خوان حکمت (۱۲۹) :توبه؛ آبشار پاک شدن ۳۱ / ۰۴ / ۱۳۹۶
خوان حکمت
توبه؛ آبشار پاک شدن
۳۱ / ۰۴ / ۱۳۹۶
در قرآن كریم چند كسب مطرح است؛ یك سلسله كسبهای اعتباری است كه آن مسكوب در اختیار كاسب است، یك سلسله كسبهای حقیقی است كه آن مكسوب، حاكم بر كاسب است. آن كسبهای اعتباری كه كاسب، حاكم بر مكسوب است،كسب مال است كه انسان مالی یا عین یا منفعت یا انتفاعی را كسب میكند، چه زن، چه مرد. قرآن كریم فرمود: (لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ)؛[1] یعنی مرد هر كسبی كرد مال اوست، زن هر كسبی كرد مال اوست؛ مالی را، مغازهای را، خانهای را، مرتع و مزرعی را كسب كرد، چون یك امر اعتباری است، یك امر حقیقی نیست، در اختیار كاسب است، میتواند بفروشد، اجاره بدهد، هبه كند؛ یعنی آن كس كه كسب كرد، اختیار مكسوبِ خود را دارد، مالی را كه آدم كسب كرد در اختیار اوست؛ اما یك سلسله مسائلی است كه اگر كسب كرد خودش در اختیار آن مكسوب قرار میگیرد.
اینكه در سوره مباركه فرمود: (لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ)؛[2] اگر كسی ـ معاذالله ـ بیراهه رفت،گناهی را كسب كرد، به یك اخلاق بد عادت كرد؛ به دروغ، به خیانت، به حرام، به اعتیاد- معاذالله- عادت كرد، این را كسب كرد؛ قبلاً كه نداشت، این صفت را بعد كسب كرد، این خُلق را كسب كرد، وقتی كه به دنیا آمد كه این خُلق و این صفت را نداشت، الآن كه این صفت را كسب كرد، خود این كاسب در اختیار این مكسوب است، به هر سَمتی كه این صفت بخواهد ببرد میرود، چون عادت كرده است. سادهترین كارش عادت به سیگار است، این عادت را او كسب كرد، قبلاً كه نداشت، الآن گرفتار این عادت است. اگر - خدای ناكرده- به حرام عادت كرده، به گناه عادت كرده، چشم او، گوش او، زبان او در اختیار مكسوب است.
مرحوم ابنبابویه قمی(ره) در كتاب شریف توحید از وجود مبارك حضرت امیر(ع) نقل میكند که كسی به حضرت عرض كرد چرا من نمیتوانم نماز شب بخوانم؟ شبهای بهار كوتاه است؛ اما شبهای زمستان كه خیلی طولانی است، آدم از خواب خسته میشود؛ عرض كرد چرا؟ فرمود: «قَیَّدَتْكَ ذُنُوبُك»[3] این گناهِ روز، دست و پایت را بسته است.
تطهیر از گناهان با آب توبه
بنابراین ما دو نحو كسب داریم: كسبی كه كاسب مسلّط است و كسبی كه آن مكسوب مسلّط بر این كاسب است و اگر كسی- خدای ناكرده- یك كسب حرامی داشت یعنی به وصف بدی عادت كرد، راه برای توبه باز است. توبه را میگویند آب توبه، نه یعنی نزد یك روحانی بروید یك استكان آب دم بزند بخورید؛ خود توبه، آب است، «أَسْتَغْفِرُاللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْه»[4] این آبشار است، آبِ توبه یعنی همین! «تُبت الیك» این آبشار است و انسان را پاك میكند، لازم نیست حرف بزند، لازم نیست بگوید «استغفرالله»، با یك اراده جدّی تخلّلناپذیر بگوید خدایا آمدم؛ این میشود پاک، میشود آبشار. پس اینطور نیست كه اگر كسی- خدای ناكرده- یك صفت بدی كسب كرد نتواند نجات پیدا كند.
فک رهن نفس با استغفار
وجود مبارك پیامبر(ص) در آخرین جمعه ماه شعبان در خطبه شعبانیه فرمود: ماه مبارك رمضان، ماه آزادسازی است. حضرت فرمود: خیلیها هستند كه در اثر ارتكاب گناه حالا به حقّ پدر،حقّ مادر، حقّ فرزند، حقّ همسر، حق در ذمّه آنهاست، عمل نكردند. حقوق الهی دو نحو است: یك وقت در دنیاست، اگر كسی بیراهه رفته خلاف كرده دستگاه قضایی است و حدود شرعی است، این برای نظم جامعه است. اما خدا كه بخواهد در برابر این حقوق داوری كند، خود انسان را به زندان میبرد، نه وثیقه قبول میكند، نه آزاد میكند، نه زندان قصر و اوین و مانند آن است، در خانه آدم، آدم را زندانی میکند. یعنی چه زندانی میکند؟ اینكه میبینید بعضیها میگویند من نمیتوانم ترك كنم، این معلوم میشود در زندان است. این را بستهاند. این بیان نورانی پیغمبر(ص) در آخرین جمعه ماه شعبان كه فرمود: ماه رمضان را دریابید :«إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَهًْ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُم»[5] این یعنی چه؟ اگر كسی گناهی كرد، خلافی كرد، بر خلاف قرآن عمل کرد، یا بر خلاف دستور ائمه(علیهمالسلام) عمل كرد، بدهكار است، وقتی بدهكار شد باید گرو بدهد. در محاكم دنیایی، خانه، زمین و مِلك را وثیقه قبول میكنند؛ اما خدا هیچ وثیقهای قبول نمیكند مگر خود انسان را گرو میگیرد.
فرمود: «إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ»؛ رهن یعنی چه؟ به چه چیزی میگویند رهن؟ اگر كسی بدهكار است خانهاش را رهن میدهد. فرمود شما بدهكار بودید، خود شما را خدا رهن گرفت، نه خانه شما را، خدا كه خانه قبول نمیكند. حضرت فرمود: «إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَهًْ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُم»؛ كسی كه خلاف كرده معصیت كرده بدهكار است، این بدهكار باید رهن و گرو بدهد، چه چیزی را گرو بدهد؟ فرمود خود آدم را گرو قبول میکنند، بیایید فكّ رهن كنید، استغفار همان است كه بگوید خدایا من آمدم، این راه برای همیشه باز است، این همه مشركین و بتپرستان حجاز سالیان متمادی كعبه را بتكده كردند، اینها بتها را در كعبه میگذاشتند، بعد آمدند گفتند خدایا آمدیم، خدا قبول كرد، چطور ما را قبول نمیكند؟ یكی شده سلمان، یكی شده ابوذر، یكی شده مقداد، همه اینها بتپرست بودند، این خداست و كدام گناه است كه خدا قبول نمیكند، كدام شخص است كه خدا قبول نمیكند؛ حتی گفتن كلمه «استغفرُالله» لازم نیست، رو به قبله بودن لازم نیست، دعا خواندن لازم نیست، اینها مستحب است، اگر اینها را بگوییم ثواب بیشتری دارد؛ اما با یك اراده تخلّفناپذیر بگوییم خدایا آمدم کافی است.
چرا دست یازم چرا پای كوبم
مرا خواجه بیدست و پا میپسندد[6]
ما درست است بد كرده و میکنیم، این همه مشركین سالیان متمادی با پیغمبر جنگیدند، بعد در صف فتح مكه فهمیدند، گفتند ما نفهمیدیم و ایمان آوردند. كسی عمری بتپرستی بكند بعد بگوید: «أَسْتَغْفِرُاللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَهًْ»[7] خدا قبول میكند، «الْإِسْلَامُ یَجُبُّ مَا قَبْلَه»؛[8]، اسلام گذشته او را میبخشد. همه این اصحاب پیغمبر، غیر از آن جوانها كه بعد به دنیا آمدند غالب اینها بتپرست بودند.مرا خواجه بیدست و پا میپسندد[6]
بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی(دامت بركاته)
در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان
و طلاب، قم؛ 22/ 4 /1396.
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر میشود.
مرکز اطلاعرسانی اسرا
[1]. نساء، 32.
[2]. نور، 11.
[3]. التوحید (للصدوق)، ص97.
[4]. المحاسن، ج1، ص53.
[5]. عیون أخبارالرضا، ج1، ص296.
[6]. بخشی از غزل مرحوم معتمدالدوله میرزا عبدالوهاب متخلص به نشاط اصفهانی.
[7]. الأمالی( للصدوق)، النص، ص628.
[8]. عوالی اللئالی، ج2، ص54؛ مستدرکالوسائل، ج7، ص448.