خوان حکمت
بسم الله الرّحمن الرّحیم
وجود مبارک حضرت امیر (ع) درنامه67 نهجالبلاغه به قُثم بن عباس، استاندار خود در مکه فرمود: «فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ»؛ برای مردم حج را اقامه کن. در زيارت ائمه(عليهم السلام) ما عرض ميکنيم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهًْ وَ آتَيتَ الزّکاهًْ»، اما نميگوييم: «أقمت الحج»، براي اينکه حکومت در اختيارشان نبود، بعثه نداشتند، رهبري به آن معنا براي اينها حاصل نشد که بتوانند حج را که يک نهاد بينالمللي و کنگره جهاني است اقامه کنند،حج اقامه کردني است.
تفاوت اقامه حج و انجام حج
وجود مبارک امام حسن(ع) بيش از بيست بار پياده به مکه رفتند: «وَ جَنائبُهُ تُقادُ مَعهُ»،(1) مرکبهاي خوبي هم در خدمتش بود؛ اما اين راه نود فرسخي را پياده رفتند. چندين بار وجود مبارک امام مجتبي پياده از مدينه به مکه آمده،حج انجام داده، ولي ما در زيارتش عرض نميکنيم: «أشهد انک قد اقمت الحج»! اقامه حج، بعثه داشتن، زائران را سمت و سو دادن، آن برائت از مشرکين در حج بايد مطرح باشد، آن وحدت بايد در حج مطرح باشد، اينها اقامه حج است و به برکت خونهاي پاک شهدا و کوشش امام(رض) حج بعد از انقلاب اقامه شده است، اين ميشود اقامه حج. قبلاً حاجيان ميرفتند حج انجام ميدادند. اينکه در زيارت ائمه، ما آن را نميگوييم: «أشهد أنک قد أقمت الحج»، با اينکه بيش از بيست بار بعضيها پياده مکه رفتند، براي آن است که يک کار شخصي انجام دادند. حالا که حکومت، حکومت اسلامي شد، حضرت امير(ع) حاکم شده، به قُثم بن عباس فرمود: «فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ»، اين يک؛ (وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ)؛(2)،اين طور نباشد که اينها به سراغ سوغات و بازار و مانند آن بروند، حيف مکه است که انسان برود آنجا و اين معارف را فرا نگيرد.
چگونگی شریک شدن در ثواب عمل دیگران
خيلي از احاديث بود که ما قبل از انقلاب ميخوانديم، براي ديگران ميگفتيم، يک ترجمه هم ميکرديم؛ اما در درون ما مشکلي بود که ميگفتيم ما اين حديث را نميفهميم! آن حديث اين است که در يکي از جبهههاي جنگ، يکي از ياران حضرت به وجود مبارک حضرت امير عرض کرد که اي کاش برادر من در اين صحنه بود و فيض مبارزه عليه ستمِ با اموي را ميديد! اين را آرزو کرد. حضرت فرمود: «أَ هَوَی أَخِيكَ مَعَنَا»؛ آيا او همخط ماست، در فکر ماست، مسير ماست، راهش هم راه ماست يا نه؟ عرض کرد بله يا اميرالمؤمنين! فرمود او در تمام ثوابهاي اين مبارزان و مجاهدان شريک است،(3) اين در روايت بود. ما قبلاً چندين بار اين روايت را از ديگران شنيديم، خودمان گفتيم، خودمان نوشتيم؛ اما نميفهميديم اين يعني چه! اين شخص که مجاهد است، شمشير به دست است، آماده شهادت است، در پاي رکاب علي بن ابيطالب(ع) است. عرض کرد: اي کاش برادر ما هم ميآمد در جبهه! حضرت فرمود اگر برادر تو، همخط ماست همفکر ماست، در تمام ثواب ما شريک است، اين يعني چه؟ انقلاب اين حديث را خوب تفسير کرد و تفسيرش هم اين است که دو تا روحاني يا دو تا دانشگاهي يا يک روحاني و يک دانشگاهي، اينها با هم درس خواندند، با هم همشهرياند، با هم زندگي کردند، يکي حالا سِمتي پيدا کرده، ديگري اين سِمت را ندارد، اوّل اختلاف و کارشکني و بدگويي اين دو شروع ميشود. ما هر اختلافي که ميبينيم از همين جاها ميبينيم، هر ضربهاي که ميبينيم از همين جا ميبينيم. حضرت فرمود اگر همخط ماست، خدا را شکر ميکند ميگويد برادر ما يا همکلاسي ما يا همدورهاي ما، امام جمعه، امام جماعت و نماينده شده، ما هم کار خودمان را انجام ميدهيم، اين در تمام ثواب او شريک است، اين اگر ثوابش بيشتر نباشد کمتر نيست؛ اما همين که کارشکنياش شروع ميشود، بدگويي شروع ميشود، غيبت و تهمت شروع ميشود، اين مشکل است. حضرت فرمود: اگر او همخط ماست در تمام ثواب شريک است. نشانه اينکه همخط ماست اين است که اگر اين آقا به سِمتي رسيد، دوست او هم يک آدم معمولي شد، او کار خودش را انجام ميدهد و هيچ کارشکني نميکند، هيچ حسادتي ندارد،اين ميشود هنر. حضرت فرمود اين غدّه بدخيم نفس که غرور است، خودخواهي است، هواپرستي است، اين را بايد کنار بگذاري.
ضرورت ارتباط چهره به چهره مسئولان با مردم برای حل مشکلات
بعد هم درِ بعثهات دو وقت کاملاً باز باشد: «وَ اجْلِسْ لَهُمُ الْعَصْرَيْنِ» اين «عصرين» از باب تغليب است؛ يعني بامداد و شام؛ بهترين وقت روز، همان اوايل روز، طليعه روز است، ساعت هشت به بعد مثلاً. بهترين فرصت بعد از ظهر هم اين است که کسي غذايش را خورده، يک مقدار خوابيده و استراحت کرده، حالا نزدیکيهاي عصر فراغت پيدا ميکند، اين را ميگويند «عصرين» اين از باب تغليب است؛ يعني بهترين وقت قبل از ظهر و بهترين وقت بعد از ظهررا بنشين، درِ بعثهات باز باشد، مشکلات مردم و زائران را حلّ بکن. آن حلّ مشکل هم از همين راه است که «فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِيَ»؛ اگر کسي فتوا ميخواهد بيان بکن،مشکل علمي دارد، سؤال علمي دارد حلّ کن. نقدي دارد به او پاسخ بده، با دانشمنداني که آمدند، مذاکره بکنيد که بر علم شما افزوده بشود، بر مقامات معنوي شما افزوده بشود. «وَ لَا يَكُنْ لَكَ إِلَی النَّاسِ سَفِيرٌ إِلَّا لِسَانُكَ»؛ تنها سفيري که بين تو و مردم باید باشد، زبان خودت باشد؛ يعني چهره به چهره. «وَ لَا حَاجِبٌ إِلَّا وَجْهُكَ»؛ هيچ درباني نداشته باشي، مگر همين صورت تو. اين صورت تو دربان باشد. بين دل تو و بين مردم دري نيست مگر همين چهره، اين ميشود چهره به چهره. فرمود ميخواهيد مردم در صحنه باشند، بايد اين گونه باشيد. بهترين وقت را بعثه بايد در را باز کند، مستفتی جواب فتوا بگيرد، جاهل جواب علمي بگيرد، عالم مذاکره علمي داشته باشد که حج بشود پربار و هيچ رابطهاي بين انسان و مردم نباشد مگر چهره به چهره، مردم با اين وضع در صحنه هستند.
لزوم پرهیز از امروز و فردا کردن برای ارباب رجوع
«وَ لَا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَهًْ عَنْ لِقَائِكَ بِهَا»؛ کسي مشکلي دارد مبادا بگوييد الآن برو فردا بيا! يک وقت است که انسان مشکل کسي را حلّ نميکند، اين را اصلاً حضرت اينجا ذکر نکرد. فرمود اين عقدهاي است براي او! تو وظيفهات حلّ مشکل است. اگر اوّلين بار او را راندي، رنجاندي، بعد فردا حاجتش را عمل کردي؛ اين باز مشکلش حلّ نشد. پس دو مطلب است: يکي اينکه يک وقت کسي مشکل مردم را حلّ نميکند، اين را که اصلاً قابل ذکر ندانست. يک وقت است حاجت مردم را میشنود، اما اوّلين بار ميگويد برو فرصت ندارم، مثلاً او را طرد ميکند، بار دوم انجام ميدهد، ميفرمايد اين آن مشکل و آن عقده قبلي را حلّ نميکند. اگر اين حاجت را بار اوّل دفع نکردي و برآورده نکردی، فرصت داشتي ميتوانستي انجام بدهي، ولي ميخواستي برايت راحتتر باشد. بار اوّل اين را راندي، اگر فردا هم حاجتش را برآورده کني، باز آن عقده در دلش هست.(4)
وقتي حکومت، حکومت مردمي است که قلب مردم شفاف و صاف باشد و هيچ رنجي از مسئولين نداشته باشد، اين ميماند. ما داراي رهبر خوب هستيم، اين يک طرف قضيه است. مادامي که همه مسئولين به اين دستورات حضرت امير عمل نکنند، چهره به چهره نباشد، مردمي نباشد، مشکلات اختلاس نجومي نباشد، مشکلات ديگر نباشد، اين ميماند و اگر ـ خداي ناکرده ـ مشکلات يکي پس از ديگري رخنه کرد، رهبر اگر علي بن ابيطالب(ع) هم باشد، آن حکومت يقيناً شکست ميخورد.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛ 27 /7 / 1396.
مرکز اطلاعرسانی اسرا
1. كشف الغمهًْ في معرفهًْ الأئمهًْ (ط ـ القديمة)، ج2، ص23.
2. ابراهيم، 5.
3. نهج البلاغة صبحي صالح، خطبه12.
4. همان، خطبه67.