پرسش:اینکه حضرت زینب(س) حادثه غمبار کربلا را در کمال زیبایی میبیند با چه منطقی قابل توجیه است؟
پاسخ:در بخش نخست پاسخ به این سؤال ضمن بیان اینکه از چهار منظر میتوان به این پرسش پاسخ داد به یک منظر شامل نگاه ملکوتی به حادثه عاشورا پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم.
2 ـ تجلّي جمال حق تعالي در ضمير پاك حضرت زينب كبري سلام الله عليها آن چنان درخشيده و او را به مقامي از «معرفت» و «عشق» به حق تعالي نايل كرده بود كه در عالم مُلك و ملكوت، ظاهر و باطن، هستي و حوادث، جز جلوه جمال و جميل و زيباي حضرت باري تعالي چيزي را مشاهده نمي كرد، بلكه از ديد او چيزي غير از آن نبود و وجود نداشت تا ببيند. (براي درك و آگاهي بيشتر از نوع «معرفت» ذكر شده و نتايج و آثار آن، به شرح و تفسير دعا و مناجات «محبين» امام سجاد عليه السلام كه در مفاتيح الجنان، قبل از اعمال ماه رجب، تحت عنوان مناجات خمس عشر آمده است، مراجعه شود).
تبيين موضوع: كسي كه به مقام «عرفان حقيقي» و مقام «معرفت به حقتعالي» رسيده باشد، نيز مقام «وصال» و «عشق» را درك كرده باشد، معشوق حقيقياش ذات حضرت حق است. و همه آفرينش را آيينه و جلوه جمال «او» میبيند و براي غير معشوقش، وجود حقيقي استقلالي قائل نيست. از اين رو هر «قضايي» را كه در «تقدير خويش مشاهده میكند، آن را تبلور اراده و خواست معشوق میيابد. چون معشوق او (خداوند) را «خير مطلق» میداند، معتقد است از «او» جز «خير و خوبي، زيبايي و كمال» براي بندة عاشقش سرازير نمي شود. حضرت زينب كبري سلام الله عليها، صاحب «علم افاضي» است و به واسطه افاضه فيض كه از «ذات حق تعالي» به او شده، به مقام «معرفت به حق تعالي» و «عشق» و«وصال» نايل گشته است. به همين دليل امام سجاد عليه السلام به او خطاب میكند: «عمّتي بحمد الله انتِ عالمهًْ غير معلّمة و فهيمهًْ غير مفهّمهًْ؛ بحمد الله تو عالمِي هستي درس نخوانده و فهيمي هستي دانش نياموخته». آن عرفان و عشق بود كه همچون جدش رسول الله و پدرش اميرالمؤمنين اعلان میكند: به خدا سوگند! از هيچ كسي جز خدا نمي ترسم. («فوالله ما اتّقيتُ غير الله» خطبه حضرت در مجلس يزيد. بحار الانوار، پيشين، ج 45، ص 135) بناير اين،طبيعي است زينب كبري سلام الله عليها هر «قضايي» كه مشاهده میكند، آن را تبلور خواست و اراده معشوق خويش و نيز لطف و محبت خداوند، و زيبايي و خير سرازير شده از جانب او نسبت به خود و اهل بيت خويش ببيند.
3 ـ توجيه سوم آن است، كه حضرت زينب(ع) مؤمن واقعي بود. يكي از صفات مؤمنان، رضا به قضاي الهي است حضرت به مقام رضا رسيده بود، از اين رو فرمود: جز زيبايي نديدم. در اين صورت هرچه از دوست رسد نيكوست. يكي درد و يكي درمان پسندد و يكي وصل و يكي هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آن چه را جانان پسندد. مقام رضا درجهاي بالاتر از صبر است. انسان در پرتو خصلت رضا و تسليم در برابر مقدرات تلخ، به درجهاي میرسد كه نيشها را نوش احساس میكند، بر اين اساس وقتي امام علي(ع) از رسولاكرم(ص) پرسيد: چرا به مقام شهادت نايل نشدهام، حضرت فرمود: چنين خواهد شد، ولي صبر تو چگونه خواهد بود؟ امام علي(ع) عرض كرد چنين موردي از موارد صبر نيست، بلكه از موارد بشارت است. (نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 155)
4 ـ توجيه چهارم آن است كه امام حسين(ع) براي حفظ دين جدش قيام كرد و به شهادت رسيد. چه زيبايي از اين بالاتر كه شيرزني در راه تحقق اهداف امام خويش، هرگونه سختي را بر خويش هموار نمايد تااهداف امام حسین ودین جدش محقق گردد.