خوان حکمت
میدان مسابقه فضیلت
۰۲ /۱۳۹۶/۱۰
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به ما گفتند قرائت قرآن راه تعالی درجات بهشت است. این روایت را هم از وجود مبارك پیغمبر(ص) نقل كردند كه «فَإِذَا دَخَلَ صَاحِبُ الْقُرْآنِ الْجَنَّهًْ قِیلَ لَهُ ارْقَأْ وَ اقْرَأ»،(1) نه «اقْرَأْ وَ ارْقَ»! به مردان بهشتی میگویند یك درجه بالا بیا و بخوان، چون پایین هستی توفیق قرائت قرآن به دست شما نمیآید. نمیگویند قرآن بخوان تا بالا بیایی، میفرمایند اول یك مقدار بالا بیا كه باید بفهمی قرآن چیست، تلاوت قرآن یعنی چه، كلام چه كسی را داری میخوانی، كتاب چه كسی را داری میخوانی، شرایط قرائت را پیدا بكن «ارْقَأْ» بالا بیا! «وَ اقْرَأ» بخوان!
ضرورت تطهیر دهان برای قرائت قرآن
این بیان نورانی حضرت رسول(ص) است كه فرمود: «طَهِّرُوا أَفْوَاهَكُمْ فَإِنَّهَا طُرُقُ الْقُرْآن».(2) شما اگر بخواهید قرآن بخوانید در نماز یا غیر نماز و بگویید (إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعینُ)، وضو گرفتن تنها كافی نیست، دهان را پاك كنید، نه دندان را! آن پاك كردن دندان با مسواك است و ثواب خاصّ خودش را دارد، فرمود: دهان را پاك كنید، مگر نمیخواهید قرآن از اینجا عبور كند؟ از دهان آلوده اگر قرآن عبور كند مثل اینكه از لولهای آلوده آب تمیز عبور كند، به هر حال آلوده میشود! فرمود دهان را پاك كنید! حرف بد از این دهان درنیاید! دروغ و فحش و خلاف و مسخره كردن از این دهان درنیاید! غذای ناپاك از این دهان فرو نرود! این غذا، غذای طیّب و طاهر باشد تا قرآن تلاوت كنید، با این حال نماز و قرآن میخوانیم، دعاهایی كه مشتمل بر قرآن است را میخوانیم، خود قرآن را هم میخوانیم. فرمود اگر به انسان بهشتی گفتند بالا بیا و بخوان، نه بخوان و بالا بیا، از آن جهت است که خواندنِ قرآن یك مقدار مشروط به بالا آمدن است. اگر فرمود: (تَعالَوْا إِلی كَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَكُمْ)(3) یا (تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَیْكُمْ)،(4) از همان اول به ما گفتند بالا بیا تا بتوانی بخوانی! یعنی یك قدم بالا بیایید تا دستتان به این حرف برسد! این «تعال» یك تعبیر رایج عربزبانها بود.
پرکردن خلأ فکری مردم، مهمتر از سیر کردن شکم آنان
انسان میتواند در زمان خودش اثر بگذارد، در زمین خودش اثر بگذارد و جامعه و شهر خودش را نورانی كند. این در امكانات انسان هست، چرا ما از این فرصت بهره نبریم؟! دستِ بگیر را خدا دوست ندارد: «الْیَدُ الْعُلْیَا خَیْرٌ مِنَ الْیَدِ السُّفْلَی»،(6) آدم اگر بتواند در شهری زندگی كند كه دیگران در سایه نور او به سر میبرند، چرا ما او نباشیم؟ در زمانی زندگی كند كه دیگران از نور او بهره ببرند، چرا ما آن شخص نباشیم؟ برای همه ممكن است كه طوری زندگی كنند كه دیگران در كنار سفره او باشند. حاتم طایی شدن خیلی مهم نیست، شكمِ مردم را پُر كردن بخشی از فضیلت را دارد؛ ولی جان مردم، عقل مردم، روح مردم، فكر مردم را پُر كردن «وَ اجْعَلْ... قَلْبِی بِحُبِّكَ مُتَیَّما»(7)یا «امْلَأْ قَلْبِی حُبّاً لَكَ»(8) آن مهم است که آدم بتواند این خلأ فكری جامعه را برطرف كند، جامعهای كه گرفتار خلأ فكری نیست، نه راه کسی را میبندد، نه بیراهه میرود، نه از تحریم میهراسد و نه از تهدید، بلکه مستقل خواهد بود، نظام اسلامی هم باید همینطور باشد، راه باز است. از خانه شروع كردن و به محلّه و كوی و برزن رسیدن و به كشور رسیدن، این راهها ممكن است. فرمود: شما میتوانید اینچنین باشید و بدانید كه حرمت مسجد به وسیله شماست، این كم مقامی نیست! در آیه (فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ)(9)، مصداق بارز این (بُیُوتٍ) مسجد است و حرم است و امثال آنها؛ این جمله بعد، جواب سؤال مقدّر است كه چرا این بیوت مقدس هستند؟ چرا این بیوت (أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ)؟ چرا خدای سبحان این خانه را رفیع میكند؟ چون (یُذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال* رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهًْ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ)(10)، این جواب آن سؤال مقدّر است؛ یعنی اگر یك سلسله خانهها اینطور است و در مقابل یك سلسله عصرها و زمانها اینطور است، برای اینكه مردان الهی در آن زمان و زمین زندگی میكنند، انسان هم میتواند این چنین باشد و این راه هم باز است!
عدم وجود تزاحم در میدان مسابقه فضایل
فرمود: مسابقه بدهید به بهشتی كه (عَرْضُهَا السَّماواتُ وَالْأَرْضُ)؛ یعنی میدان مسابقه این است؛ حالا اگر كسی خواست متواضع باشد، باتقوا باشد یا ده میلیون نفر در یك شهر جمع شدند و همهشان میخواهند متواضع و عادل باشند، هیچ زحمتی نیست! امّا دو نفر اگر خواستند صدرنشین باشند، اولِ دعواست! فرمود در فضیلت هیچ تزاحمی در آن نیست، میدان مسابقه فضیلت ،(عرضها السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ) است! بهشت اینچنین است که هیچ تزاحمی نیست. در جهنم، اولِ تزاحم است، چون جهنمیها را در جای بسته و تنگ عذاب میكنند (مُقَرَّنینَ فِیالْأَصْفادِ؛ و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجیر میبینی! (که دستها و گردنهایشان را به هم بسته است)(11) اینطور نیست كه به اینها جای باز و گسترده بدهند و بگویند اینجا باش و بسوز، بلکه اینجا مكان بسته و محدود است؛ پس این فشار برزخی و فشار جهنمی هم دامنگیر اینهاست. بنابراین انسانی كه شرح صدر دارد میتواند در بهشت زندگی كند و فضای زندگی خود را بهشتی كند، عصر خود را بهشتی كند و دیگران را در این فضای نورانی جا دهد؛ این مقام، مقام انسانیّت است كه وجود مبارك پیغمبر(ص) آن حدیث نورانی را فرمود كه خانههایتان را آرامگاه قرار ندهید! فرق است بین آرامگاه كه چند مُرده در آن هستند با خانههای شخصی «نَوِّرُوا بُیُوتَكُمْ بِتِلَاوَهًِْ الْقُرْآنِ وَ لَا تَتَّخِذُوهَا قُبُورا»(12)، چند نفر هستند كه در یك آرامگاه زندگی میكنند، برای اینكه خبری از قرآن و نماز در آن خانه نیست؛ فرمود این قبرستان است! اینجا آرامگاه خانوادگی است! شما میتوانید خانههایتان را مثل مسجد و حرم نورانی كنید!
بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی(دامظله) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب ، قم؛ 7 / 3 / 1394 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالانوار، ج89 ، ص22. 2. إرشاد القلوب دیلمی، ج1، ص184. 3. آل عمران، 64. 4. انعام ، 151. 5. دیوان شمس، غزل1044. 6. الكافی(ط ـ الإسلامیه)، ج4، ص11. 7. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص850. 8. الكافی(ط ـ الإسلامیه)، ج2، ص586. 9.نور ، 36 10. نور 37 11.الكافی(ط ـ الإسلامیه)، ج2، ص610. 12. ابراهیم، 49، ص، 38.