی وارد سرزمین وحی شد، مُحرِم شد، در حج یا عمره ،جزء ضیوفالرحمان است؛حرم رفتن و احرام بستن ،اینها جزء مراحلی است كه انسان از عنوان ضیوفالرحمان میتواند بهره ببرد، این راه برای همیشه باز است، اگر ماه مبارك رمضان نتوانستیم مهمان خدا بشویم، در طول سال میشود میزبان خدا بود.خدا فرمود یكی از این دو كار را بكنید، یا من را دعوت كنید یا به دعوت من بیایید، اگر من شما را دعوت كردم در ماه مبارك رمضان هست، در سرزمین وحی هست كه جزء ضیوفالرحمان هستید؛ شما اگرمرا دعوت كردید ،هر وقت دعوت بكنید من میآیم:«أنا عند المنكسرهًْ قلوبهم»(15) گرچه همه جا ذات اقدس الهی حضور و ظهور دارد اما فرمود اگر قلبی شكست من مهمان آن قلبم، پس این راه دارد، این هم تحصیلی است نه حصولی؛ نباید منتظر باشیم كه ـ خدای ناكرده ـ یك بیماری پیش بیاید قلب ما بشكند بعد بگوییم «یا الله»؛ اینها تحصیلی است،واجبِ مطلق است، مقدماتش وجودی است نه وجوبی؛ نه اینكه هر وقت قلبت شكست، بلكه دل خود را بشكن؛ مگر نمیخواهید مهمان دعوت كنید، وقتی انسان به این امر رسید كه از غیر خدا كاری ساخته نیست و روشن هم نیست كه ما چه وقت میرویم و هیچ كاری هم از دست ما ساخته نیست و همه كارها را هم او دارد اداره میكند، این انكسار قلب، جلوی تكبّر و خودخواهی و بداخلاقی در منزل و بداخلاقی اجتماعی را میگیرد. بنابراین اینکه ما بخواهیم مهمان خدا بشویم ،در اختیار خود ما نیست، در زمان و زمین مخصوصی است ولی اگر بخواهیم میزبان خدا بشویم، هر روز در اختیار ماست ؛فرمود هر وقت كه قلبتان شكست و یافتید كه از شما كاری ساخته نیست ،من آنجا حضور دارم.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب ، قم؛ 24 /5 / 1392. .
1 . نهجالبلاغه، حكمت 147.
2. بقره ،185.
3. ص، 29.
4. حشر ،2.
5. بقره، 179.
6. ر.ك: طه، 54 و 128.
7. هود ،116.
8. مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش 177.
9. تفسیر ابنعربی، ج1، ص60؛ تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، ج1، ص59.
10. محاسبةالنفس (سیدبنطاووس)، ص13.
11. اعراف ، 8.
12. قارعهًْ ، 6.
13. قارعهًْ ، 7.
14. اعراف، 9؛ مؤمنون، 103؛ قارعهًْ ، 8 .
15. منیهًْالمرید (شهید ثانی)، ص123؛ التفسیر الكبیر، ج25، ص30.