پرسش:چرا امامحسن(ع) با وجود اینکه در مسند خلافت بود و یارانی داشت گزینه صلح را انتخاب کرد؟
پاسخ:در بخش نخست پاسخ به این سؤال به آثار دنیاگرایی در عرصه رفتار مردم و جبهه امام(ع) اشاره شد. در بعد رفتار مردم به مواردی همچون پیمانشکنی، خیانت به امام و مصمم نبودن به مبارزه و در جبهه امام(ع) به تنها ماندن امامحسن(ع) و نا امیدی از وصول به هدف با اقدام نظامی پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم.
3. پذیرش گزینه صلح
این بخش از تصمیم امام، پیامد طبیعی حوادث قبلی و ناامیدی از وصول به هدف به وسیله جنگ بود. امام حسن(ع)، در این باره میفرماید: «اگر یارانی داشتم، صلح نمیکردم». این جمله، گویای این است که امام، صلح را به عنوان یک راه اساسی، انتخاب نکرد؛ بلکه طبق وضعیت موجود، ناچار به استفاده از آن شد. (نمونهای در پاسخ امام به زید بن وهب جهنی؛ ر.ک. احتجاج، ج 2، ص 69)
آثار صلح
آیا منافعی که امام از ترک جنگ به دست آورد، قابل رقابت با دستاورد معاویه بود و آیا دستاورد امام حسن(ع) از این اقدام، بیشتر از دستاورد احتمالی وی از جنگ بود؟ در صورت کم ارزش بودن دستاوردهای امام، آن حضرت، نباید صلح را میپذیرفت. آثار حوادث آینده نشان میدهد که در هر دو صورت دستاوردهای امام، ارزشمندتر از دستاوردهای معاویه بود. برای این منظور باید آثار صلح را مرور کنیم. این آثار، عبارتند از:
1. بقای نظام امامت
اصلیترین اثر صلح، بقای نظام امامت برای حفظ اسلام بود. امام(ع) در جواب ابوذر غفاری فرمود: «خواستم حافظی برای دین باقی بماند». (حقایق پنهان، ص 215)
2. بقای شیعیان
امام به ابوسعید عقیصا فرمود: «اگر صلح نمیکردم، روی زمین، کسی از شیعیان ما باقی نمیماند». (بحارالانوار، ج 44، ص 1)
3. حفظ دین و رعایت مصلحت امت پیامبر(ص)
در آن موقعیت، روم شرقی آماده حمله به نظام اسلامی بود و جنگ داخلی، موجب وصول آنان به هدف و نابودی اساس اسلام میشد. (سیره پیشوایان، ص 97)
امام(ع) در این باره فرمود: «ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود... خواستم دین خدا حفظ شود».(حقایق پنهان، ص 197) گرچه این سخن عام است و ممکن است منظور غیر از خطر روم شرقی باشد، ولی اصل حفظ دین، در آن، لحاظ شده است. امام(ع) بارها اشاره میکرد که مصلحت و حکمت این کار، هر چند پنهان، خیلی مهم است. وی نزد معاویه فرمود: «من مصلحت امت را در نظر گرفتم... و در این کار، جز صلاح و دوام مردم را نخواستم». (بحارالانوار، ج 44، ص 54)
4. ترجیح امنیت بر اختلاف
امام، هنگام کوچ از ساباط فرمود: «انس، آسودگی و آشتی میان مردم از جدایی، ناامنی، کینه ورزی و دشمنی که شما خواهانید، بهتر است». (الفتوح، ج 3، ص 289 و 295)
5. تأمین عزت واقعی
صلح هر چند در ظاهر عقب نشینی بود، اما در واقع، عامل عزت شیعیان و شکست ناپذیری ابدی آنان شد. از این رو، امام در برابر سلیمان بن صرد که با عنوان مذلّ المومنین به امام سلام کرد، فرمود: سوگند به خدا! اگر زیر دست و در عافیت باشید، نزد من محبوبتر است از اینکه عزیز باشید و کشته شوید». (الامامهًًْْ و السیاسه ،ص 163)
نتیجه
دلیل اصلی پیشنهاد صلح از سوی معاویه، رسیدن به حکومت، با هزینه کم بود و عامل اصلی در پذیرش صلح از سوی امام علیه اسلام، عدم همراهی و فداکاری مردم، به ویژه خواص بود که ناشی از دنیاگرایی و راحت طلبی آنان بود و به بروز رفتارهایی چون پیمان شکنی، خیانت و... انجامید. بازتاب این رفتارها، موجب تنها ماندن امام، ناامیدی از وصول به هدف به وسیله جنگ و پذیرش ترک مخاصمه بود. آثار صلح (بقای نظام امامت، شیعیان، دین و ...) هم نشان داد که دستاورد امام، به مراتب بیشتر از دستاورد معاویه بود. این آثار، گویای این است که این صلح، کارآمد، برابر با پیروزی، هوشیارانه، براساس حفظ خط مشی اصلی و بر طبق رعایت مصالح امت اسلامی بود. این صلح، آثاری را در پی داشت که قیام حماسی امام حسین(ع) آن را تکمیل و بقای اسلام را تضمین کرد.