پرسش:به چه دلیل برخی انسانها از ملکه عصمت برخوردارند و مبنای عصمت در آنان چیست و آیا این ملکه عصمت موهبتی است یا اختیاری و هر کس میتواند آن را کسب نماید؟
پاسخ:در پاسخ به این سؤالهای متعدد دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه 24 سوره یوسف را مطرح میکنیم.
ویژگیهای شخصیتی معصومین(ع)
در میان انسانها افرادی هستند که خداوند در خلقت ایشان امتیازی قائل شده، و ایشان را با فطرتی مستقیم و خلقتی معتدل ایجاد کرده، و این عده از همان ابتدای امر با اذهانی وقاد (روشن و تیزهوش) و ادراکاتی صحیح و نفوسی طاهر و دلهایی سالم نشو و نما نمودهاند، و با همان صفای فطرت و سلامت نفس و بدون اینکه عمل و مجاهدتی انجام داده باشند به نعمت اخلاص رسیدهاند، در حالی که دیگران با جد و جهد میبایستی در مقام تحصیلش برآیند، آن هم هر چه مجاهدت کنند به آن مرتبه از اخلاص که آن عده رسیدهاند نمیرسند.
آری، اخلاص ایشان بسیار عالیتر و رتبه آن بلندتر از آن اخلاصی است که با اکتساب بدست آید، چون آنها دلهایی پاک از لوث موانع و مزاحمات داشتهاند. و ظاهراً در عرف قرآن مقصود از کلمه «مخلصین»- به فتح لام- هر جا که آمده باشد هم ایشان باشند.
و این عده همان انبیاء و امامان معصوم (علیهمالسلام) هستند، و قرآن کریم هم تصریح دارد براینکه خداوند ایشان را «اجتباء» نموده، یعنی جهت خود جمعآوری و برای حضرت خود خالص ساخته، هم چنان که فرموده: «وجتبیناهم و هدیناهم الی صراط مستقیم» 1 و نیز فرموده: «هو اجتباکم و ما جعل علیکم فیالدین من حرج». او شما را برگزید و در این دین برای شما سختی ننهاد.(حج-78)
و به ایشان از علم، آن مرحلهای را داده که ملکه عاصمه است، و ایشان را از ارتکاب گناهان و جرائم حفظ میکند، و دیگر با داشتن آن ملکه صدور گناه حتی گناه صغیره از ایشان محال میشود و فرق «عصمت» و «ملکه عدالت» همین است، با اینکه هر دوی آنها از صدور و ارتکاب گناه مانع میشوند، از این جهت با هم فرق دارند که با ملکه عصمت صدور معصیت ممتنع هم میشود، ولی با ملکه عدالت ممتنع نمیشود. این عده از پروردگار خود چیزهایی اطلاع دارند که دیگران ندارند، و خداوند هم این معنا را تصدیق نموده و فرموده: «سبحانالله عما یصفون الا عباد الله المخلصین.» خدای یکتا از آنچه وصف میکنند منزه است. مگر بندگان خاص خدا(صافات-159) و نیز محبت الهی ایشان را وا میدارد به اینکه چیزی را جز آنچه که خدا میخواهد نخواهند، و به کلی از نافرمانی او منصرف شوند، همچنان که این را نیز در قرآن تقریر نموده، و در چند جای از آن فرموده است: «فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین.» به عزت تو قسم که همگیشان را گمراه میکنم مگر آنها که بندگان خاص تواند.(ص-82)
علم مبنای عصمت معصومین(ع)
از جمله شواهدی که دلالت میکند بر اینکه عصمت از قبیل علم است، یکی آیهای است که خطاب به پیغمبرش میفرماید: اگر کرم خدا و رحمت او شامل تو نبود، گروهی از آنها قصد داشتند، تو را از حق بگردانند، اما جز خودشان را گمراه نمیکنند و ضرری به تو نمیرسانند. خدا این کتاب و حکمت را به تو نازل کرد، و چیزهایی که نمیدانستی تعلیم داد و کرم خدا نسبت به تو بزرگ بود (نساء- 113) و نیز آیهای است که از قول حضرت یوسف(ع) میفرماید: گفت: پروردگارا! زندان برای من از گناهی که مرا بدان میخوانند خوشتر است، و اگر نیرنگشان را از من دور نکنی، مایل به ایشان میشوم و از جهالتپیشگان میگردم.(یوسف-33)
از این نکته چند مطلب استفاده میشود: اول آنکه علمی که آن را عصمت مینامیم با سایر علوم از این جهت مغایرت دارد که این علم اثرش که همان بازداری انسان از کار زشت و واداری به کار نیک است، دائمی و قطعی است، و هرگز از آن تخلف ندارد، به خلاف سایر علوم که تأثیرش در بازداری انسان اکثری و غیر دائمی است، همچنان که در قرآن کریم درباره آن فرموده: «و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم» آن را انکار نمودند با اینکه دلهایشان بدان یقین داشت. (النمل-14)
و نیز فرموده: «افرایت من اتخذ الهه هواه واضله الله علی علم» هیچ دیدی کسی را که هوای خود را معبود خود گرفت، و خدا او را با داشتن علم گمراه ساخت.(جاثیه- 17)
و نیز فرموده: فما اختلفوا الا من بعد ما جاءهم العلم بغیا بینهم» پس اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه به حقانیت آن عالم شدند و از در بغی و کینه به یکدیگر اختلاف نمودند. (جاثیه-17)
آیه سبحان الله عما یصفون الا عبادالله المخلصین» منزه است خداوند از آنچه برای او وصف میکنند مگر بندگان خداوند، آنهایی که مخلص هستند. (صافات- 159 و 160) نیز بر این معنا دلالت میکند، زیرا با اینکه مخلصین یعنی انبیاء و امامان، معارف مربوطه به اسماء و صفات خدا را برای ما بیان کردهاند و عقل خود ما هم مؤید این نقل هست، مع ذلک خداوند توصیف ما را صحیح ندانسته و آیه مذکور خدا را از آنچه ما توصیف میکنیم منزه نموده و توصیف مخلصین را صحیح دانسته. پس معلوم میشود که علم ایشان غیر از علم ما است هر چند از جهتی متعلق علم ایشان و ما یکی است، و آن، اسماء و صفات خداست.
ادامه دارد