به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 9,453
بازدید دیروز: 18,995
بازدید هفته: 70,201
بازدید ماه: 70,201
بازدید کل: 25,057,129
افراد آنلاین: 28
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۰۶ دی ۱٤۰۳
Thursday , 26 December 2024
الخميس ، ۲٤ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
خوان حکمت (۱۴۲) : دعوت قرآن به حیات انسانی و فرشتگی ۱۳۹۶/۰۸/۰۶

خوان حکمت

 دعوت قرآن به حیات انسانی و فرشتگی

۱۳۹۶/۰۸/۰۶

 
Image result for ‫آیت الله جوادی آملی‬‎

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

وجود مبارک عیسای مسیح مرده را زنده می‌کرد. مرده را زنده می‌کرد یعنی چه؟ یعنی آنکه حیات گیاهی داشت وقتی زنده می‌شد یک گیاه ناطق بود؛ مثل خیلی از جوان‌ها که حیاتشان حیات گیاهی است؛ یعنی تغذیه دارند، رشد دارند، تولید دارند، خوب غذا می‌خورند، خوب ورزش می‌کنند، خوب فربه می‌شوند، خوب جامه در بر می‌کنند و دیگر هیچ! این زنده است اما به حیات گیاهی. برخی‌ها دارای حیات حیوانی‌اند؛ عواطف دارند، ریاست می‌خواهند، مقام می‌خواهند، جاه می‌خواهند، او حیّ است به حیات حیوانی. برخی‌ها ملکوتی فکر می‌کنند حیّ هستند به حیات انسانی. هر کس هر جوری بود، هر مرده در هر شرائطی بود وقتی عیسای مسیح او را زنده می‌کرد در همان حدّ بود؛اما قرآن می‌فرماید من شما را به حیات انسانی و به حیات فرشتگی نائل می‌کنم: (اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یُحْیِیكُمْ)؛(1)به خیلی از دانشمندان، به خیلی از حکما، علما، به همه اینها می‌گوید اگر می‌خواهید زنده بشوید ببینید که قرآن چه می‌گوید. پس معلوم می‌شود کاری که با مسیحا و عیسای مسیح و دم مسیحی انجام می‌شد به مراتب غنی‌تر و قوی‌تر از آن توسط قرآن انجام می‌شود.
وجود مبارک حضرت امیر(ع) فرمود: بعضی‌ها زنده‌اند؛ اما به حیات گیاهی زنده‌اند یا به حیات حیوانی زنده‌اند و از نظر حیات انسانی مرده‌اند: «فَالصُّورهًْ صُورَهًْ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ .... وَ ذَلِكَ مَیِّتُ الْأَحْیَاء»؛(2) چنین شخصی یک جنازه‌ عمودی است بعد هم می‌شود افقی. این حرف حضرت است در نهج البلاغه. فرمود: در بین زنده‌ها مرده است؛ برای اینکه غذا خوب می‌خورد، حیوانات هم می‌خورد، حبّ مقام و ریاست و اینها دارد. این حیوانات جنگلی مگر تقسیم کار نشده؟ مگر ریاست نشده؟ مگر حوزه استحفاظی نشده؟ مارها رئیس می‌شوند و شیرها رئیس می‌شوند ،عقرب‌ها رئیس می‌شوند، هر کدام حوزه استحفاظی دارند. این زنبور عسل ملکه دارد ریاست دارد. این که انسان نیست. آنکه فرشته‌خوی است، انسان است.
 عالم اهل بیت این است که جامعه را به حیات انسانی برساند. انسان را زنده کند. وقتی که اقبال و ادبار مردم برای انسان یکسان بود، اقبال و ادبار دنیا یکسان بود، اقبال و ادبار عزل و نصب برای او یکسان بود، تازه وارد حوزه انسانیت شده است، حالا تا کجا بخواهد سیر کند!؟ وجود مبارک امام رضا(ع) کارش این است؛ شما ببینید این دعای استغفار بعد از زیارت امام رضا اوّل تا آخر، آخر تا اوّل همه‌اش توحید است: «أستغفرالله الذی لایخلق إلا هو، لایغفر إلا هو، لایرزق إلا هو»؛(3)یعنی وقتی ما وارد حرم شدیم، اگر توسل کردیم، اگر طلب شفاعت کردیم، در محدوده آن است که اینها را وسیله قرار بدهیم، کار اصلی به دست خداوند است. این استغفار بعد از زیارت امام رضا اول تا آخر، برلیان توحید است، همه‌اش «إلا هو»، «إلا هو»، «إلا هو»، «إلا هو». اینها را همین‌ها گفتند. گفتند اگر متوسل شدید، بعد این زیارت را بخوان، بعد این استغفار را بگو، این دعا را بخوان که مبادا خدای ناکرده دیگران خیال کنند کسی اینها را بالذات و بالاستقلال منشأ اثر می‌داند.
تاثیرگذاری یکسان آیات قرآن و روایات اهل بیت
 آیا این حرف‌ها فقط از خود قرآن ساخته است؟ یا از احادیث هم این کار برمی‌آید؟ حدیث هم می‌تواند ما را زنده کند؟ قرآن کریم فرمود چه خدا بگوید، چه پیغمبر بگوید، اینها یک حرف دارند، چون پیغمبر هر چه دارد از ناحیه خداست. اول تثنیه است، ولی فعل مفرد است، غالباً همین طور است:اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ،(4) نه «دعواکم»، دو تا حرف نیست، یک حرف است. یا به صورت قرآن است یا به صورت حدیث قدسی است، یا به صورت سنّت و روایت است. اگر از لبان مطهّر معصوم درآمد اصل صدور، مسلّم، جهت صدور، مسلّم، دلالت مسلّم، این «یحییکم» است، فرقی با آیات قرآن ندارد. این چنین نیست کسی خیال بکند که قرآن، جامعه را زنده می‌کند اما ـ معاذالله ـ این کار از حدیث و روایت برنمی‌آید، این طور نیست. در مسائل دینی همه‌شان براساس (وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی  *إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحَی)،(5) سخن می‌گویند. این آدم را زنده می‌کند. عده‌ای یک سلسله سخنرانی‌های خوبی از وجود مبارک امام باقر(ع) شنیدند، یکی از مستمعین عرض کرد: یابن رسول‌الله! عجب جواهری ما امروز از شما استفاده کردیم! فرمود همین؟ حیفت نیامد که اینها را به جواهر تشبیه کردی:«هَلِ الْجَوْهَرُ إِلَّا حَجَر»(6) طلا یک سنگ زردی است، تو حیفت نیامد این حرف‌های مرا به طلا تشبیه کردی؟ این را امام باقر گفت. طلا یک موجود فرشتگی نیست، سنگ است؛ منتها چون خوشرنگ است، کمیاب است، معیار معاملات قرار گرفت.
بعد از فتح ایران تمام اموال خسروپرویزها و کسری‌ها و همه اینها را بردند به حجاز، آن روز نه سکه بود و نه اوراق بهادار. سکه در زمان امام باقر(ع) به رهبری آن حضرت زده شد. اوراق بهادار مثل اسکناس و اینها هم خیلی بعد چاپ شد. قبلاً هر کس وضع مالی‌اش خوب بود، شمش طلای بیشتری داشت، مثل اینکه قبلاً هر کسی درختی داشت آن درخت را قطع می‌کرد یا قطع می‌شد، هیزم را در انبار پر می‌کرد، در انبارش پر از این هیزم‌ها بود مثل درخت گردو. ورثه عمروعاص بعد از مرگ او با تبر طلاها را بین ورثه تقسیم کردند. شما در مروج الذهب بخوانید! مثل این چوب گردو که یک متری دو متری قطع شده بود اینها در انبار شمش طلا داشتند؛ بعد از مرگ عمروعاص با تبر این طلاها را بین ورثه تقسیم کردند و جز لعن چیزی برای او نماند.
بنابراین آیه نمی‌فرماید الا و لابد قرآن جامعه را زنده می‌کند. فرمود پیغمبر هم که می‌گوید، از همین قرآن است. آن کسی که به منزله جان پیغمبر است مثل ائمه(علیهم السلام) هم همین طور هستند. ما خیال می‌کردیم اینکه فرمود: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ»(7)برای این است که وجود مبارک سید الشهداء فرزند وجود مبارک پیامبر است، نوه اوست. این درباره حضرت امیر هم هست: «عَلِیٌ‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ عَلِی‏».(8) قبلا بود بعد از نزول آیه «مباهله»(9) فراوان شد: «عَلِیٌ‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ عَلِی‏»، «حَسَنٌ‏ مِنِّی‏‏»؛(10)چون (نْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ)،(11)در حقیقت مال اهل بیت است. اختصاصی به وجود مبارک حضرت امیر ندارد، چون «کُلُّهُم نورٌ واحِد».(12) . برای همه روشن شده بود؛ منتها در جریان سید الشهداء یک خصیصه‌ای است آن دیگر قابل انکار نیست: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ». درباره امام حسن هم آمده، درباره حضرت امیر آمده است. اگر قرآن بگوید «الحدیث منی و أنا من حدیث»، حدیث قدسی از من است من از اویم، «الروایة منی و أنا من الروایهًْ»، اقرار نیست؛ چون این همان بیان است. ـ معاذالله ـ اینها که از خودشان یا از اجتهادات خودشان نمی‌گویند. خدا غریق رحمت کند مرحوم مجلسی(رض) را، فرمود اجماع ما شیعه‌ها این است که معصوم با اجتهاد خودش حرف نمی‌زند؛(13) یعنی هیچ عالم شیعی این حرف را نمی‌زند که معصوم(ع) مثل یک فقیه و مثل یک مرجع تقلید می‌نشیند فکر می‌کند و فتوا می‌دهد. این وصل به آن منبع است.
بنابراین اگر قرآن بگوید «الحدیث منی و أنا من الحدیث»، «الروایهًْ منی و أنا من الروایهًْ»، بر اساس این است که اینها در مسائل دینی (ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی) هستند، جز حق چیزی دیگر نمی‌گویند.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب و پرسنل نظامی ، قم؛ 19 / 5 / 396 1.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. انفال، 24.
2. نهج‌البلاغة صبحی صالح، خ 87.
3 . ر.ک: بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏99، ص56.
4. انفال، 24.
5. نجم، 3 و 4.
6. مناقب آل أبی طالب، ابن شهرآشوب، ج‏4، ص248.
7. کامل الزیارات، ص52.
8. الأمالی صدوق، ص9.
9. آل عمران، 61 .
10. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج43، ص306.
11. آل عمران ، 61.
12. ر.ک: الغیبهًْ نعمانی، ص93؛ «یَا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُ عَلِیّاً وَ فَاطِمَهًَْ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْأَئِمَّهًْ مِنْ‏ نُورٍ وَاحِد...».
13 . مرآهًْ العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج‏24، ص275.