پرسش:بر اساس آموزههای وحیانی چه افراد و جریانهایی از مصادیق فتنه و فتنهگران به حساب میآیند؟
پاسخ:در بخش نخست پاسخ به این سوال به مفهومشناسی فتنه از حیث لغوی و اصطلاحی پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
مصاديق فتنه
براي اين كه تصوير روشن و درستي از فتنه در فرهنگ قرآني داشته باشيم به سراغ آياتي میرويم كه به مصاديق فتنه توجه میدهد؛ زيرا از اين طريق میتوان دريافت كه غير از عوامل طبيعي كه نظم را مختل میسازد و آرامش را از آدمیسلب میكند، چه علل و عوامل ديگري میتواند موجبات سلب آرامش و امنيت شود و نظم را به هم ريزد؟ البته همواره بر اين نكته تأكيد میشود كه عوامل طبيعي نيز ارتباط تنگاتنگي با رفتارها و كنش هاي انساني دارد؛ زيرا فعاليت آدمیاست كه موجبات اخلال در نظم طبيعت را فراهم میآورد، و امنيت و آرامش را از او سلب میكند؛ از اين رو خداوند از فساد و تباهي در نظم طبيعت و محيط زيست خشكي و دريايي زمين به سبب كنش هاي انساني خبر میدهد و آدمی را مسبب اصلي بسياري از حوادث و رخدادهاي به ظاهر طبيعي زمين برمیشمارد.
1- ستمگران: خداوند در آيه 25 سوره انفال از ستمگران به عنوان فتنه انگيزان اصلي جامعه ياد میكند. اينان كساني هستند كه به حقوق خود بسنده نمیكنند و با تجاوز به حقوق ديگران میكوشند تا نظم طبيعي جهان و جامعه را كه بر پايه عدالت استوار است به هم ريزند. در حقيقت ظلم و ستمیكه از سوي ستمگران اعمال میشود، خود مصادقي از فتنه است؛ زيرا هم نظم طبيعي كه بر محور عدالت است را از ميان میبرند و هم آرامش و امنيت را از ديگري و يا جامعه سلب میكنند.
با نگاهي به تاريخ و گزارشهاي تاريخي قرآن میتوان به آساني دريافت كه چگونه ستم ستمگران، فتنه اصلي در جوامع بشري بوده است و آنان را از پيشرفت و تكامل و تعالي در حوزههاي فرهنگي و تمدني بازداشته است و اجازه نداده تا همه انسانها به كمال و تعالي دست يابند. جوامع به سبب ستم ستمگران هرگز روي عدالت به خود نديده و از امنيت و آرامش سودي نبرده است.
2- منحرفان و هنجارشكنان: دسته دومیكه خداوند از آنان به عنوان فتنه انگيزان سخن به ميان میآورد، كساني هستند كه ما آنان را به نام منحرفان و هنجارشكنان میشناسيم. اين عده با ايجاد فتنه و فساد در جامعه، امنيت و آرامش را از آن سلب كرده و در نظم عمومیو اجتماعي جامعه اختلال ايجاد میكنند. انحرافات ايشان كه باهنجارشكني و بهرهگيري از قوانين متشابه صورت ميگيرد، به آنان اين امكان را ميبخشد تا عرف و عادت پسنديده را زير پاگذاشته و با هنجارشكني امنيت اخلاقي و هنجاري جامعه را با بحران مواجه سازند.
خداوند در آيه 7 سوره آل عمران اين افراد را كساني معرفي میكند كه همواره دنبال متشابهات هستند و از آن پيروي ميكنند. اين در حالي است كه حقايق و اصول محكم و متقن در اختيار آنان است، ولي آنان با چشمپوشي نسبت به اين اصول، در پي متشابهات و اموري میروند كه شك و ترديد در صحت و سقم آن وجود دارد؛ چرا كه در اين آب گلآلود بهتر میتوانند ماهي مراد بگيرند و در صورت حركت در مسير قوانين شفاف و روشن دست هاي ايشان رو میشود. به عنوان نمونه در جامعه امروز عده اي با آن كه اصول شفاف قانون اساسي وجود دارد در پي قوانين متشابه و غيرشفاف میروند و با هياهو و غوغاسالاري میكوشند تا زمينه براي آشوب و هرج و مرج قانوني را فراهم آورند و جامعه را در سطح بحران قرار دهند تا بتوانند از اين وضعيت بحراني براي منافع خويش بهره گيرند. اين دسته هرگز به اصول شفاف و روشن توجهي نمیكنند و چون بيمار دل هستند و در دلهايشان زنگار كينه و كدورت است و از سلامت شخصيت و روحي و رواني برخوردار نمیباشند، تنها دنبال مصاديق غيرروشن قانوني ميروند، اين گونه است كه هنجارشكني به عمل طبيعي آنان تبديل میشود و از جاده قانون و سلامت بيرون میروند و منحرف ميشوند.
خداوند در اين آيه تبيين میكند كه بددلي و بيماردلي ايشان موجب میشود تا همواره در جايي قرار گيرند كه فتنه و اخلال در نظم و فقدان آرامش است و براي رسيدن به اين هدف از تاويل نادرست قوانين نيز خودداري نميكنند. آنان برداشتهاي نادرست خود از قوانين را به عنوان تاويل و تفسير درست مطرح میسازند و به موارد مشكوك شبهات و متشابهات، توجه ويژهاي دارند؛ زيرا در اين فضا میتوانند زيست كنند. اينان ميكروبها و ويروسهاي اجتماعي هستند كه در فضاي متشابهات و تاويلات نادرست رشد میكنند و تكثير ميشوند.
ادامه دارد