بسم الله الرّحمن الرّحیم
وجود مبارك حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) فرمود: من ميراث فراواني دارم، بياييد ارث مرا ببريد: «اَلعُلَمَاءُ وَرَثَهًِْ الاَنبِياء».(1) ما همه اين مواريث گذشتهها را جمع كرديم ميخواهيم به شما منتقل كنيم، ميراث ما علوم وحياني است ،ميراث ما تفسير، حكمت، فقه، نظام الهي، سياست اسلامي است، اجتماع ديني است، فرهنگ ديني است، اينها ميراث ماست، بياييد اينها را از ما ارث ببريد؛ منتها مستحضر هستيد كه ارث مادّي با ارث معنوي فرق دارد، اگر كسي خواست از پدر خود مال را به ارث ببرد، شرط آن، مرگ مورِّث است؛ تا مورِّث نميرد به وارث چيزي نميرسد. در ارث ملكوتي و معنوي، شرط آن مرگ وارث است؛ تا وارث به موت اختياري نميرد،«مُوتُوا قَبلَ أَن تَمُوتُوا» از وهم و خيال در بخش نظر، از شهوت و غضب در بخش عمل نميرد؛ تا وارث نميرد، سهمي از مورّث نميبرد، بر خلاف ارث مال است كه تا مورّث نميرد چيزي به ورثه نميدهند. فرمود: بياييد ما علوم فراواني داريم، سعادت شما در همين است، سعادت آخرت اين است، زندگي جامعه اين است.
فرهنگ اهل بیت(ع)؛ فرهنگ متنزل، نه نازل
وجود مبارک امام صادق(ع) فرمود: يكديگر را تنها نگذاريد، نهادها، ارگانها با هم باشيد، بيهم نباشيد: «تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِي زِيَارَتِكُمْ إِحْيَاءً لِقُلُوبِكُمْ»(2) (ديد و بازديد كنيد كه ديدار شما از يكديگر موجب زنده شدن دلهاى شما و ياد كرد احاديث ما مى شود و احاديث ما شما را به هم مهربان مى كند). وقتي شما شيعيان ما هستيد، دور هم جمع شديد ،كنار هم زندگي ميكنيد، حرفهاي ما را ميزنيد ،حرفهاي ما از جاي ديگر آمده. ما حرف نازل نداريم، ما حرف متنزّل داريم. شما در بين اين شعرا، نويسندگان، گويندگان، سرايندگان ببينيد، اينها دو قسم هستند، بعضيها حرف نازل دارند؛ يعني سير افقي است، اگر شعري ميگويند، نثري مينويسند از جايي از زمين است به جاي ديگر؛ از شرق است به غرب، از شمال است به جنوب و او در بستر خاك فكر ميكند. برخيها هستند كه وقتي دست به قلم ميبرند، چه نثر، چه نظم، شعر يا نثر متنزّل دارند نه نازل؛ يعني از جاي بلند به زمين آمده. حرف متنزّل، مخاطب را بالا ميبرد، حرف نازل يك سير افقي است. شما وقتي ديوان حافظ، ديوان سعدي، ديوان مولوي، ديوان سنايي و اين بزرگان را ميبينيد، ميبينيد حرف از آسمان ميآورند؛ امّا حرف منوچهري دامغاني را كه ميبينيد، ميبينيد اين شعر، شعر نازل است. گاهي ممكن است در يك غزل، سي بيت باشد، انواع برگها، شرابها، ميوهها، نغمهها و انواع پرندهها وهنرمندي قَدَري در سروده منوچهري دامغاني ميبينيد؛ امّا اين شعر، شعر نازل است؛ يعني از زمين برخاست، در زمين نشست، اين نظير سيّاره است، هرگز طيّاره نيست، چه رسد به راههاي ديگر؛ اما اگر حرف حافظ، حرف سعدي را ميشنويد ميبينيد، حرف متنزّل است؛ يعني از جاي بلند آمده.
احادیث معصومین(ع)؛ مایه انسجام و همبستگی جامعه
وجود مبارك امام صادق فرمود : تنها چيزي كه جامعه را اصلاح ميكند، گفتار خاندان عصمت و طهارت است. شما دور هم جمع ميشويد، حرفهاي ما را مطرح ميكنيد: «تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِي زِيَارَتِكُمْ إِحْيَاءً لِقُلُوبِكُمْ»شما فرزندان ما هستيد. وقتي كه در كنار هم نشستيد، حرفهاي ما را نقل ميكنيد. حرف ما قصّه و افسانه و فسون و فسانه نيست، حرف ما در شما عاطفه ايجاد ميكند. همه ما شنيديم و گفتيم و میگوييم كه سنگ روي سنگ بند نميشود و درست شنيديم و درست هم ميگوييم؛ اگر كسي بخواهد برجی بسازد، وقتی همه سنگ باشد، هرگز بالا نميرود، بين دو سنگِ سخت، ملات نرم و رقيق لازم است، اين ملات رقيق است كه سنگها را جمع ميكند، فرمود: عاطفه، ادب، انسانيّت، احسان، كرامت، مردانگي، گذشت اينها ملات زندگي است، اينها را ما آورديم: «أَحَادِيثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَكُمْ عَلَی بَعْض»(3) (احاديث ما شما را به هم مهربان مىكند) اگر شما اين ملات را داشتيد، برج ميسازيد، اگر نداشتيد همان متر اول سنگ فرو ميريزد. جامعه را با خشونت نميشود اداره كرد، جامعه را با ربا نميشود اداره كرد، جامعه را با بيمهري نميشود اداره كرد. الآن شما ميبينيد، بخشي متأسفانه يا گرفتار ربا دادن است، يا ربا گرفتن است كه تازيانه «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» بر پيكر اينها نشان است، يا خشونت است يا افراطگري است و مانند آن، چنين جامعهاي نتيجه آن ده ميليون پرونده زد و خُورد در دستگاه قضاست، استرس فراوان، مرگ زودْرس، سكته و بيماري، عصبانيت، فحش بيجا و مانند آن است. جامعه اگر با خشونت بخواهد زندگي كند، به جاي اينكه از مال، طرْفي ببندد ناچار است پلههاي دستگاه قضايي را بپيمايد. اگر ده ميليون پرونده است، اين ده ميليون براي بيست ميليون است، براي اينكه اين پرونده دو طرف دارد، اين بيست ميليون هر كدام به چند نفر هم وابسته هستند؛ تقريباً پنجاه، شصت ميليون نفر جمعيت هميشه درگير زد و خوردند، چنين جامعهاي بعيد است كه به صلاح و فلاح بار يابد، چنين جامعهاي بعيد است كه مشكلات خود را بتواند حلّ كند. فرمود: شما به جاي ربا، قرضالحسنه بدهيد، به جاي «يَمْحَقُ اللُه الرِّبا»، «يُرْبِي الصَّدَقاتِ» باشد «رَبْوه»؛ يعني برجستگي، اگر جايي برجستگي باشد، سايه نداشته باشد، تعبير قرآن كريم اين است كه اگر شما آنجا درخت بكاريد، بهترين سهم را آن ميبرد، اگر باران ميآيد، اول سهم اوست. آفتاب ميتابد، اول سهم اوست. مانند «جنة بربوبهًْ»؛(4)، فرمود: «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ»(5) فرمود: خدا ربا را، بانكداري ربا، رباخوري، ربافروشي و كارگري ربا را محو ميكند، اين پيش نميرود و با اين، اقتصاد مقاومتي حاصل نميشود، فرمود با گذشت، با احسان، با قرضالحسنه، با رعايت ادب جامعه رشد ميكند.
در مسئله خانواده فرمود: طرفين، «واجبالنفقه» يكديگر هستند تا اين رحامت را حفظ كنند، صلهرحم را واجب كردند، قطع صلهرحم را حرام كردند، اصول رحامت همين است، اصل، از خانواده شروع ميشود، بعد وجود مبارك پيغمبر(ص) وقتي به خانواده سامان داد، به جامعهها و مانند آن هم سامان بخشيد، براي هر كدام يك مأموريت و رسالتی قائل شد، حوزهاي قائل شد، سركشي كرد تا جامعه را يكدست كند، فرمود: «يدٌ واحدهًْ» و خود هم با ادب زندگي ميكرد. لفظي كه عاطفه كسي را جريحهدار كند، نگفته است، چون قرآن فرمود مواظب حرفهاي خود باشيد: «قُلْ لِعِبادي يَقُولُوا الَّتي هِيَ أَحْسَنُ»(6).
نماز، هزار حكم واجب دارد، سه هزار حكم مستحب. مرحوم شهيد يك الفيه نوشت، آن هزار حكم واجب را نوشت، يك نفليه نوشت، آن سه هزار حكم مستحب را نوشت. در بين اين چهار هزار، شايد سه، چهار حكم آن در قرآن باشد؛ امّا ادب، رعايت عاطفه، رعايت گفتار و رفتار اينها اصرار قرآن كريم است، به پيغمبر فرمود: به مردم بگو؛ اگر قلم دست شما است مواظب رفتار خود باشيد، شما كه ميتوانيد دو نحوه بنويسيد، چرا طوری حرف ميزنيد كه آبروي كسي برود، چرا طوری حرف ميزنيد كه كسي متّهم شود؟ شما كه ميتوانيد دو نحوه حرف بزنيد، چرا طوری حرف ميزنيد كه كسي را برنجانيد؟ مگر رنجاندن، كرامت است، مگر آبرو بردن فضيلت است، نه تنها حرفِ خوب بزنيد، نه تنها نوشته خوب داشته باشيد؛ بلكه نوشته خوبتر، حرف خوبتر داشته باشيد: «يَقُولُوا الَّتي هِيَ أَحْسَنُ»، نه «يقول التي هي حسن» فرمود: اين كار را بكنيد، چون شيطان در كمين است. بخش وسيعي از آبرويزيها و استرسها و زد و خوردها در همين مواظب نبودن گفتار و رفتار است.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب ، قم؛ 27/9/93
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج1، ص32. 2 و3. الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج2، ص186. 4. بقره، 265. 5. بقره، 276. 6. إسراء، 53.