پرسش:امدادهای غيبى چيست و راههای دريافت الطاف و امدادهاى الهى کدام است؟
پاسخ:هر كمك ناپيدا و پيشبينى نشدهاى را مىتوان امداد غيبى دانست؛ مثلًا:
گاهى نزول فرشتگان، امداد غيبى است.
گاهى الهاماتى كه به دل مىشود، امداد غيبى است.
گاهى امداد غيبى از طريق جمادات حاصل مىشود؛ مثل شنهاى صحراى طبس براى سرنگونى هلىكوپترهاى دشمن.
گاهى توسط حيوانات؛ خداوند پرندگانى رابطور دسته جمعى مثل ابابيل آماده مىكند و گاهى بطور فردى مثل كلاغى كه چيزى را زير خاك كرد تا دفن مرده را به قابيل بياموزد يا عنكبوتى كه ورودى غار را پوشاند تا مشركان بر پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) دست نيابند.
گاهى امداد از طريق افراد است، مثل شاهدى كه به پاكدامنى حضرت يوسف عليه السلام شهادت داد.
گاهى امداد از طريق كودكى همچون حضرت عيسى(ع) است كه در گهواره، نبوت خود و پاكدامنى مادرش را ثابت كرد.
گاهى امداد از طريق گياهان است، مثل درخت خشكى كه براى حضرت مريم(س) رطب و خرماى تازه آورد.
گاهى امداد غيبى از طريق تصرفى است كه در نگاههاى انسان است، مثلًا در جنگ بدر خداوند دو تصرف در چشمان كفار كرد. در مرحله اول، كفار مكه مسلمانان را كم ديدند: «يقللكم فى أعينهم» (انفال ـ 44) تا آنجا كه گفتند: بردگان ما اين چند نفر را از پاى درمىآورند و نيازى به خود ما نيست. اين گونه خداوند ديد آنها را عوض كرد؛ ولى همين كه جنگ شروع شد، در وسط جنگ، تصرف دوم صورت گرفت و آنها مسلمانان را دوبرابر خود ديدند وحشت كرده و جنگ را باختند: «يرونهم مثليهم» (آل عمران ـ 13) در اين ماجرا يك گروه در يك عمليات با يك نگاه، دو ديد متضاد پيدا مىكنند، نگاهى كه مسلمانان را كم مىپندارد و به آنها حمله مىكند و نگاهى كه مسلمانان را زياد مىبيند و خود را مىبازد.
نمونه ديگر عصاى حضرت موسى عليه السلام است. در يك مرحله دريا را خشك مىكند: «فاضرب بعصاك البحر» (شعراء ـ 63) و در مرحله ديگر از سنگ سفت و خشك دوازده چشمه بيرون مىآورد: «اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا» (اعراف ـ 160) يك موسى و يك دست و يك عصا ولى دو اثر متضاد.
راههای دریافت امدادهای غیبی
در قرآن براى دريافت الطاف الهى، راههاى زيادى بيان شده است، از جمله:
1. ايمان، قرآن مىفرمايد: خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است و آنان را از هرگونه ظلمات و تاريكىها نجات مىدهد. «اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور» (بقره ـ 257)
2. قرآن نورى است كه تدبّر و تلاوت آن، انسان را از تحيّر و بنبست نجات مىدهد.
3. علم و فكر و مشورت هر كدام سهم وافرى در هدايت انسان دارند.
4. قرآن، تقوا را وسيله كسب نور مىداند، «و من يتّقاللّه يجعل له مخرجاً» (طلاق ـ 2)
5. جهاد و تلاش وسيله راهگشايىهاى الهى است، «و الذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا...» (عنكبوت ـ 69)، «ان تنصروا اللّه ينصركم» (محمّد ـ 7)
6. اگر راهى را براى مردم بگشاييم، گشايشهايى را از جانب خداوند دريافت مىكنيم. «فافسحوا يفسح اللّه لكم» (مجادله ـ 11)
7. استغفار و توبه از گناهان، رمز دريافت نعمتهاى الهى است، «استغفروا ربّكم ... يرسل السّماء عليكم مدراراً» (هود ـ 52)
8. ايمان و عملصالح، كليد محبوبيت و الطاف الهی است، «انّ الذين آمنوا و عمل الصّالحات سيجعل لهم الرحمان ودّا» (مريم ـ 96)
9. شهامت و جرأت در انجام وظيفه، راههاى جديدى را بر روى انسان باز مىكند.
10. پدر و مادر و نياكان با ايمان، زمينه كاميابى فرزندان آنهاست، دو پيامبر (موسى و خضر) ديوار خرابهاى را رايگان براى يتيمانى تعمير كردند تا گنجى كه از طرف پدر صالح آنان ذخيره شده بود، به نااهلان نرسد. «و كان أبوهما صالحا» (کهف ـ 82) چون پدرشان صالح و نيكوكار بود، خداوند از طريق آن دو پيامبر، به نسل او خير رساند.