خوان حکمت
پیامبر(ص)؛ رسول علم و عقلانیت
۱۳۹۶/۰۹/۱۱
بسم الله الرّحمن الرّحیم
وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) از بهترین و شایستهترین کسانی است که سیره و سنّت حضرت رسول اکرم(ص) را خوب تبیین کرد؛ وضع مردمِ قبل از بعثت را تحلیل کرد، وضع مردمِ بعد از بعثت را تبیین کرد، وضع آشفته بعد از رحلت را تبیین کرد. همه اینها در نهجالبلاغه هست.گاهی چند سطر سخنان آن حضرت را به عنوان حدیث نقل میکند، گاهی وضع بینالمللی آن روز را تشریح میکند. خدای سبحان رسالت پیغمبر را در سه منطقه به خوبی تبیین میکند؛ یعنی هم در منطقه ملّی و محلّی مسلمین؛ هم در منطقه موحدان؛ یعنی أعم از مسلمانها و مسیحیها و کلیمیها به عنوان اهل کتاب؛ هم در منطقه بینالمللی به عنوان جامعه انسانی أعم از ملحد و مشرک و کافر و مؤمن. قرآن هر سه بخش را مبسوطاً، مدلّلاً، معلَلّاً بیان کرده است.
وجود مبارک حضرت امیر هم که قرآن ناطق است، این سه بخش را جداگانه تبیین کرده، تا اگر خدای سبحان فرمود: «وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاّ كَافَّةً لِّلنَّاسِ»(1) و اگر خدا فرمود: «لِلْعالَمینَ نَذیراً»(2) نه عرب و عجم! و اگر فرمود: «مَا هِیَ إِلا ذِكْری لِلْبَشَر»(3)هم کلّی است، هم دائم؛ هم همگانی است هم همیشگی که از این دو ویژگی به عنوان جاودانه یاد میشود. آن دینی جاوید است که زمان و زمین، زیر پوشش آن باشد. هم کلّی است، سخن از «یا أَیُّهَا النَّاس»(4)است؛ هم دائم است، او خاتِم و خاتَم است. آنچه خدا در قرآن کریم راجع به این سه منطقه بیان فرموده است، وجود مبارک حضرت امیر در خطبههای گوناگون اینها را تشریح میکند. هم وضع جهان را، هم وضع عرب را قبل از بعثت بیان میکند.
نشانه جامعه سوخته
اما آنچه مربوط به وضع جهان قبل از بعثت است، آن را در خطبه اوّل مشخص میکند، میفرماید: مردم یا اصلاً میگفتند جهان خدایی ندارد، یا اگر دارد ـ معاذالله ـ همین ارباب متفرقهاند، یا گذشته از ارباب متفرقه، «تَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ»(5)و مانند آن هم دامنگیرشان میشود. بعد فرمود: «فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ»؛ هم بخش اندیشه آنها را تأمین کرد و عالمشان کرد؛ هم بخش انگیزه آنها را تأمین کرد، عاقل و عادل کرد. فرمود نظام جاهلی گرفتار این دو غدّه بدخیم بود: یکی «إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ»،(6) یکی «وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُسُ»،(7) اگر برابر اندیشه، کار میکردند، علم نبود، به همان گمان عمل میکردند، اگر برابر انگیزه عمل میکردند، عقل نبود، هوای نفس بود. این دو بدخیمی را قرآن صریحاً در سوره «قمر» و اینها بیان کرد. فرمود از نظر مدار علمی دستشان از علم کوتاه بود، به گمان بسنده میکردند: «إِنْ یَتَّبِعُونَ»، به صورت حصر، «إِلاَّ الظَّنَّ». در مسئله اراده و نیّت و عمل هم «و ما تهوی الهوی». این جمله دوم گرچه با نفی و اثبات همراه نشده که مفید حصر باشد؛ اما به قرینه جمله اُولی هم مفید حصر است؛ یعنی «إن یتّبعون الا الهوی». جامعهای که براساس میل نفسانی حرکت میکند نه براساس عقل و عدل؛ جامعهای که براساس گمان حرکت میکند نه علم، این جامعه سوخته است. فرمود: پیامبر شما را عالم کرده است که فرمود: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ»،(8) نه «فریضٌ»! آن مبتدا که مذکر شد، خبر که مؤنث نیست. این «تاء» تای تأنیث نیست، این «تاء» تای مبالغه است. یعنی طلب علم خیلی خیلی خیلی واجب است. «طلب العلم واجبٌ» نیست، «واجبةٌ» است. «طلب العلم فریضٌ» نیست، «فَرِیضَةٌ» است، این «تاء» تای مبالغه است. به همان دلیل که زینب کبری عقیله بنیهاشم است، به همان دلیل حسین بن علی عقیله بنیهاشم است.اگر گفتند وجود مبارک آدم «خلیفة الله» است نه «خلیفُ الله»، این «تاء» تای مبالغه است، مثل تای «علامة». فرمود تا نفس میکشی علم بیاموز: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی كُلِّ مُسْلِمٍ»، این جاهلیت را عوض کرده. این «إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ» را برداشت، فرمود: «لا تتبعوا الا العلم». آن بخش دوم که هوامداری بود آن را هم برداشت، فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْكَ»(9) فرمود انسان با میل و هوی و هوس بخواهد زندگی کند، این آبروی خود را میبرد.
فرمود: بدترین دشمن هوس است، برای اینکه این تنها با جان شما کار ندارد، بلکه با آبروی آدم کار دارد و بساط را به هم میزند. این دو اصل را قرآن کریم صریح گفت. ما اگر بخواهیم بفهمیم کشور، نظام، مردم و ملّتی جاهلیاند یا عاقلی؟ دو تا علامت دارد. ما بیش از اندیشه و انگیزه، بیش از علم و عمل چیزی دیگر نداریم. اندیشه را فرمود علم صد درصد است. انگیزه را فرمود عدل و عقل که «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان»(10).
حضرت در خطبه 26 فرمود که وضع شما قبل از اسلام و قبل از بعثت این بود.بدترین آیین و دین این است که انسان بت را بپرستد و بدترین سرزمین آن است که نه دارای امنیت باشد و نه امانت. اگر میخواستند برای فرزندشان همسر بگیرند میگفتند این شمشیر و این راه، اگر راهزن خوبی بودی غارتگری خوبی کردی و توانستی قافله را غارت کنی و زندگیات را تأمین کنی، برای تو همسر میگیریم. اینکه ذات اقدس اله فرمود: همه اطراف ناامن بود، ما مکه را امن کردیم، «حَرَماً آمِناً یُجْبَی إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَیْءٍ»،(11) فرمود همه جا غارتگری بود، بهداشت نداشتید، اقتصاد نداشتید، امنیت نداشتید، ارحام نمیشناختید. «الْأَصْنَامُ فِیكُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَة»؛ علامتهای گناه همه جا بود، بتپرستی رایج بود و وجود مبارک حضرت آمد شما را از این گناهان، جهل علمی و جهالت عملی نجات داده است.
شناخت نبوت و امامت در گرو معرفت الله
این مربوط به قبل از بعثت بود. در جریان بعد از بعثت، خطبه دیگری است. فرمود که وجود مبارک حضرت که آمد و شما را به این برکات رساند، حالا که رحلت کرده است، شما به چه وضع درمی آیید. وقتی که پیامبر رحلت کرد حضرت امیر فرمود که کسی باید جای رسول گرامی را بگیرد که از غدیر پیام داشته باشد نه از سقیفه. زراره از شاگردان امام صادق(ع) به ایشان عرض کرد: من اگر عصر غیبت را درک کردم چه بخوانم؟ فرمود بگو: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»،(12)این از دعاهای قوی و غنی علمی ماست. یک وقت است انسان دعا میکند خدایا! مشکل مرا حلّ بکن! بیماری مرا شفا بده! گناهان مرا بیامرز! اینها دعاهای رایج است. یک وقت میگوید خدایا! آن توفیق را به من بده که من بین سقیفه و غدیر فرق بگذارم!اگر غدیر حق است «کما هو الحق»، کسی امام را میشناسد که «مستخلف عنه» را که پیغمبر است بشناسد. آدم تا «مستخلف عنه» را نشناسد که خلیفه را نمیشناسد و کسی پیغمبر را میشناسد که «الله» را بشناسد، چون پیغمبر «خلیفة الله» است. تا انسان «مستخلف عنه» را نشناسد خلیفه را نمیشناسد. به زراره گفت از خدا بخواه تا موحّد باشی، خداشناس باشی. وقتی خداشناس شدی، خلیفه خدا را که پیغمبر است میشناسی. وقتی خلیفه خدا که پیغمبر است را شناختی، خلیفه پیغمبر را که امام است میشناسی. آن وقت دیگر به دنبال شرق و غرب حرکت نمیکنی. در اینجا میفرماید من پیغمبر را از آن جهت که جانشین توست میشناسم. من اگر تو را نشناسم جانشین تو را هم نمیشناسم. پس اوّل توحید، بعد نبوت، بعد ولایت و امامت. شما در دعاها چنین برهانی نمیبینید. دعا میگوید: «اللهم اغفر لنا»، «اللهماشف مرضانا»، این دعاهای ماه مبارک رمضان بعد از نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا، این «اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِیر اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِع»؛(13) اینها دعاهایی است که برهان داخل آن نیست. درخواست عاجزانه عبد است از مولا؛ اما در این دعا برهان داخل آن است.
وجود مبارک حضرت در این خطبه فرمود: پیامبر آمده شما را عاقل کرده، عالم کرده، علم را به شما داده، عقل را به شما داده، امنیت را به شما داده، امانت را به شما داده، صله رحم را به شما داده، تجارت صدق و عدل را به داده، ربا را از شما برداشت.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب ، قم؛ 25 /8 /1396.
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1. سبأ، 28.
2. فرقان، 1.
3. مدثر، 31.
4. بقره، 21و168؛ نساء، 1.
5. صافات، 95.
6و7. نجم، 23.
8.الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص30.
9. مجموعة ورام، ج1، ص59.
10.الکافی(ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص11.
11. قصص، 57.
12. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص337.
13. البلد الأمین و الدرع الحصین، النص، ص222.