خوان حکمت (۱۵۸) : نقش شکر نعمت و خوشخلقی در زندگی۱۳۹۶/۱۲/۱۹
از کلمات نورانی حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه است که فرمود: «إِذَا قَدَرْتَ عَلَی عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَهًِْ عَلَیْهِ»؛(1) اگر بر دشمنت مسلّط شدی و قادرانه او را مقهور کردی، عفو از او را شکر قدرت قرار بده. اگر کسی نعمتی خدا به او داد، شکر این نعمت واجب است و اگر کسی شکر نعمت کرد و شکرش شکر متوسط باشد، خدای سبحان نعمت او را افزون میکند، واگر شکر او شکر عالی باشد، خود او را بالا میبرد. اینکه گفته شد: «شکر نعمت نعمتت افزون کند؛ کفر، نعمت از کفت بیرون کند»؛ نه «کفرِ نعمت»! شکر نعمت این کار را میکند، کفر نعمت، نعمت از کف بیرون کند، این برای شکر متوسط است که اگر کسی شکر نعمت کرد نعمتش افزوده میشود. اما آنچه در آیه 7 سوره مبارکه «ابراهیم» آمده است، نفرمود اگر شکر نعمت کردید ما نعمت شما را افزوده میکنیم! بلکه فرمود گوهرِ هستیِ شاکر را بالا میبریم: «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ»، نه «لأزیدنّ نعمَتَکُمْ».
انسان در حد ایمانِ متوسط درک میکند و شکر میکند، این شکر باعث افزایش نعمت اوست، میشود «شکر نعمت، نعمتت افزون کند». وقتی به امام(ع) عرض کردند که ما چگونه خدا را شکر کنیم؟ فرمود: تمام نعمتها را از او بدانید، بعد فرمودند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین»؛ من تمام شکرها را در این جمله انجام دادم؛(2) یعنی توحید در شکر، توحید در مُنعِم بودن، توحید در ربوبیت، توحید در الهیت، همه را من رعایت کردم، چون این «الف» و «لام»، برای استغراق است؛ یعنی تمام حمدها از هر حامدی که صادر بشود از آنِ خداست؛ چون حمد در برابر نعمت است و منعم غیر از خدا نیست. اگر شکر در این حد باشد، گوهر ایمان خود شخص بالا میآید که در سوره «ابراهیم» فرمود: «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ»، نه «لازیدنّ نعمتَکُم».
نفس اماره؛ دشمن غیر قابل گذشت
این شکر نعمت مصادیقی دارد، فرمود اگر بر دشمن پیروز شدید، عفو از او را شکر قرار بدهید؛ یعنی این یکی از مصادیق شکرِ نعمت است. این برای کدام دشمن است؟ آن دشمنی است که اگر شما بر او مسلّط شدید او دگرباره درصدد عداوت و دشمنی نباشد؛ اما آن دشمنی که هرگز دست از دشمنی برنمیدارد، نباید مورد عفو قرار بگیرد، همچنان باید تحت استیلا قرار بگیرد و آن نفس امّاره است. شیطان آن دشمنی نیست که اگر کسی نسبت به او مهربانی کند و او را عفو کند، او صرف نظر کند. اینکه حضرت رسول خدا(ص) فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْكَ»؛(3)، این هوس از هر دشمنی بدتر است، چرا؟ برای اینکه اگر مار یا عقرب یا سگ یا گرگ حمله کرد، انسان اگر یک مقدار گوشت یا غذایی پیش این سگ بیندازد، در همان چند لحظهای که سگ یا گرگ مشغول خوردن آن گوشت است، آدم را رها میکند؛ اما این نفس امّاره اگر گفت این نگاه نامحرم را انجام بده، یا این حرف حرام را بزن! همین که انسان حرف او را گوش داد، حرف بد زد یا نامحرم را نگاه کرد، او یک قدم جلوتر میآید. هیچ ممکن نیست دشمنی مثل نفس امّاره وجود داشته باشد. انسان هر دشمنی را یک طعمه جلوی او بیندازد در همان چند لحظه یا چند ساعتی که مشغول خوردن آن طعمه است، انسان آزاد است؛ اما نفس امّاره همین که انسان یک قدم حرف او را گوش داد، او ده قدم جلوتر میآید.
اینکه وجود مبارک حضرت امیر فرمود: اگر بر دشمنی قادر شدیم، عفو از او را شکر نعمت قرار بدهیم، درباره دشمن بیرون است نه دشمن درون. این کار در زمان خود حضرت پیامبر انجام شد. وقتی بر مشرکان مکه پیروز شد، فرمود: «إذهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاء»،(4) حالا که اسلحه را به زمین انداختید و اظهار عجز کردید، دیگر ما کاری با شما نداریم. حضرت عفو کرد که بسیاری از اینها به همان «ابن الطُّلقاء» معروف شدند؛ حضرت میدانست که دیگر کاری از آنها ساخته نیست. اما آن دشمنی که اگر شما یک لحظه عفو کنید دوباره خودش را تجهیز میکند، عفو از او شکر نیست بلکه یک غفلت است.
حضرت امیر در حکمت 12میفرماید: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»؛ عاجزترین مردم کسی است که نتواند در جامعه برای خودش یک دوست صادق و صدیق فراهم کند. یک بیان نورانی از حضرت امیر است که ریشه آن در بیانات نورانی پیغمبر(ص) است و آن فرمود: «عَجِبْتُ لِمَنْ یَشْتَرِی الْعَبِیدَ بِمَالِهِ فَیُعْتِقُهُمْ كَیْفَ لَا یَشْتَرِی الْأَحْرَارَ بِحُسْنِ خُلُقِه»؛(5) فرمود: من در تعجب هستم که مردم مال میدهند بنده میخرند و آزادشان می کنند؛ اما اخلاق را رعایت نمیکنند که آزادمردم را بخرند! مردان آزاده وقتی ببینند کسی خوشخُلق است، صادق است، امین است، پاک است، به او دل میسپارند. فرمود شما پول میدهید بنده میخرید و آزاد میکنید، اخلاق داشته باشید که جامعهای را بخرید، نه اینکه آنها ـ معاذالله ـ بنده تو بشوند! میشوند هر چه تو بخواهی برای تو انجام میدهند. نه تنها در ظاهر،بلکه اگر مشکلی پیش آمد، بیمار شدی، شب برمیخیزند دعا میکنند.آیا از این نعمت بالاترهست؟ فرمود چرا شما به این فکر هستید که بندهها را بخرید، به این فکر باشید که آزادها را بخرید.
دستورات اخلاقی ائمه(ع)؛ ملات تحکیمکننده ارتباطات اجتماعی
اخلاق ،جامعه را منسجم میکند. وجود مبارک امام صادق (ع) فرمود: «تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِی زِیَارَتِكُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِكُمْ وَ ذِكْراً لِأَحَادِیثِنَا وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَكُمْ عَلَی بَعْض»؛(6) یکدیگر را ترک نکنید، به زیارت یکدیگر بروید، محفل یکدیگر را پُر کنید، جمع بشوید، چرا؟ «فَإِنَّ فِی زِیَارَتِكُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِكُمْ وَ ذِكْراً لِأَحَادِیثِنَا»؛ شما شیعیان ما هستید، وقتی کنار هم جمع شدید، احادیث ما را نقل میکنید. احادیث ما همهاش که مربوط به مسئله نماز و روزه و مانند آن نیست، بخشی مربوط به فقه است، بخشی مربوط به اخلاق است، بخشی مربوط به حقوق است. فرمود فایده کلمات ما این است که در جامعه عاطفه ایجاد میکند.همه ما شنیدهایم و این حرف را هم میگوییم و حرف درستی هم هست، میگوییم «سنگ روی سنگ بند نمیشود». الآن این برجهایی که میسازند اگر این کف، طبقه اوّل سنگ گذاشتند، طبقه دوم را بخواهند روی آن سنگ بگذارند که بند نمیشود، یک ملات نرمی میخواهد. اینکه میگوییم: «سنگ روی سنگ بند نمیشود»، مطلب درستی است. اگر یک ملات نرم نباشد سنگ روی سنگ بند نمیشود. این ملات نرم ،سنگ را روی سنگ بند میکند، این میشود بُرج، آن میشود قصرِ چند طبقه. وجود مبارک امام فرمود، دستورات اخلاقی ما آن ملات است که جامعه بسته را به هم مرتبط میکند: « أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ»؛ عاطفه همان ملات نرم است. آن وقت میشود قصر، آن وقت میشود بنیان مرصوص.
اینجا هم فرمود عاجزترین مردم کسی است که نتواند برادر ایمانی تهیه کند. لطیفتر از «أصدقاء»، «إخوان» است. فرمود: «إَنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهًْ»(7) همین است. آن ایمان یک ملات نرمی است که جامعه را به هم جمع میکند. فرمود اگر کسی نتواند برادر ایمانی جذب کند که مشکل او را در روز خطر حلّ کند، او جزء عاجزترین مردم است و عاجزتر از او کسی است که برادری فراهم کرده و تهیه کرده، دوست صادقی به دست آورده؛ ولی در اثر رعایت نکردن و ادامه ندادن اخلاق، آن برادر را از دست داد. نکتهای است که مستحضرید اینجا ما أعجز از أعجز که نداریم. اینکه فرمود: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ»؛ یعنی عاجزترین مردم. أعجز از عاجزترین مردم که فرض ندارد! لکن این کلمه «النَّاس» اگر عموم بود، عاجزتر از همه دیگر عاجزتر نداشت؛ ولی «النَّاس» را گفتند مطلق است نه عام، چون مطلق است میتواند سعه عام را نداشته باشد؛ قهراً أعجز از أعجز فرض دارد. بنابراین اگر کلمه «النَّاس» عام بود، معنای آن این بود: «عاجزترین مردم در بین همه» و دیگر أعجز از او فرض نداشت؛ اما چون مطلق است نه عام، آن أعجز میشود أعجز نسبی و نه نفسی. وقتی أعجز نسبی شد أعجز از او فرض دارد. فرمود: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»؛ کسی که به زحمت زیاد، یک رفیق شفیقی پیدا کرده؛ اما در اثر مواظب نبودن گفتار، رفتار و زبانش را کنترل نکرده، آن دوست را از دست داد، عاجزترین مردم است.
بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی(دام ظله) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب، قم؛10 / 12 / 1396.
مرکز اطلاعرسانی اسرا
___________________
1- نهجالبلاغه صبحی صالح، حکمت11. 2- الکافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج2، ص95. 3- مجموعة ورام، ج1، ص59. 4- الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج3، ص513. 5- تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، شماره8786، ص385. 6- الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج2، ص186. 7- حجرات، 10.
انسان در حد ایمانِ متوسط درک میکند و شکر میکند، این شکر باعث افزایش نعمت اوست، میشود «شکر نعمت، نعمتت افزون کند». وقتی به امام(ع) عرض کردند که ما چگونه خدا را شکر کنیم؟ فرمود: تمام نعمتها را از او بدانید، بعد فرمودند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین»؛ من تمام شکرها را در این جمله انجام دادم؛(2) یعنی توحید در شکر، توحید در مُنعِم بودن، توحید در ربوبیت، توحید در الهیت، همه را من رعایت کردم، چون این «الف» و «لام»، برای استغراق است؛ یعنی تمام حمدها از هر حامدی که صادر بشود از آنِ خداست؛ چون حمد در برابر نعمت است و منعم غیر از خدا نیست. اگر شکر در این حد باشد، گوهر ایمان خود شخص بالا میآید که در سوره «ابراهیم» فرمود: «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ»، نه «لازیدنّ نعمتَکُم».
نفس اماره؛ دشمن غیر قابل گذشت
این شکر نعمت مصادیقی دارد، فرمود اگر بر دشمن پیروز شدید، عفو از او را شکر قرار بدهید؛ یعنی این یکی از مصادیق شکرِ نعمت است. این برای کدام دشمن است؟ آن دشمنی است که اگر شما بر او مسلّط شدید او دگرباره درصدد عداوت و دشمنی نباشد؛ اما آن دشمنی که هرگز دست از دشمنی برنمیدارد، نباید مورد عفو قرار بگیرد، همچنان باید تحت استیلا قرار بگیرد و آن نفس امّاره است. شیطان آن دشمنی نیست که اگر کسی نسبت به او مهربانی کند و او را عفو کند، او صرف نظر کند. اینکه حضرت رسول خدا(ص) فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْكَ»؛(3)، این هوس از هر دشمنی بدتر است، چرا؟ برای اینکه اگر مار یا عقرب یا سگ یا گرگ حمله کرد، انسان اگر یک مقدار گوشت یا غذایی پیش این سگ بیندازد، در همان چند لحظهای که سگ یا گرگ مشغول خوردن آن گوشت است، آدم را رها میکند؛ اما این نفس امّاره اگر گفت این نگاه نامحرم را انجام بده، یا این حرف حرام را بزن! همین که انسان حرف او را گوش داد، حرف بد زد یا نامحرم را نگاه کرد، او یک قدم جلوتر میآید. هیچ ممکن نیست دشمنی مثل نفس امّاره وجود داشته باشد. انسان هر دشمنی را یک طعمه جلوی او بیندازد در همان چند لحظه یا چند ساعتی که مشغول خوردن آن طعمه است، انسان آزاد است؛ اما نفس امّاره همین که انسان یک قدم حرف او را گوش داد، او ده قدم جلوتر میآید.
اینکه وجود مبارک حضرت امیر فرمود: اگر بر دشمنی قادر شدیم، عفو از او را شکر نعمت قرار بدهیم، درباره دشمن بیرون است نه دشمن درون. این کار در زمان خود حضرت پیامبر انجام شد. وقتی بر مشرکان مکه پیروز شد، فرمود: «إذهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاء»،(4) حالا که اسلحه را به زمین انداختید و اظهار عجز کردید، دیگر ما کاری با شما نداریم. حضرت عفو کرد که بسیاری از اینها به همان «ابن الطُّلقاء» معروف شدند؛ حضرت میدانست که دیگر کاری از آنها ساخته نیست. اما آن دشمنی که اگر شما یک لحظه عفو کنید دوباره خودش را تجهیز میکند، عفو از او شکر نیست بلکه یک غفلت است.
حضرت امیر در حکمت 12میفرماید: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»؛ عاجزترین مردم کسی است که نتواند در جامعه برای خودش یک دوست صادق و صدیق فراهم کند. یک بیان نورانی از حضرت امیر است که ریشه آن در بیانات نورانی پیغمبر(ص) است و آن فرمود: «عَجِبْتُ لِمَنْ یَشْتَرِی الْعَبِیدَ بِمَالِهِ فَیُعْتِقُهُمْ كَیْفَ لَا یَشْتَرِی الْأَحْرَارَ بِحُسْنِ خُلُقِه»؛(5) فرمود: من در تعجب هستم که مردم مال میدهند بنده میخرند و آزادشان می کنند؛ اما اخلاق را رعایت نمیکنند که آزادمردم را بخرند! مردان آزاده وقتی ببینند کسی خوشخُلق است، صادق است، امین است، پاک است، به او دل میسپارند. فرمود شما پول میدهید بنده میخرید و آزاد میکنید، اخلاق داشته باشید که جامعهای را بخرید، نه اینکه آنها ـ معاذالله ـ بنده تو بشوند! میشوند هر چه تو بخواهی برای تو انجام میدهند. نه تنها در ظاهر،بلکه اگر مشکلی پیش آمد، بیمار شدی، شب برمیخیزند دعا میکنند.آیا از این نعمت بالاترهست؟ فرمود چرا شما به این فکر هستید که بندهها را بخرید، به این فکر باشید که آزادها را بخرید.
دستورات اخلاقی ائمه(ع)؛ ملات تحکیمکننده ارتباطات اجتماعی
اخلاق ،جامعه را منسجم میکند. وجود مبارک امام صادق (ع) فرمود: «تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِی زِیَارَتِكُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِكُمْ وَ ذِكْراً لِأَحَادِیثِنَا وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَكُمْ عَلَی بَعْض»؛(6) یکدیگر را ترک نکنید، به زیارت یکدیگر بروید، محفل یکدیگر را پُر کنید، جمع بشوید، چرا؟ «فَإِنَّ فِی زِیَارَتِكُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِكُمْ وَ ذِكْراً لِأَحَادِیثِنَا»؛ شما شیعیان ما هستید، وقتی کنار هم جمع شدید، احادیث ما را نقل میکنید. احادیث ما همهاش که مربوط به مسئله نماز و روزه و مانند آن نیست، بخشی مربوط به فقه است، بخشی مربوط به اخلاق است، بخشی مربوط به حقوق است. فرمود فایده کلمات ما این است که در جامعه عاطفه ایجاد میکند.همه ما شنیدهایم و این حرف را هم میگوییم و حرف درستی هم هست، میگوییم «سنگ روی سنگ بند نمیشود». الآن این برجهایی که میسازند اگر این کف، طبقه اوّل سنگ گذاشتند، طبقه دوم را بخواهند روی آن سنگ بگذارند که بند نمیشود، یک ملات نرمی میخواهد. اینکه میگوییم: «سنگ روی سنگ بند نمیشود»، مطلب درستی است. اگر یک ملات نرم نباشد سنگ روی سنگ بند نمیشود. این ملات نرم ،سنگ را روی سنگ بند میکند، این میشود بُرج، آن میشود قصرِ چند طبقه. وجود مبارک امام فرمود، دستورات اخلاقی ما آن ملات است که جامعه بسته را به هم مرتبط میکند: « أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ»؛ عاطفه همان ملات نرم است. آن وقت میشود قصر، آن وقت میشود بنیان مرصوص.
اینجا هم فرمود عاجزترین مردم کسی است که نتواند برادر ایمانی تهیه کند. لطیفتر از «أصدقاء»، «إخوان» است. فرمود: «إَنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهًْ»(7) همین است. آن ایمان یک ملات نرمی است که جامعه را به هم جمع میکند. فرمود اگر کسی نتواند برادر ایمانی جذب کند که مشکل او را در روز خطر حلّ کند، او جزء عاجزترین مردم است و عاجزتر از او کسی است که برادری فراهم کرده و تهیه کرده، دوست صادقی به دست آورده؛ ولی در اثر رعایت نکردن و ادامه ندادن اخلاق، آن برادر را از دست داد. نکتهای است که مستحضرید اینجا ما أعجز از أعجز که نداریم. اینکه فرمود: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ»؛ یعنی عاجزترین مردم. أعجز از عاجزترین مردم که فرض ندارد! لکن این کلمه «النَّاس» اگر عموم بود، عاجزتر از همه دیگر عاجزتر نداشت؛ ولی «النَّاس» را گفتند مطلق است نه عام، چون مطلق است میتواند سعه عام را نداشته باشد؛ قهراً أعجز از أعجز فرض دارد. بنابراین اگر کلمه «النَّاس» عام بود، معنای آن این بود: «عاجزترین مردم در بین همه» و دیگر أعجز از او فرض نداشت؛ اما چون مطلق است نه عام، آن أعجز میشود أعجز نسبی و نه نفسی. وقتی أعجز نسبی شد أعجز از او فرض دارد. فرمود: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»؛ کسی که به زحمت زیاد، یک رفیق شفیقی پیدا کرده؛ اما در اثر مواظب نبودن گفتار، رفتار و زبانش را کنترل نکرده، آن دوست را از دست داد، عاجزترین مردم است.
بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی(دام ظله) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب، قم؛10 / 12 / 1396.
مرکز اطلاعرسانی اسرا
___________________
1- نهجالبلاغه صبحی صالح، حکمت11. 2- الکافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج2، ص95. 3- مجموعة ورام، ج1، ص59. 4- الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج3، ص513. 5- تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، شماره8786، ص385. 6- الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج2، ص186. 7- حجرات، 10.