اهل بیت(ع) و تمدن اسلامی-بخش اول
آیتالله جعفر سبحانی
مطلب حاضر که در دو بخش تقدیم خوانندگان عزیز میشود به بررسی نقش ائمه اهل بیت(ع) در حفظ و حراست از دستاوردهای اسلام محمدی و توسعه علم و تمدن اسلامی در زمان صحابه و تابعان میپردازد و در نهایت خدمات فراوان دانشمندان شیعی در باروری و رشد علم و تمدن را واکاوی میکند.
این مطلب که از سلسله برنامههای پرسش و پاسخ آیتالله جعفر سبحانی است، از ماهنامه مکتب اسلام شمارههای 659 و 660 انتخاب شده است.
سوالی مطرح شده و آن اینکه ائمه اهل بیت(ع) و پیروان آنها چه خدماتی به اسلام انجام دادهاند، در حالی که صحابه با جهاد خود اسلام را در جهان منتشر ساختهاند؟
در پاسخ پیش از آنکه به نقش ائمه در پیشرفت اسلام و صیانت آن از تحریف اشاره کنیم، نکتهای را یادآور میشویم:
جهاد؛ یکی از درهای بهشت است که خداوند، آن را به روی بندگانش گشوده است(1)، ولی در عین اهمیت این موضوع باید توجه کرد که همه وظایف در جهاد خلاصه نمیشود، در کنار نبرد با دشمنان و رفع موانع برای انتشار اسلام، کارهای فرهنگی، و تربیتی و حفظ مسلمین از انحراف و ساختن یک جامعه صددرصد اسلامی از اهم وظایف است، در این صورت نباید خدمات ارزشمند فرهنگسازان و مربیان و معلمان واقعی را نادیده گرفت و تنها چشم به شمشیر جهادگران دوخت.
با توجه به این اصل، اکنون نقش ائمه را در دورههای مختلف تاریخ اسلام، به صورت موجز بیان میکنیم.
عصر رسول خدا(ص)
در عصر رسول خدا(ص) امیر مومنان علی(ع) که امام نخستین شیعیان است، در کنار رسول خدا (ص) بوده و نخستین فردی است که به او ایمان آورده (2)، و در 27 غزوه که رسول خدا(ص) نیز در آن شرکت داشت، امیرمومنان مشارکت کرده و با قدرت هرچه تمامتر دشمن را تار و مار میساخت.
در نبرد خندق، آنگاه که نعرههای خشمگین قهرمان شرک، عمروبن عبدود لرزه بر اندام سپاه اسلام انداخته بود و او پیاپی مبارز میطلبید، تنها علی(ع) بود که به ندای او پاسخ گفت و با ضربت خود، شر این دشمن را از سر مسلمانان کوتاه کرد و در شأن این جهاد بود که پیامبر فرمود: «لمبارزه علی بن ابی طالب لعمرو بن عبدود افضل من اعمال امتی الی یوم القیامه»(3)، پیکار علی بن ابی طالب در جنگ خندق با عمرو بن عبدود از اعمال امت من تا روز قیامت ارزشمندتر است.
قلعههای خیبر، دارای استحکامات بسیار و تجهیزات دفاعی فراوان بود و مردان جنگی یهود، به شدت از آنها دفاع میکردند، ولی متاسفانه پرچمداران اسلام که برای فتح قلعه مامور شدند، یکی پس از دیگری پا به فرار گذاشته و به ستاد سپاه اسلام بازگشتند. تحمل این وضع برای سول خدا(ص) بسیار سنگین بود. حضرت با مشاهده این وضع، فرمود: «فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خداوند این دژ را به دست او میگشاید، کسی که خدا و رسول خدا را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند، او پیاپی حمله میبرد و هرگز از برابر دشمن فرار نمیکند و خدا به دست او قلعه را میگشاید» (4)
عصر پس از پیامبر(ص)
پس از درگذشت پیامبر اسلام(ص) رویدادهای ناگواری برای اهل بیت(ع) رخ داد که اینجا جای بازگویی آنها نیست. ائمه اهل بیت(ع) از حق خود محروم شدند، ولی در عین حال، آنان از آنچه در دست داشتند، نسبت به اسلام و مسلمین نه تنها مضایقه نکردند، بلکه پیشوای امامان علیبنابیطالب(ع) در 25 سال سکوت پر راز و رمز خود، خدمات بزرگی انجام داد که هرگز نمیتوان آنها را با جهاد یک فرد در میدان نبرد مقایسه کرد و ما در اینجا به گوشهای از خدمات آن امام عزیز اشاره میکنیم.
1. صیانت قرآن از اختلاف قراءات
قرائتی که هم اکنون مسلمانان در مورد قرآن دارند، از طریق حفص از عاصم به امیر مؤمنان علی(ع) میرسد(5) و این، یکی از افتخارات امام است که با قرائت خود، قرآن را از تشویش و پراکندگی قرائتها حفظ کرد.
2. تفسیر قرآن
پیامبر گرامی اسلام(ص) علاوه بر تلاوت قرآن، مأمور به تبیین آن بود، چنانکه میفرماید:
«قرآن را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را برای مردم نازل شده است، بیان و آشکار نمایی تا آنان بیندیشند. (نحل/44)
یکی از بزرگترین خدمات امیرمؤمنان، تفسیر قرآن است و آن حضرت، برجستهترین مفسر جهان اسلام به نام ابنعباس را که او را ترجمان القرآن مینامند، تربیت کرده است.
3. حدیث پیامبر(ع)
حدیث و سنت پیامبر بسان قرآن، حجت است، با این تفاوت که لفظ و معنای قرآن، هر دو از جانب خداست، اما حدیث از نظر معنی، از آن خدا و لفظ آن از پیامبر است. قرآن به منزله قانون اساسی است که متکفل بیان کلیات است، در حالی که سنت، شارح و بیانگر وظایف مسلمانان در عقیده و احکام میباشد. متأسفانه پس از درگذشت پیامبر(ص) به عللی که در اینجا مجال بازگویی آنها نیست، نقل حدیث و کتابت آن ممنوع شد و از این طریق ضربه مهلکی بر نیمی از میراث فرهنگی اسلام وارد شد، ولی امیر مؤمنان تنها کسی بود که به رغم این بخشنامه به آن اعتنا نکرد و کتاب علی(ع)- که حاوی احادیثی است که آن حضرت از پیامبر شنیده و در آن بسیاری از مسائل مربوط به اسلام، در هر دو قلمرو (عقیده و شریعت) ذکر شده است- نسل به نسل در اختیار ائمه اهل بیت(ع) قرار داشت.
4. مسائل نوظهور
پس از عصر رسول خدا(ص) مسائل نوظهور مایه سردرگمی دستگاه خلافت بود. مسائلی که به طور صریح در قرآن وارد نشده و حدیث پیامبر نیز در مجموعهای گردآوری نشده بود تا در پرتو مراجعه به آن، مشکل حل شود، تنها کسی که به پاسخ این پرسشها میپرداخت و دستگاه خلافت را از لغزش نجات میداد، امام علی(ع) بود و هنوز هم ندای «لولا علی الهلک عمر» اگر علی نبود، عمر هلاک میشد یا «یا اباالحسن لا ابقانی الله لشدهًْ لست لها و لا فی بلد لست فیه» (ای ابوالحسن، خدا مرا در سختیهایی که تو در کنار آن نباشی و در شهری که تو در آن نباشی زنده نگذارد) در تاریخ اسلام طنینانداز است. خلیفه دوم این جملهها را نه در یک مورد، بلکه در موارد بیشماری اعتراف کرده است.(6)
5. مناظره با رهبران اهل کتاب
پس از درگذشت پیامبر گرامی اسلام(ص) صدای اسلام در جهان متمدن پیچیده بود. دانشمندان کیش یهود و نصاری، سراسیمه روانه مدینه میشدند تااز این آیین جدید و دلایل آن، آگاه شوند و مهمترین هدف آنان، در تنگنا قرار دادن مسلمانان و بازگرداندن آنان از دین خود بود. آنان با آگاهیهای گسترده از عهد عتیق و جدید، روانه «امالقرای اسلام»، مدینه منوره میشدند. متأسفانه دستگاه خلافت، کوچکترین اطلاعی در مورد پاسخ به پرسشهای آنان نداشت و تنها کسی که به داد آنان میرسد، امام علی بن ابیطالب(ع) بود و شواهد این مسئله به اندازهای است که نیازی به بیان ندارد(7).
6. جلوگیری از تحریف اسلام
پس از درگذشت پیامبر(ص) گروهی از دانشمندان یهود و مسیحی به ظاهر، اسلام آوردند، ولی افسانههای اسرائیلی و عقاید مسیحی را زیرکانه در میان مسلمانان ترویج و خود را به عنوان عالمان شرایع پیشین معرفی میکردند. براثر همین القائات، مسئله تشبیه و تجسیم خدا و یا جبر انسان در اعمال خود، پیش آمد که همگی برخلاف صریح قرآن و داوری خرد است. متأسفانه هنوز هم در کتابهای حدیثی، اساطیر اسرائیلی و مسیحی و مجوسی فراوان است و کتاب «توحید ابن خزیمه» نمونهای از این کتابهاست که امروز هم به وسیله سلفیها چاپ و منتشر میشود.
امیر مؤمنان علی(ع) با خطبههای خود، درباره توحید و عدل، داد سخن داد، عقیده اسلامی را در تنزیه از هر نوع تشبیه و تجسیم بیان فرمود و با تفسیر صحیح از قضا و قدر، آزادی انسان را در عمل تثبیت کرد و لذا متکلمان اسلامی، خود را رهین خطبههای امیر مؤمنان و مذاکرات او میدانند.(8)
نظری به خطبههای امام در نهجالبلاغه این مطلب را روشن میسازد.
الگویی از حکومت اسلامی پس از پیامبر(ص)
در دوران خلافت خلفا، سلیقهها، تمایلات و مصلحتاندیشیها سبب شد که بسیاری از اصول اسلام در اداره جامعه نادیده گرفته شود، تا آنجا که در دوره خلافت خلیفه سوم، جامعه به انفجار کشیده شد. مسلمانان از نقاط مختلف وارد مدینه شدند و از وی درخواست کردند که حاکمان ظالم را از تمام بلاد فرا خواند و حکومت را به دوران پیشین باز گرداند، ولی دستهایی در داخل دستگاه خلافت، سبب شد که خلیفه پاسخ منفی به درخواست آنان بدهد و سرانجام جان خود را در این راه از دست داد. مردم جنازه خلیفه را در خانه خویش رها کرده و همگی به خانه علی(ع) روی آوردند تا زمام خلافت را به دست گیرد و بر این هرج و مرج و مالاندوزی و فامیلبازی خاتمه دهد. امام در دوران حکومت پنج ساله خود، الگوی زیبایی از حکومت را در پنج سال تنظیم کرد که میتوانست برای رهبران بعدی اسوه و الگو باشد.
البته خدمات امام، منحصر به این چند نمونه نیست و هرگز این صفحات گنجایش بررسی دیگر مطالب را ندارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اقتباس از خطبه امیرمومنان(ع) درباره جهاد، نهجالبلاغه، خطبه 27.
2. پیامبر گرامی(ص) فرمود: «اولکم ورودا علی الحوض اولکم اسلاما علی بن ابی طالب»(المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 136، السیره الحلبیه، ج1، ص 285.
3.المستدرک علی الصحیحین، تحقیق عبدلرحمن مرعشی، ج3، ص 32، چاپ اول، بیروت، دارالمعرفه، 1406 ه.ق.
4. صحیح مسلم، ج7 ص 121، مکتبه محمد علی صبیح، قاهره؛ استیعاب، ج 3، ص 36، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
5. قرائت عاصم بن بهدله کوفی، متوفای 128 ق، به امیر مؤمنان(ع) منتهی میشود و او دو راوی دارد: یکی حفص و دیگری ابوبکر (البرهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 338).
6. ذخائر العقبی، ص 80، الریاض النضرهًْ، ج 3، ص 143 و کنزالعمال، ج 5، ص 830، حدیث 14508.
7. ر.ک: عرائس المجالس، تألیف ابواسحاق ثعلبی (متوفای 427)، ص 419-413.
8. شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج 1، ص 17؛ امالی مرتضی، ج 1، ص 148.