امام، احياگر فرهنگ اهل بيت عليهم السلام
خط عترت پيامبر و فرهنگ اهلبيت عصمت، نابترين و بى پيرايه ترين جريانى است كه ما را به تعاليم اسلام و سنت نبوى رهنمون مىگردد.
در طول تاريخ، از سوى اهلبيت، تلاش مستمر بوده تا جريان زلال مكتب و اتصال بى وقفه دين به رسول الله، محفوظ بماند. از سوى مخالفان اسلام و بدخواهان و كينه توزان اهلبيت پيامبر نيز، تلاشو توطئه پيوسته اى جارى بوده، تا اگر بتوانند، دين را بزدايندو اگر نتوانند، سرچشمه را بيالايند، تا در اقصى نقاط جهان و درامتداد تاريخ، جريان ناسالمى در بسترهاى فكرى و فرهنگى مكتب نبوى، وجود داشته باشد.
در عصر حاضر، ضرورت تاكيد و شديد بر حفظ مرام و خط اهلبيت،بيش از هر زمان، احساس مىشود. علىرغم تحركات شيعه ستيزانه دهه هاى اخير، گامهاى مثبت و بلندى هم از سوى «مرزبانان حماسه جاويد» و مدافعان جوهره ولايت برداشته شده است. امام راحل(ره)
يكى از چهره هاى موفق اين عرصه فرهنگى است و «انقلاب اسلامى»كه يادگار آن قائد عظيم الشان است، در راستاى همان خط وفرهنگ به وجود آمد كه از «بعثت» و «غدير» و «عاشورا»سرچشمه مى گرفت.
امامان معصوم، در عرصه مجادلات كلامى و مباحثات دينى، پيوسته براصل «امامت» تاكيد داشتند و بر «غاصبانه» بودن تصدىديگران اشاره مىكردند و از حسين ابن على(ع) در كربلا گرفته، تاعلى ابن موسى الرضا(ع) در خراسان، به وضوح مى فرمودند كه اين«امر» و خلافت و رهبرى از آن ماست كه ديگران ربوده اند و ما«احق» و شايسته تر و سزاوارتريم.
امام امت، با طرح «حكومت اسلامى» و «ولايتفقيه»، پيگيرهمان خطى بود كه در عصر حضور، به خلافت ائمه منتهى مىشد و درعصر غيبت، به حكومت فقيهان دين شناس ومتقى و آگاه مى انجاميد.
انقلاب اسلامى، ثمره همان مجاهدات ديرپا و مكتبى بود كه امام دراين عصر، با تاكيد بيشتر و وضوح و روشنى افزونترى خواستارچرخش نظام جامعه بر «مدار» آن شد و آن قدر گفت و پاى فشرد،تا «جمهورى اسلامى» را از مرحله حرف وتئورى و ايده، به ظهورو عينيت و حاكميت رساند.
جلوههاى احياگرى
در عصر امامان معصومعليهم السلام ، پافشارى بسيار بر احياىعاشورا و بهرهگيرى از اهرم نيرومند و فراگير و اثرگذار«مدايح و مراثى» بود. در واقع، همه حرفها و پيامهاى اماماندر «حماسه كربلا» نهفته بود. آن شور ماندگار و خشم روزگار،هم تبيانى بر مفاهيم فكرى و تعاليم اجتماعى و سياسىاهلبيتعليهم السلام بود، هم آينه تمام نماى «مظلوميتحق» و«مهجوريت عترت». از اين رو حادثه كربلا به عنوان يك «شاخص»و مظهر حماسه و غيرت دينى و تكليف شناسى و مرزبانى و احياگرىامامان، در نظر همه معصومين مىدرخشيد و يادآورى و تكريم وبهرهگيرى از آن نيز در دستور كار «خط عترت» بود.
امام امت نيز هم در مرحله تاكيد بر احياى عاشورا، سنگ تمامگذاشت، هم خود با دميدن روح جديد به آيين سوگوارى و مراسمسنتى عزادارى ايام عاشورا، آن را حيات بخشيد، هم از جوهره ودرون مايه «عاشورا» در مراحل مختلف نهضت و پيروزى انقلاب وسالهاى دفاع مقدس و بسيج مردم بر ضد توطئهگران و انسجام ملتبر ضد تحميل بيگانه و سلطه استكبار، حد اكثر بهره بردارى راكرد.
عزادارى براى شهيدان، بخصوص سيدالشهدا، هم مايه بقاى نام وخاطره و آثار آن حماسه جاويد است، هم تاثير عاطفى و پيونددرونى ميان عزاداران و پيشوايان حق ايجاد مىكند و هم نوعى روحمبارزه با ستم را در مردم احيا مىكند. عنصر شعر و ادبيات درمرثيه خوانى به آن غنا بخشيده و موجب گسترش اين موج ميانتودههاى وفادار به خاندان پيامبر(ص) شده است. «تاثيرعاطفى»و گسترش «سريع»، دو ويژگى مهم در اشعار مرثيه است. مردم،اين شعرها و شعارها را مىخواندند و حفظ مىكردند و مجالس خودرا با آنها رونق مىبخشيدند. تعاليم عاشورا، از خلال همين مجالسدينى به نسلهاى بعدى منتقل شد و بزرگان دين نيز با استفاده ازمجالس حسينى و شور عزادارى، جريان زلال مكتب اهلبيتعليهم السلامرا در ميان تودههاى مردم با ايمان، نگاه داشتند.
امام و خط «خون» و «اشك»
عاشورا، هم غيرت آفرين بود، هم اشك آفرين. جلوه حماسه از يكسو و گواه مظلوميت از سوى ديگر. تلاقى «خون و اشك» در حاثهكربلا، فرهنگ اهلبيتعليهم السلام را بعد حماسى و ولايى بخشيد.
امام امت نيز از هردو عنصر تاثيرگذار و موجآفرين بهرهگرفت.
آنچه بيشتر بر آن تاكيد مىكنيم، روش و سيره امام نسبتبهحادثه كربلا و برنامههاى مردمى «عزادارى» است. امام امتفرمود:
«با اين هياهو، با اين گريه، با اين نوحه خوانى، با اين شعرخوانى، با اين نثرخوانى، مىخواهيم اين مكتب را حفظ كنيم،چنانچه تا حالا هم حفظ شده.» در همين زمينه، بازهم فرمودهاست:
«اين مجالسى كه در طول تاريخ برپابوده است و بادستور ائمهاين مجالس بوده است... ائمه اين قدر اصرار كردند به اينكهمجمع داشته باشيد، گريه كنيد، چه بكنيد، براى اينكه اين حفظمىكند كيان مذهب مارا.» پس مىتوان گفت عزادارى براىسيدالشهدا، محور برنامههاى «حفظ مكتب» بوده و دستاوردهاىآيين محمدى در سايه زنده نگه داشتن «فرهنگ اهلبيت» بوده استو براى شيعه، عزادارى يك «بعد سياسى» داشته است، يعنى همانزندهنگهداشتن روحيه مبارزه با ستم و تشكل انقلابيون شيعه بامحوريت كربلا و شهداى عاشورا. اينها علاوه بربعد تربيتى وسازندگى روحى و آشنايى با تعاليم دينى در ابعاد ديگر حيات فردو جامعه است. بىشك اصرار امامان شيعه بر حفظ اين شعائر، صبغهسياسى هم داشته است، از اين رو حساسيتخلفا و معاندان خط ائمهرا به شدت در طول تاريخ برانگيخته است. امام راحل(ره) درتبيين اين بعد مسئله، بيانات كافى و شافى و ارزندهاى دارد كهبه يك نمونه اشاره مىشود:
«يك مساله سياسى در كار بوده است. آن روز كه اين رواياتصادر شده است، روزى بوده است كه اين فرقهناجيه مبتلا بودند بهحكومت اموى و بيشتر عباسى و يك جمعيتبسيار كمى يك اقليت كمىدر مقابل قدرتهاى بزرگ.
در آن وقت، براى سازمان دادن به فعاليتسياسى اين اقليت، يكراهى درست كردند كه اين راه، خودش سازمان ده است... شيعيان آنوقت اجتماع مىكردند و شايد بسيارى از آنان هم نمىدانستند مطلبچه هست، ولى مطلب، سازماندهى يك گروه اقليت در مقابل آناكثريتها و در طول تاريخ اين مجالس عزا كه يك سازماندهىسرتاسرى كشورها هست، كشورهاى اسلامى هست، و در ايران كه مهدتشيع و اسلام و شيعه هست، در مقابل حكومتهايى كه پيش مىآمدند وبناى براين را داشتند كه اساس اسلام را از بين ببرند، اساسروحانيت را از بين ببرند، آن چيزى كه در مقابل آنها، آنها رامىترساند، اين مجالس عزا و اين دستجات بود.» ناگفته نمانداين هدف و نتيجه و اين بعد حياتى و حساس، وقتى است كه امتمسلمان و انبوه عزاداران از جنبه «شكلى» آن بگذرند و به«محتوا» و «جهت» و حقيقت عزادارى برسند. و گرنه، اگرشعور، پشتوانه شور و احساس وعاطفه نباشد، اينگونه مجالس وشعائر و سنتها از محتوا تهى مىشوند و به تشريفاتى كماثر يابىاثر تبديل شده، عاشورا و اربعين و مجالس و هيئتهاى عزادارىبىخاصيت مىگردند.
امامان شيعه، از اهرم گريه و سوگوارى و برپايى مجالس عزا وندبه استفاده مىكردند، تا مظلوميتحق و راه عاشورا فراموشنشود.
هر تجمع و تشكلى، بهانه و محور مىخواهد. محور تشكل هرچهمقدستر، ژرفتر، و فراگيرتر باشد، آن تجمعات هم ديرپاتر وپربارتر خواهد بود. پيروان اهلبيتعليهم السلام با عشق و محبتىكه به اين خاندان داشتند و با سوز و گدازى كه در شهادتشانداشتند، بهترين زمينه را براى جمع شدن، ديدار و گفتگو، متشكلو منسجم شدن پيرامون خط فكرى و سياسى عاشورا و عترت داشتند.
اين برنامهها به توصيه خود امامانعليهم السلام بود و آثار خودرا نيز در طول تاريخ نشان داد.
كربلا محور انقلابيون ضد ستم گشت. ستمگران حاكم براى زيارت كربلاو زائران حسينى و تجمع برسر تربت آن شهيد بزرگ، محدديتهايىاعمال مىكردند. اوج اين سختگيرىها و فشارها در دوره متوكلعباسى بود. با همه آن رفتارهاى خشونتبار و ارعابآور، هرگزعلاقه مردم گسسته نشد و نام و ياد مرقد حسينى از محوريت ومركزيت نيفتاد و كربلا و عاشورا همچنان سمبل وفادارى به مراممقدس امامانعليهم السلام و خط «اسلام ناب اهلبيتى» باقى ماند.
حفظ شعائر و سنتها
مجموعه تعاليم و آداب و سننى كه با رهنمود ائمه يا انتخاب وعمر شيعيان در طول زمان بر محور «اهلبيت» شكل گرفته بود،ضامن انسجام و دوام و استمرار اين خط بود. به همين جهتمخالفان اين مرام، پيوسته با شبهه آفرينى و ايجاد شك و ترديدنسبتبه مشروعيتيا فايده اين سنن و آيينها، سعى در زدودن ياكمرنگ ساختن آنها داشتند.
در هر دوره به شكلى و توسط شخصى يا جريانى يا كتابى اين«تشكيك» مطرح مىشد و شبههآفرينان، «شعائر» را زير بمبارانسوء تبليغاتى قرار مىدادند.
طبيعتا رسالت مدافعان خط اهلبيتعليهم السلام ، تكريم آيينها و«تعظيم شعائر» بود و انديشمندان دلسوز و محققان صاحبنظرنيز، در كنار اين حمايت، سعى در زدودن برخى تحريفها يابدعتهايى داشتند كه پيرايه شعائر گشته و دستاويز مخالفان شدهبود.
گاهى هم برخى روشنفكران جو زده، در پىتغيير شيوهها و قالبهابودند و در عزادارى خامس آل عبا هم «مدرنيسم» را اعمالمىكردند. در بحبوحه اين تحولات بود كه امام امتبه عنوان يكنقطه خطر به اين پديدهها مىنگريست و بر اجراى آيينهاى سوگوارىبه همان صورت «سنتى» پاى مىفشرد، تا نو انديشان به بهانهروز آمد كردن شيوهها، اصل آيينهاى عاشورايى را از دست ملتبيرون نياورند.
جلوههايى از اين شعائر را مىتوان در منابر حسينى، جلسات وعظدينى و روضهخوانى، گريستن، سينهزدن، پرچم و علم و كتل،هيئتهاى زنجيرزنى و جمعيتهاى خانگى و محلهاى، پوشيدن لباسهاىمشكى، سقايى، اطعام و احسان، و... در همه شهرها و روستاها وحتى خانهها دانست. هريك از اينها به نوعى سربازگيرى جبههحسينى است كه اين حركت و موج را در طول زمان زنده نگه داشتهاست.
عوض كردن شيوه و قالب، بىآنكه جايگزين بهتر ومناسبترى داشتهباشد، به تدريج مايه از ميان رفتن همان صورت اوليه نيز مىشود.
از اين رو اصرار حضرت امام(ره) بر «عزادارى سنتى» بسيار بجاو هوشمندانه بود. وى فرمود:
«ما بايد حافظ اين سنتهاى اسلامى، حافظ اين دستجات مباركاسلامى كه در عاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضى به راهمىافتد، تاكيد كنيم كه بيشتر دنبالش باشند. زنده نگهداشتنعاشورا با همان وضع سنتى خودش، از طرف روحانيون، از طرف خطبا،با همان وضع سابق و از طرف تودههاى مردم با همان ترتيب سابقكه دستجات معظم و منظم، دستجات عزادارى به عنوان عزادارى راهمىافتاد. بايد بدانيد كه اگر بخواهيد نهضتشما محفوظ بماند،بايد اين سنتها را حفظ كنيد.» راه انداختن هيئتها و دستههانمودى از همان شيوه سنتى در عزادارى است كه اقشار عظيمترى رابه اين كاروان وصل مىكند. حتى در مورد نحوه نوحهخوانى هم هرچهمردمىتر و سنتىتر باشد، علقههاى كهن را استوارتر نگاه مىدارد.
ابوهارون مكفوف مىگويد: روزى خدمت امام صادق شرفياب شدم. حضرتفرمود، برايم (در سوگ سيدالشهدا) شعر بخوان. من نيز خواندم.
حضرت فرمود: نه، اين طور نه، بلكه همان گونهكه براى خودتانشعرخوانى مىكنيد و همان گونه كه نزد قبر سيدالشهدا مرثيهمىخوانيد. «لا، كماتنشدون و كما ترثيه عند قبره» آنچه درمحلههاى مختلف و شهرهاى كوچك و بزرگ و مساجد و تكايا وحسينيهها تجمعهاى مردمى به صورت «هيئت» پديدآمده و مىآيد،نمونهاى از همين شيوه سنتى است كه بايد آنها را حفظ كرد،اينها نوعى همبستگى فكرى و روحى و جناحى مردم وفادار به شبكهعاشورايى امام حسين(ع) را نشان مىدهد و داراى آثار و بركاتبسيارى است. حضرت امام(ره) در بيانات خويش، مكرر به تاثيراينها در حفظ و بقاى نهضت عاشورا و نيز نهضت اسلامى مردم ايراناشاره فرموده است. از جمله:
«شما گمان نكنيد كه اگر اين مجالس عزا نبود و اگر اين دستجاتسينهزنى و نوحهسرايى نبود، پانزده خرداد پيش مىآمد! هيچ قدرتىنمىتوانست پانزده خرداد را آن طور كند، مگر قدرت خون سيدالشهداء.»
و اما امروز
امروز و در عصر حاكميت اسلام و ولايت در كشور امام زمان(ع)، باآنكه تلاش حكومت و نظام اسلامى براى پياده كردن احكام دين درسطح جامعه است، ولى تكليف گراميداشت عاشورا، و برگزارى پرشوراين مراسم و شعائر همچنان باقى است.
پيوند زدن دل و جان و عواطف و احساسات نسل امروز و كودكان ونوجوانان با اهلبيت پيامبر(ص) و شهداى كربلا، نقش بازدارندهآنان را نسبتبه مفاسد دارد و «چراغ ياد» و «مشعلعزا»،آنان را در كورهراههاى زندگى، به حسين(ع) و كربلا مىرساند.
پيام عاشورا در بستر «ياد»، براى عصر حاضر نيز همين است كهحماسههاى خونين و اميدبخش و انگيزه آفرين شهدا را زندهنگهداريم و بدين وسيله، «فرهنگ اهلبيت» روح و جانى تازه وبا نشاط داشته باشد، آن هم نه در محتواى كتابها و لابه لاىنوشتهها، بلكه در عمق جانها و وجدانها و «حيات عينى» شيعه.
درود برامام خمينى(ره)، احياگر فرهنگ اهلبيت و برافرازندهپرچم بلند «اسلام ناب محمدى.»