خوان حکمت
شاخصهای معاشرت اجتماعی از نگاه امام علی(ع)
۱۳۹۶/۱۲/۱۲
بسم الله الرّحمن الرّحیم
وجود مبارك امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه فرمود: «صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَالْبَشَاشَهًْ حِبَالَهًُْ الْمَوَدَّةِ وَالْاِحْتِمالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ وَ الْمُسَالَمَهًْ خِبَاءُ الْعُیُوبِ. مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیْهِ»؛ سینه خردمند مخزن راز او است و گشادهروئى ، دام دوستى است و تحمّل و بردبارى در برابر سختیها ،پوشنده بدیها است و مسالمتجویى ،وسیله پوشاندن عیبهاست و آنکس که از خود راضى باشد افراد خشمگین بر او بسیار خواهند بود.[1] در حقیقت اینها بیان اوصاف این خاندان است كه خودشان اینچنین بودند، اینچنین یافتند و دارند شرح میدهند. میفرمایند سینه یك انسان عاقل، صندوق رازهای اوست. اوّلاً انسان باید راز داشته باشد، چون عظمت هر كسی به سرّ اوست. انسانی كه قلبش خالی است ارزشی نخواهد داشت. چه دید؟ چه میبیند؟ رابطه او در مناجات چیست؟ در نماز شب چیست؟ جهانبینی او چیست؟ ارتباطش با خاندان عصمت و طهارت چیست؟ توفیقاتی كه دریافت كرد چیست؟ مشكلاتی كه در جامعه پیش آمد و خدا او را نجات داد چیست؟ اینها اسرار افراد است. فرمود این اسرار را شما فقط برای كسانی میتوانید بگویید كه از شما درس اخلاقی بگیرند، وگرنه این كلید باید دست خودتان باشد. «صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ» و همین صدر را باید مشروح (گشاده)كرد: «رَبِّاشْرَحْ لِی صَدْرِی»[2] این صدر مشروح باید بسته باشد، كلید آن باید به دست انسان باشد، باز نباشد. زبان كلیدِ دل است، نباید این زبان را در هر جایی باز كرد.
گشادهرویی، دام دوستی
«وَالْبَشَاشَهًُْ حِبَالَةُ الْمَوَدَّهًْ»، ما در جامعه زندگی میكنیم حالا یا جامعه، وجود جدایی دارد یا هر فردی حیثیت فردی دارد، یك؛ و حیثیت جمعی دارد؛ دو. این طور نیست كه جامعه یك وجود خارج و مستقل داشته باشد. به هر تقدیر ما اجتماعی هستیم، بدون ارتباط با دیگران زندگی میسور نیست. ارتباط منافقانه، گزنده است، ارتباط بدون پیوند قلبی، سازنده نیست. فرمود شما برای اینكه دوست دیگران باشید و دیگران دوست شما باشند، در این اقیانوسِ وسیع جامعه باید یك تور داشته باشید، آن توری كه این ماهی را صید میكند، گشادهرویی و تحمّل و ادب است. یعنی همه را با ادب برخورد كردن، با ادب دیدن، احترام كردن، سخت نگرفتن، تند نشدن، غضبناك نشدن.ما یك محبّت داریم و یك مودّت. مودّت، علمیتر، دقیقتر، رقیقتر، پاكتر و منزّهتر از محبّت است كه به عشق نزدیك است. آنچه را كه قرآن كریم انتخاب میكند برترین آنهاست.
میبینید قرآن كریم یك سلسله دستورهای فقهی به ما میدهد كه «أَطِیعُوا اللّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْكُمْ»[3] یعنی دستورهای پیامبر و اهل بیت را در فقه و احكام فقهی اطاعت كنید؛ ولی در هنگام پیوندی كه بین ما و خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) میخواهد برقرار بشود، میفرماید: «قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّهًَْ فِی الْقُرْبَی»؛ بگو به ازاى آن [رسالت]، پاداشى از شما خواستار نیستم مگر دوستى درباره خویشاوندان [4] نه تنها حرف آنها را گوش بدهید، حرف آنها را كه در آیات «أَطِیعُوا الله وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ» فرمود و نه تنها محبّت آنها را داشته باشید،که محبّت آنها را شاید خیلیها داشته باشند.بلکه وِداد آنها را داشته باشید كه خیلی دقیقتر از محبّت است و به عشق نزدیكتر است.
تحمل و بردباری؛ پوشاننده عیبها
یكی از بیانات نورانی ائمه(علیهم السلام) این است كه «أحسن مجالسهًْ من جالسك ولو كان یهودیا»؛[5] با بدترین گروه وقتی شما برخورد كردی، یك جا نشستی ،در مسافرت همصندلی شدی و مانند آن، ادب را رعایت كنی. این ادب، تور دوستی اجتماعی است.بعد فرمود: «وَالْاِحْتِمالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ»؛ انسان اگر خیلی از چیزها را تحمّل كند، هم راز دیگران و عیب دیگران كه دوستان او هستند را میپوشاند، هم عیبِ خود او پوشیده میشود. «احتمال»؛ یعنی تحمّل كردن، بار را برداشتن. میدانید در عین حال كه فارسیِ ما خیلی قوی و غنی است؛ ولی هرگز به پای زبان عربی نمیرسد. در عربی بسیاری از كلمات بسیط است كه به تنهایی معنای خاصّ خودش را دارد. ما چون معادل فارسی آن را نداریم اگر بخواهیم آنها را معنی كنیم ناچاریم چندتا كلمه را كنار هم بگذاریم تا آن را معنا كنیم. در عربی یك صبر هست، یك «كظم غیظ» هست، یك حلم است و مانند آن. ما وقتی بخواهیم حلم را معنا كنیم میگوییم بردباری، صبر را معنا كنیم میگوییم بردباری؛ بین صبر و حلم یك فرق دقیق علمی است، ما در فارسی آن لغت را نداریم كه اینها را بگویند. گذشته از اینكه آن فرق را نمیتوانیم بگوییم و یا متوجه نمیشویم، لفظی هم نداریم كه بگوییم. ما وقتی حلم را كه یك كلمه بسیط است بخواهیم معنا كنیم، لفظ نداریم ناچاریم دوتا كلمه را كنار هم بگذاریم تا این حلم را معنا كند.
این است كه امام باقر(ع) فرمود خدای سبحان كه قرآن را به زبان عربی مبین فرستاد: «إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»،[6] «بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ»؛[7] برای اینكه «یُبِینُ الْأَلْسُنَ وَ لَا تُبِینُهُ الْأَلْسُنُ».[8] این زبان عرب، آن توان را دارد كه همه زبانهای جهان را ترجمه كند؛ ولی زبان های دیگر آن قدرتِ علمی را ندارند كه عربی را ترجمه كنند. شما وقتی كه دوتا كلمه را كنار هم میگذارید تا یك كلمه را معنا كنید این دوتا كلمه مثل دو بند این غربال است، این وسطها خالی است، آن لطیفه معنا این وسطها میریزد دوتا كلمه هر كدام بار خودشان را دارند.
فرمود: «وَ الْمُسَالَمَهًْ خِبَاءُ الْعُیُوبِ»؛ سِلم بودن، تند نشدن، راز را بازگو نكردن، عصبانی نشدن، پردهدری نكردن، عیبها را میپوشاند. هم عیب دیگران را میپوشاند كه آبروی او محفوظ باشد، هم عیب خود انسان را. پردهدری باعث میشود كه عیب انسان ظاهر شود كه انسان چقدر میتواند مثلاً خلاف خود را كتمان كند.
«مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیْهِ»؛ كسی كه از خود راضی است دشمنان فراوانی دارد، چون ما عیوب فراوانی داریم. انسانی كه از خودراضی است، نقدِ خود را توانایی ندارد، نقص خود را نمیبیند؛ وقتی نقص خودش را ندید چگونه خودش را اصلاح كند؟ در جامعه، با همین نقص ظهور میكند؛ آن وقت جامعه نسبت به او بدبیناست.
داروی شفابخش
بعد فرمود: «الصَّدَقَهًْ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ» [9]؛صدقه (کمک به نیازمندان) داروى شفابخشى است. صدقه غیر از هدیه و هبه است. آنها عبادی نیستند؛ اما صدقه، امر عبادی است تا قصد قربت نشود صدقه نیست. یك وقت است كسی به دوست خودش چیزی میبخشد هبه میكند یا هدیه میدهد، اینها عبادی نیستند، چه قصد قربت باشد، چه قصد قربت نباشد صحیح است؛ اما صدقه، عبادی است تا قصد قربت نباشد، پولی كه انسان به نیازمند میدهد یا به صندوق صدقات میریزد، مثل نماز است، باید بگوید «قربهًْ الی الله».صدقه یك دوای نافعی است، مخصوصاً اگر نیازمندی به سراغ انسان بیاید. یكی از بیانات نورانی حضرت در نهجالبلاغه این است كه فرمود: اگر نیازمندی به سراغ شما آمد بدانید كه او را دیگری فرستاده:«إِنَّ الْمِسْكِینَ رَسُولُ الله»،[10] نه اینكه «رسولالله» ـ معاذ الله ـ منظور پیغمبر است نه، یعنی این را خدا فرستاده. ازیک طرف ذات اقدس الله به شما امكانات داد، از طرف دیگراگر یك آدم نیازمند واقعی ـ نه صوری ـ به طرف شما آمد، بدان این را خدای سبحان آدرس داده، مبادا این را رد كنی!همان خدایی كه به شما امكانات داد گفت: «وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّه الَّذِی آتَاكُمْ»؛ و چیزی از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید. [11]
فرمود: صدقه (کمک به نیازمندان) داروى شفابخشى است اما نه صدقهای که بر اساس عاطفه باشد، كسی كه بر اساس عاطفه به گدا كمك میكند، همان حدّ خاص خودش را دارد. «وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجِلِهِمْ»[12] و اعمال بندگان در این جهانِ زودگذر ،در برابر چشمان آنها در آن جهان (پایدار) است؛ هر كاری را كه انسان در دنیا انجام میدهد، این در برابر چشمان اوست. مستحضرید كه بیانات ائمه(علیهم السلام) در حقیقت تفسیر قرآن كریم است؛ «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهًٍْ خَیْراً یَرَهُ «وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهًٍْ شَرّاً یَرَهُ»،[13] این اعمال را میبینید. فرمود هر كاری كه انسان در دنیا انجام میدهد در برابر چشمان اوست؛ اینطور نیست كه این از بین برود.روح عمل به صورت دیگر در میآید و انسان هم آن را میبیند. بنابراین هرگز نمیشود گفت گذشت، تاریخ گذشت؛ هیچ چیزی نگذشت، ما هستیم و سلسله اعمال ما.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب ، قم؛ 3 / 12 / 1396 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــ
[1]. نهج البلاغة ،حکمت5 و 6. [2]. طه، 35. [3]. نساء، 59 . [4]. شوری، 23 . [5]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج7، ص14؛ [6]. زخرف، 73. [7]. نحل، 103 . [8]. الکافی(ط ـ الإسلامیهًْ)،ج2، ص632. [9].نهجالبلاغه، حکمت 7. [10]. نهج البلاغة ، حکمت304. [11]. نور، 33. [12] .نهجالبلاغه، حکمت 7. [13]. زلزله، 7 و 8.