خلوت انس
گاهى كه تنهايى، آينه برمىدارى و به چهره خويش مىنگرى، تا نيك و بد و زشت وزيباى آن را ببينى.
خلوت با خويش، براى شناخت «خود»! شايد در حضور جمع، شرم كنى، ولى درتنهايى، خجالت و شرمى نيست، چون نگاه و مراقبتى نيست، جز همان كه نگاهش همه جاهست و مراقبتش دائمى است.
ماه رمضان، به نوعى فصل محاسبه است.
«محاسبه» و «مراقبه» هم يك آينه است، اما ... پيش چهره جانت و در برابرروحت! و ... شايد در حضور جمع و در ازدحام روز مرهگى نتوانى و مجالى نيابى تااز خودت حساب بكشى.
اينجا هم خلوت و تنهايى و فراغت، چارهساز است.
لحظات سرشار از بركات و معنويات رمضان از همين فراغتهاى مطلوب و دوست داشتنىاست.
فرصتخلوت با خويش و خداست، ساعات حضورو در مجلس «مراقبه» و «محاسبه»است، موعد امتحان اخلاص است، فرصتى است تا «دفتر دل» را بگشايى و «كتاب عمل»را بازخوانى كنى.
تو كه مىگفتى: مجال و حالى نيست، گرفتاريها و مشكلات و ...
فرصتى براى «رسيدن به خود» نمىگذارد، اينك، اين همان مجال و فرصت ناب! توبايد آموخته و تمرين كرده باشى، «تنهايى در جمع» را، «خلوت» در «ازدحام»را، «سكوت در هياهو» را، رمضان چيست و تو در كجاى اين «قطعه اى از بهشت»قرار دارى كه موهبتخدا براى زمينيان است؟
با كدام دعوت به اين ضيافت آمده اى؟
سر كدام سفره و مائده معنوى نشستهاى و فيض حضورت و بهره آمدنت چيست؟
اين نيز نوعى محاسبه و حساب كشيدن از خويش را مىطلبد.
سر سفره ضيافت الهى نشستهاى.
سحرهاى پر بركت، افطارهاى پرمعنويت، شبهاى دعاى افتتاح و كميل، جلسات دعا وترتيل و تلاوت و تواشيح، حالات پرجذبه انس با قرآن و مفاتيح، تهجد و سحرخيزى وچشمان بيدار قبل از فجر دعاهاى روزانه، همه و همه مائدههاى آسمانى اين «شهرالله» است و تو را فرا خواندهاند، تا به قدر تشنگى و توان و در حد ظرفيت وجودىاز اين «چشمه رحمت» بنوشى و از «جان جامه تقوا» بپوشى و در راه عبوديتخدابكوشى.
اينك كه آمدهاى و مهمان اين بزم حضورى، وقت تنگ و مجال گذرا را بايد مغتنمشمرد.
نویسنده : جواد محدثی : روز یکشنبه ۱٧ مهر ،۱۳۸٤