به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 8,790
بازدید دیروز: 7,600
بازدید هفته: 40,868
بازدید ماه: 40,868
بازدید کل: 25,028,000
افراد آنلاین: 207
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۰٤ دی ۱٤۰۳
Tuesday , 24 December 2024
الثلاثاء ، ۲۲ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
8 - امیرحسین بانکی پور: نتایج خلأ ازدواج و خانواده در غرب مایه عبرت باشد ۱۳۹۶/۱۲/۲۱
بررسی جایگاه مهم‌ترین نهاد اجتماعی در گفت‌و‌گو با کارشناس مسائل خانواده
 
نتایج خلأ ازدواج و خانواده در غرب مایه عبرت باشد     

Image result for ‫امیرحسین بانکی پور‬‎
 



کارشناس مسائل خانواده معتقد است که عادی سازی روابط نامشروع، افزایش حرامزادگی، همجنس‌بازی و گسترش رفتارهای پرخاشگرانه برخی از نتایج خلأ ازدواج و خانواده در غرب هستند.

امیرحسین بانکی پور،‌ که علاوه‌بر مدرک حوزوی دارای مدرک کارشناسی ارشد الهیات ـ فلسفه اسلامی و مدرک دکترای فلسفه غرب است در گفت‌و‌گو با خبرگزاری فارس مسائلی از جمله دلایل افزایش طلاق، کاهش ازدواج در جامعه و مشکلات غرب در حوزه خانواده را تبیین کرده است که مشروح آن در ذیل می‌آید.
تربیت چهره به چهره
در خانواده ممکن می‌شود
ازدواج روند طبیعی تربیت نسل بشر است، عمر کودکان بشر طولانی‌تر از کودکان حیوانات است، علت اینکه دوره کودکی انسان نسبتا زیاد است، این است که حرکت بشر رو به جلو و تربیتی است و صرفا غریزی نیست و این انتقال تربیت از نسلی به نسل دیگر باعث شده که نسل بعدی نخواهد از صفر شروع کند. یافته‌های نسل قبلی را می‌گیرد و این انتقال تربیت در دوران کودکی و نوجوانی انجام می‌شود. بنابراین خانواده در واقع یک واحد تربیتی است که به صورت دو معلم برای یک یا چند دانش‌آموز(فرزندان) و به حالت چهره به چهره بدون اینکه بخواهد نظام استخدامی وسیعی داشته باشد، شکل گرفته است.
در واقع در ازدواج ما یک خانواده و یک واحد تربیتی را شکل می‌دهیم که در این واحد تربیتی براساس روابط عمیق عاطفی نه روابط حقوقی، تقسیم نقش مناسب این آموزش ارائه می‌شود به نحوی که مادر نقش عاطفی و نقش مستقیمی در تربیت فرزند بازی می‌کند و پدر نقش حمایتی، معیشتی، اقتصادی و حفاظتی را بازی می‌کند و این واحدهای تربیتی بدون اینکه به صورت واحدهایی که دولتی یا تحت نظر یا کمک‌های بزرگ اقتصادی باشد، اداره می‌شود.
خداوند با خانواده یک مجموعه وسیع مویرگی تربیتی را در عالم طبیعت شکل داده است. رابطه جنسی جایزه خداوند برای کسی است که مسئولیت ازدواج و تربیت فرزند را به عهده می‌گیرد، یعنی کنار روابط عاطفی و حس فرزند دوستی که خداوند در وجود پدر و مادر برای ارتباط با نسلش قرار داده، رابطه جنسی را تعریف کرده است مثل لذت سیری و رفع عطش که جایزه زحمتی است که بشر برای تهیه غذا یا آب می‌کشد.
برای اینکه این زحمت با یک لذتی توام باشد و اگر حس لذت سیری نبود چه بسا بشر زیر بار تهیه غذای سالم نمی‌رفت و از هر غذای کاذبی استفاده می‌کرد و بدون اینکه متوجه شود ضعیف‌تر می‌شد.
غرب در تکنولوژی پیشرفت کرد اما در تربیت نسل و عواطف نه
اگر رابطه جنسی در ظرف دیگری غیر خانواده تامین شود، مثل این است که حس و فشار گرسنگی خودتان را به جای اینکه با یک غذای مقوی برطرف کنید با یک غذای کاذب یا فست فودی و مضر این فشار گرسنگی را برطرف کنید، طبیعی است که به سوءهاضمه دچار می‌شوید. در جامعه بشری هم اگر قرار شد غریزه جنسی به محمل‌های دیگری غیر خانواده منتقل شود و کسی ضامن و ضمانت‌کننده مسئولیت خانواده نشود، آن وقت دیگر آن تربیت دقیق توام با محبت و عاطفه، تربیت چهره به چهره در بشر رخ نمی‌دهد.
 امروز می‌بینیم که بشر در غرب رشد می‌کند ولی یک رشد صنعتی و مکانیکی دارد، این عواطف منتقل نمی‌شود، آن پیوستگی نسلی در بشر ایجاد نمی‌شود، آن احساس مسئولیتی که باید بشر نسبت به نوع خودش داشته باشد منتقل نمی‌شود لذا می‌بینیم در دهه‌های گذشته با اینکه سرعت پیشرفت تکنولوژی بشر قابل مقایسه با قرون قبل‌تر از خودش نیست از سویی جنبه‌های اخلاقی، عاطفی، جنبه‌های نوع دوستی و جنبه‌هایی که به انسانیت انسان مربوط می‌شود، در بشر بسیار ضعیف شده است.
توسعه روابط نامشروع نتیجه حذف ازدواج از روابط انسانی است
یک موضوع مهم که در اسناد سازمان ملل منتشر می‌شود نقشه جهانی خانواده است که گزارش رسمی سازمان ملل از تغییرات خانواده و روند تاثیر آن بر کودکان است. بخشی از این گزارش به میزان روابط جنسی خارج از ازدواج با عنوانCohabitation یا هم‌باشی (که در نوعی به غلط ازدواج سفید نامیده می‌شود) در کشورهای مختلف می‌پردازد. مطالعه این گزارش‌ها در طول چهار دهه گذشته حاکی از افزایش روابط جنسی خارج از ازدواج در آمریکا، اروپا و اقیانوسیه است.
آمار ازدواج و روابط نامشروع خارج از ازدواج کشورهای دنیا در نقشه جهانی خانواده سازمان ملل، حاکی از این است که الگوی ازدواج طبیعی و فطری در آمریکای شمالی، آمریکای مرکزی و جنوبی، اروپا و کشورهای جنوب صحرای آفریقا و اقیانوسیه سقوط کرده است و سطح بالایی از جمعیت این کشورها در روابط زندگی مشترک بدون ازدواج به سر می‌برند به عنوان مثال این نقشه‌ها نشان می‌دهد یک چهارم سوئدی‌ها و فرانسوی‌ها در رابطه خارج ازدواج بسر می‌برند که این مورد در کشورهای جنوب غرب آسیا (خاورمیانه) بسیار نادر است.
 لذا اگر ازدواج شرعی، قانونی و رسمی شکسته شود، در واقع خانواده شکسته شده است، و محیط تربیت شکسته می‌شود و عملا انتقال تربیت و عواطف و اغنای عاطفی برای بشر صورت نمی‌گیرد و بشر در این زمینه لطمه‌های شدیدی می‌خورد، کما اینکه در کشورهایی که خانواده گسیخته شده فروپاشی خانواده و ضعف‌های انسانیتی و عاطفی شدید را می‌بینیم چرا که قوانین و فرهنگ عمومی جامعه نتوانسته نقش فرد در خانواده را پررنگ کند.
در این کشورها مردم تحت نظارت‌های دقیق قانونی و دوربین‌های مدار بسته با هم هم‌زیستی مسالمت‌آمیزی دارند، اما همین فرد اگر دوربین‌ها خاموش باشد و نظارت‌های قانونی برداشته شود همان می‌شود که گفت: انسان گرگِ انسان است. هر روز در گوشه‌ای از آمریکا می‌شنویم نوجوانی اسلحه به دست مثلا 60 نفر هم مدرسه‌ای هایش را کشت، این‌ها نتیجه نابودی خانواده و مایه عبرت است و نیازی نیست که همه آنچه را که غرب پیاده و تجربه کرده ما هم تجربه کنیم.
یکی دیگر از مواردی که نقشه جهانی خانواده سازمان ملل به آن می‌پردازد آمار حرامزادگی در کشورهای دنیا است. سازمان ملل رسما از این آمار با عنوان تولدهای خارج از ازدواج نام می‌برد.
آمار توالید نسل کشورهای دنیا در نقشه جهانی خانواده سازمان ملل
در این گزارش بالاترین آمار زنازادگی مربوط به کلمبیا با 85 درصد، برزیل با 66 درصد، در اروپا هم فرانسه با بیش از 56 درصد، سوئد با 55 درصد، انگلیس با 49 درصد و آمریکای شمالی با بیش از 41 درصد در رتبه‌های بعدی قرار دارند که خوشبختانه ایران، عراق و افغانستان در این آمار جایی ندارند و اغلب کشورهای مسلمان هم به دلیل اقبال به ازدواج همین طورند یا درصد بسیار پایینی را به خود اختصاص می‌دهند؛ خوب این نماد پیشرفتگی و توسعه‌یافتگی ما است اما هم‌اکنون روند کند ازدواج و طلاق بالا تهدید‌کننده این موضوع است.
شاید کشور ما در بحث مجردزیستی هنوز به بحرانی که این کشورها مبتلا شده‌اند، مبتلا نشده باشد اما اگر دقت نکنیم ممکن است مبتلا بشود، وجود حتی صدهزار جوان مجرد هم که نیاز به ازدواج دارند ولی نمی‌توانند ازدواج کنند برای جامعه ما توجیه‌ناپذیر است چه برسد به رقم واقعی که بیش از 10 میلیون مجرد است.
نقشه به رسمیت شناختن ازدواج همجنس‌بازان
موضوع دیگر نوع برخوردی است که کشورهای غربی با مسائل جنسی داشته‌اند. پارلمان‌های این کشورها یکی پس از دیگری قانون ازدواج همجنسبازان را به عنوان یک عمل شنیع ضد دین به رسمیت می‌شناسند و هر سال بر تعداد آنها افزوده می‌شود. لذا اصلا بعید نیست در طول سال‌های آینده وقتی تعداد این کشورها زیادتر شد یک اجماع جهانی علیه کشورهایی چون ایران صورت دهند و آن را به صورت یک مسئله حقوق بشری علیه ما پیگیری کنند.الان خطری که برای کشور ما است مسائل جنسی است و چیزی که نوک پیکان حمله تهاجم غرب است خانواده است و آسیبش هم فقط از یک جهت نیست.
اگر نیاز به ازدواج به موقع برآورده نشود زمینه انحراف آن فراهم می‌شود
وقتی جوان در سن 14-15 سالگی نیاز به ازدواج دارد ولی به آنها می‌گوییم بعد از 20 یا 30 سالگی ازدواج کن، نمی‌توانیم منکر نیاز عاطفی و جنسی آنها شویم. جوان‌ها نیازی دارند اما دسترسی ندارند و چون دسترسی به راه صحیح وجود ندارند، می‌تواند برای جامعه ما خطرناک باشد یعنی جوان‌ها نیاز خود را از راه دیگری تامین کنند و مجرد ماندن جمعیت یک خطر است، لذا در اینکه باید سن ازدواج پایین بیاید و به حالت طبیعی خود برگردد، تردیدی نیست.
وقتی سن بلوغ جنسی به طور متوسط تا 12سالگی پایین آمده است از آن طرف متوسط سن ازدواج 26 سال است طبیعتا این مقطع زمانی یعنی چیزی حدود 10- 15 سال که به طور میانگین فاصله بین بلوغ جنسی و ازدواج است با این همه عوامل تحریک جنسی ضریب لغزش را در جوانان زیاد می‌کند، چه با جنس موافق، چه با جنس مخالف و چه خودارضایی و خیلی از بیماری‌های جنسی. لذا ما چاره‌ای نداریم جز اینکه سن ازدواج را پایین بیاوریم این یک نیاز طبیعی است، یک حق برای افراد است و نمی‌توانیم به گرسنه‌ای بگوییم 15 سال غذا نخور! البته شرط ازدواج موفق صرف بلوغ جنسی نیست. بلوغ عقلی، روانی، اجتماعی و عاطفی هم هست به تعبیری بلوغ همه‌جانبه تحت عنوان رشد مطرح می‌شود.
تاخیر سن ازدواج از مسئولیت‌پذیری جوانان جلوگیری می‌کند
تاخیر سن ازدواج باعث می‌شود جوان‌ها بعضا دچار تجربه‌های جنسی قبل از ازدواج شوند، وقتی شخص تجربه جنسی قبل از ازدواج داشت، زیر بار مسئولیت ازدواج نمی‌رود. عملا تاخیر سن ازدواج منجر به بی‌خیالی نسبت به ازدواج می‌شود. باید کاری کنیم که سن ازدواج را پایین‌تر بیاوریم تا قبل از اینکه جوانان وارد تجربیات دیگری شوند، ازدواج صورت بگیرد و برای این مهم باید روی جامعه کار کرد.
 الان دختری که 16 ساله‌ یا پسری که 18 ساله ازدواج کرده باشد کم گیر می‌آورید لذا رسانه‌ و فرهنگ‌سازان چون صدا و سیما باید فرهنگسازی کنند درحالی‌که اتفاقا برعکسش را گاهی در فیلم‌ها و سریال‌ها می‌بینم مثلا در سریال نشان می‌دهد یک پسر و دختر که در سن کم می‌خواهند ازدواج کنند، بچه هستند و نمی‌فهمند لذا باید جا بیندازیم ازدواجی در سن پایین می‌تواند ازدواج صحیحی باشد که مشروط به بلوغ عقلی و عاطفی باشد و نه هر ازدواجی.
اگر سن ازدواج جوانی را تا 28 سالگی بالابردیم دو کار ممکن است پیش آمده باشد یکی سرکوب غریزه جنسی است که وقتی سرکوبی صورت بگیرد فرد به سرکوب عادت کرده و می‌گوید برای چه مسئولیت زندگی را به عهده بگیرم یا اینکه خدای نکرده دچار انحراف جنسی شده است و باز می‌گوید چرا مسئولیت خانواده را به عهده بگیرم در حالیکه با روش‌های دیگر تامین می‌شوم.
سن بلوغ عقلی و عاطفی با آموزش باید کاهش یابد
 برای اینکه سن ازدواج را پایین بیاوریم باید سن بلوغ عقلی و عاطفی را پایین بیاوریم که کاملا به جهت‌گیری تربیت ما بستگی دارد. در حالیکه سن بلوغ جنسی کاهش یافته برعکس سن بلوغ عقلی و عاطفی بالا رفته یعنی جوانان 23، 24 سال هستند هنوز به بلوغ عقلی نرسیده‌اند کار ما این است که سمت و سوی تقویتی‌مان را چه در فضای خانواده، چه در مدرسه و چه در اجتماع به سمتی ببریم که بلوغ عقلی عاطفی رشد کند. نوعا فضای آموزشی در کشور ما با یک نیم کره مغز کار دارد و از جنبه‌های مربوط به بلوغ غافل می‌شود. بچه‌ها هیچ آموزش اسلامی درباره تعامل با دوستشان یا نحوه ارتباط با پدر و مادر و افراد خانواده و پس از آن زندگی مشترک نمی‌بینند، در حالیکه این موارد در تربیت دینی بسیار مورد تاکید است و ما در طول این سالیان از آن غفلت ورزیده‌ایم.
البته در نظام تحول آموزش و پرورش، پیش‌بینی شده یعنی از سال آینده درس مدیریت خانواده با سبک زندگی به سال آخر دبیرستان و چند واحد اخلاق در خانواده در دانشگاه اضافه شده است اما دیر به سراغ این موارد رفته‌ایم کما اینکه با همین یک مورد هم به وضعیت مورد نظر نمی‌رسیم.
نباید با آموزش‌های مربوط به خانواده چون درس مدیریت سرسری برخورد شود وکتابش هم به نحوی نوشته شده است که ان شالله اثرگذار باشد. ما باید سمت و سوی برنامه‌های تلویزیونی و فوق برنامه‌هایی که فرهنگسرا و مساجد می‌گذارند، برنامه‌های مدارس و آموزش‌هایمان همه به سمت تقویت بلوغ عقلی و مهارت‌های زندگی برود. یک سری شاخصه در جوانان باید تقویت کنیم، شاخص پختگی عقلانی یعنی احساس مسئولیت داشتن، قدرت تصمیم‌گیری داشتن، سنجیده عمل کردن، این‌ها را باید به بچه‌ها آموزش و فرصت انتخاب و تصمیم‌گیری بدهیم.
متاسفانه ما امروز شاهد کسانی هستیم که به جای اینکه حق ازدواج، حق همسری و حق والدی را برای جوانان مطالبه کنند شیوه‌های منحط را ترویج می‌دهند، چرا کسی حق همسر داشتن را برای جوانان دفاع نمی‌کند و با برنامه‌هایی به دنبال تضعیف نقش مرد و زن در خانواده هستند؟
 همزمان با این موارد شاهد ورود اسناد و لوایحی چون سند 2030 به کشور هستیم که دنبال آموزش غلط مسائل جنسی از خردسالی به کودکان است. پیشتر از این هم با برنامه‌هایی سن ازدواج دختران و پسران را در ایران بالا بردند به گونه‌ای که برخی خانم‌ها به علت ادامه بی‌وقفه تحصیلات تا مقاطع بالا نه تنها فرصت ازدواج را ازدست دادند بلکه امروز نگران آینده خود به علت نداشتن شغل مناسب هم هستند در حالیکه داشتن همسر و آرامش در زندگی حق هر انسانی است.
چه کسی مسئول کاهش ازدواج و افزایش طلاق است؟
در اصل 10 قانون اساسی گفته شده است که تمام قوانین مربوطه باید در جهت تحکیم خانواده باشد. باید معیار سنجش عملکرد نمایندگان مجلس، شورای نگهبان، وزرا، استاندارها، دولتی‌ها و همه گروه‌ها به این سمت باشد که چه قدر به خانواده توجه کرده‌اند؟ باید مرتب آمار ازدواج و طلاق در دوره مسئولیت هر فرد مشخص شود و به دنبال پاسخگویی مسئولین نسبت به این موارد باشیم.
باید از مجلس مطالبه کنیم که پیوست خانواده قوانین مجلس، برنامه‌های تلویزیونی، یا صنعت و مالیات کجا هستند؟ وقتی شما یک عسلویه راه‌اندازی می‌کنید، نیروی کارش باید دو هفته از خانواده دور باشد لذا صنعت ما پیوست خانواده ندارد، وقتی قوانین مالیات را تصویب می‌کنیم یک فردی که پنج سر عائله دارد با فردی که مجرد است وقتی کار مشابه انجام می‌دهند باید یک جور مالیات بدهند یعنی اصلا عنصر خانواده را در مالیات نمی‌بینند در واقع ما در کل برنامه‌هایمان خانواده جایی ندارد.
اساسا رسانه‌ها باید کاری کنند که مسئول به معنای پاسخگو جا بیفتد. زمانی در جلسه‌ای گفتم خانواده در ایران متولی ندارد. مسئول امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری گفت ما متولی هستیم، گفتم شما حاضرید پاسخگوی این باشید که در این چند سال چرا آمار ازدواج پایین و طلاق بالا رفته است؟
منظورمان از مسئول و متولی یعنی کسی که پاسخگو باشد یعنی بگوید من برنا‌مه‌ریزی می‌کنم اگر مطابق برنامه پیش نرفتیم من مقصر هستم، اما هم‌اکنون وضعیت اینگونه نیست.
باید این را مطالبه کنیم مسئول پایین آمدن هر ساله آمار ازدواج و رشد طلاق کیست؟ مثلا الانی که بحث بودجه سال آینده در مجلس مطرح است چند درصد بودجه برای خانواده است؟ چه برنامه‌ای و چه بودجه‌ای برای تحکیم خانواده هست؟ متاسفانه تا بحث از خانواده می‌شود در مرحله شعار همه حامی خانواده هستند اما در برنامه‌ریزی‌ها و بودجه‌بندی‌ها و پاسخگویی‌ها ما پاسخگویی نمی‌بینیم. این باید تبدیل شود به یک فرهنگ عمومی و گفتمان عمومی که خانواده را از همه مسئولان مطالبه کنیم.