به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 5,810
بازدید دیروز: 18,995
بازدید هفته: 66,558
بازدید ماه: 66,558
بازدید کل: 25,053,486
افراد آنلاین: 93
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۰۶ دی ۱٤۰۳
Thursday , 26 December 2024
الخميس ، ۲٤ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
خوان حکمت (۱۵۹) : انسانیت انسان، به شکر نعمت است ۱۳۹۶/۱۲/۲۶

خوان حکمت

 انسانیت انسان، به شکر نعمت است

   ۱۳۹۶/۱۲/۲۶

Image result for ‫آیت الله جوادی آملی‬‎

بسم الله الرّحمن الرّحیم

وجودمبارک امیرمومنان(ع) فرمود:«إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنْفِرُوا»؛ برخی‌ها «تُنَفِّرُوا» هم ضبط کردند. «فَلَا تُنْفِرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ»؛هنگامى که مقدمات نعمت‏ها به شما روى آورد ادامه آن را به واسطه کمى شکرگذارى از خود دور نسازید.(1) فرمود: اگر یک سلسله نعمتی به شما رسید، این سلسله ادامه دارد. همین که بخشی از نعمت به شما رسید، مبادا مغرور بشوید واین را بیجا صرف بکنید و گرنه آن بقیه سلسله نخواهد آمد. تشبیهی که حضرت کردند، فرمودند این مرغ‌های هوایی را می‌بینید؟ این مرغ‌ها چه در هوا پرواز کنند، چه روی آب بنشینند، فردی از این مرغ‌ها که وقتی روی دریا می‌نشیند یا روی قله‌ای می‌نشیند یا روی مزرعه‌ای می‌نشیند، بقیه این رمه هم به دنبال او می‌آیند. اینها با هم هستند. فرمود: نعمت‌ها مثل سلسله این پرنده‌هاست؛ اگر چند تا پرنده نعمت به کنار سفره شما آمد، شما ناشکری نکنید که بقیه برمند! «نَفْر»؛ یعنی کوچ کردن. این «نَفْر» یک «نَفْر» اخلاقی و اجتماعی است که وجود مبارک حضرت امیر بیان کرده است. دو تا «نَفْر» در قرآن کریم بیان شده؛ یک «نَفْر» نظامی ، یک «نَفْر» فرهنگی فقهی؛ آن نفر نظامی همین است که فرمود: (فَانفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُوا جَمِیعاً)(2) در برابر دشمن یا ثُبه ثُبه، گروه گروه حمله کنید؛ یا اگر خطر بیشتر شد یکسره حمله کنید، یکسره دفاع کنید.
یک «نَفْر» فرهنگی، فقهی است که در سوره مبارکه «توبه» آمده است: (فَلَوْ لاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَهًْ مِنْهُمْ طَائِفَهًْ)(3) چرا گروه گروه، به حوزه‌های علمی نمی‌روند که فقیه بشوند و برگردند به شهرشان و جامعه خودشان را انذار کنند؟ چون کسی که از یک شهر است، ممکن است مردم آن شهر قدر او را ندانند، ولی اثرش در آن شهر بیش از انسان غریب است. انسان غریب را نمی‌شناسند؛ ولی این عالِم، این روحانی که از خود آن شهر است، پدر او، جدّ او همه را می‌شناسند سوابق او را می‌شناسند، او وقتی سخنرانی می‌کند یا امامت جمعه یا جماعتی را به عهده ‌دارد حرف او اثربخش‌تر است؛ لذا فرمود: اینها دسته دسته از شهر و روستا حرکت کنند بیایند در مراکز علمی، وقتی فقیه شدند و عالم شدند و به دستور دین آگاه شدند و عمل کردند، به شهرهای خودشان برگردند. این یک «نَفْر» فرهنگی فقهی است که قرآن کریم در قبال آن «نَفْر» نظامی بیان کرده است.
شکر نعمت؛ تداوم بخش بقیه نعمت‌ها
اما این «نَفْر»ی که وجود مبارک حضرت امیر بیان می‌کند می‌فرماید: این سلسله نِعَم، مثل این دسته‌های پرنده‌اند؛ این دسته‌های پرنده اوّل چند نفر می‌آیند اینجا می‌نشینند، بقیه به دنبال او می‌آیند. اگر اینها احساس کردند که اینجا خطر هست، فوراً برمی‌خیزند. وقتی اینها برخاستند، آن دنباله نعمت ادامه ندارد، آنها دیگر نمی‌آیند. فرمود نعمتی که دارد می‌آید؛ حالا یا فرزندان خوب است، یا علم خوب است، یا مال حلال است، نعمتی که دارد می‌آید، شما اینجا دیگر دام ننهید، اینها را بند نکشید، اینها را در راه خلاف صرف نکنید، تا آن ادامه نعمت بیاید. فرمود: یک مقدار نعمتی که به شما رسید، این طلیعه یک گروه است، شما قدر این را بدانید به‌جا مصرف کنید، شکرگزار باشید تظاهر به نعمت بکنید، شما حق اینها را ادا کنید، بقیه سلسله نِعَم ادامه پیدا می‌کند.
خدا مرحوم علامه طباطبایی را غریق رحمت کند! فرمود ما چهارده نسل است که روحانی هستیم. این سلسله نِعَم است. کم‌توفیقی نیست که آدم چهارده نسل عالِم بپروراند. این مخصوص یک گروه خاصی نیست. اگر کسی خدا به او توفیق داد روحانی شد ،درسی خواند، به علم صائب و عمل صالح رسید، کاری کند که این نعمت در خاندان او باشد. در فرزندان او، دودمان او، این نعمت ادامه داشته باشد، چرا حالا ما ناشکری بکنیم که بقیه این پرنده‌های الهی برمند و نیایند!؟ فرمود:اگرکمتر شکرگزاری بکنید، بقیه این قافله می‌رمند و نمی‌آیند.
شکر نعمت، عامل پیشرفت انسان
فرمود: «تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِیرِ حَتَّی یَكُونَ الْحَتْفُ فِی‌التَّدْبِیرِ»؛حوادث و امور، تسلیم تقدیرهاست تا آنجا که گاه مرگ انسان در تدبیر (و هوشیارى او) است.(4)؛ ما بندگان خدا هستیم، همه امور را ذات اقدس اله آفرید و همه را هم او دارد اداره می‌کند. وظیفه ما در برابر نعمت الهی شکر است. این تعبیرات نورانی حضرت، بیانات لطف‌آمیز آن حضرت است. اما آن بیان نورانی امام سجاد(ع) در اوّلین دعای صحیفه سجادیه گذشته از اینکه تعبیرات ادبی را به همراه دارد، یک مطلب عقلی را تفهیم می‌کند. شما این دعای نورانی امام سجاد در این اوّلین دعای صحیفه سجادیه را ملاحظه بفرمایید، عرض می‌کند خدایا! همه نعمت‌ها از شماست، یک؛ راه شکر این نعمت را به ما آموختی، دو؛ و شکر نعمت سهم تعیین‎کننده‌ای در پیشرفت ما دارد، سه؛ اگر راه شکر را نیاموخته بودی و انسان‌ها شکر نمی‌کردند، «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهًْ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهًِْ» ، در چنین صورتی از حدود انسانیت به مرز بهیمیت تنزل
می‌یافتند. ببینید این دعاست. دعای صحیفه سجادیه مثل خطبه نهج‌البلاغه کلمات عمیق عقلی را به همراه دارد. انسان را معرفی می‌کند؛ یعنی انسان حیوان ناطق نیست، انسان «حیوانٌ ناطقٌ حامد» است. حضرت عرض می‌کند خدایا! اگر شکر را جامعه بشری نمی‌آموخت و شکر نمی‌کرد، دیگر انسان نبود، فقط حیوانی بود که حرف می‌زد. اگر شکر نباشد، «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهًْ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهًِْ» که فرمودی: (أُولئِكَ كَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر!).(5)
جنبه حیوانی انسان، یک حقیقت، نه تحقیر
تعبیرات روایی ائمه، مثل تعبیرات قرآن اهانت نیست، تحقیر نیست، اینها تحقیق است. اینکه فرمود: (إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً؛آنها مانند چهارپایانند بلکه بسی گمراهترند،)(6) ظاهر آن تحقیر است؛ ولی این چنین نیست، تحقیق است؛ یعنی واقعاً این حیوان است. سه، چهار تا راه دارد که انسان به این آیه دسترسی پیدا کند: یا چشم باطن پیدا کند تا باطن اینها را ببیند که چه هستند؟ یا نظیر آنچه را که برای امام سجاد و امام باقر(ع) در صحنه عرفات «مَا أَكْثَرَ الضَّجِیجَ‏ وَ أَقَلَّ الْحَجِیج» چقدر حاجى كم و سر و صدا زیاد است، (7) و اینها پیش آمد اینها به اصحابشان نشان دادند، آن برکت برسد باطن افراد را ببینند! یا حرف ائمه(علیهم السلام) را گوش می‌دهد که باطن بعضی‌ها حیوان‌است! یا چند روز صبر کند بعد از مرگ معلوم می‌شود که چه کسی به صورت انسان محشور می‌شود و چه کسی به صورت حیوان. این تحقیر صِرف نیست، (إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ) تحقیق است. این بیان نورانی امام سجاد این است که اگر کسی در کنار سفره خدا بنشیند؛ این نعمت‌ها فرق نمی‌کند، چه نعمت‌های ظاهری باشد مثل غذا و لباس و مانند آن، چه نعمت حقیقی باشد مثل چشم و گوش. اگر کسی این نعمت را بیجا مصرف کرده است: از محدوده انسانیت به محدوده حیوانیت تنزل می‌کند.
اینجا هم وجود مبارک حضرت فرمود در خیلی از موارد است که انسان برنامه‌ریزی می‌کند؛ اما نمی‌داند که در تدبیر چه کسی هست. همه امور به این نیست که انسان فکر بکند، به ما گفتند فکر بکنید؛ ولی در آغاز بگویید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»؛(8)بگویید خدایا به نام تو من این کار را شروع می‌کنم. آن وقت اگر مشکلی باشد، خدا وسیله فراهم می‌کند که آن مشکل پیش نمی‌آید، یا در درون انسان «عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِم وَ نَقْضِ الْهِمَم‏» خداوند را به‌وسیله بَرهم خوردن تصمیم‌ها و نقض اراده‌ها شناختم؛(9)‏در حیطه تصمیم‌گیری انسان اثر می‌گذارد، انسان از عزم خود برمی‌گردد، بعد معلوم می‌شود خوب شد این کار را نکرد یا در بیرون اثر می‌گذارد، جلوی آن مانع را می‌گیرد. فرمود تقدیر الهی قویتر از تدبیر ماست. گوش‌های از کارها به تدبیر ما وابسته است، قسمت مهم آن به تقدیر الهی وابسته است؛ لذا اگر ذات اقدس اله مصلحت نبود یا در درون ما مانع ایجاد می‌کند که می‌شود: «عَرَفْتُ اللهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِم وَ نَقْضِ الْهِمَم‏»؛ یا در بیرون مانع ایجاد می‌کند که «وَ كَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیْتَه‏ وَ كَمْ مِنْ مَكْرُوهٍ دَفَعْتَه‏»؛ چه بسیار از لغزش‌ها که مرا نگاه داشتى و چه بسیار ناپسندها که از من دور کردى؛ که در دعای نورانی «کمیل» فرمود. اگر ما این‎چنین باشیم، موحدانه بیندیشیم، یا از دو طرف ما را حفظ می‌کند یا لاأقل از یک طرف؛ یعنی یا هم از درون و هم از بیرون ما را حفظ می‌کند یا از «احد الطرفین» ما را حفظ می‌کند.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب ، قم؛ 10 /12   / 1396 .
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
____________________
1. نهج‌البلاغه صبحی صالح، حکمت14.   2. نساء، 71.   3. توبه، 122.   4.نهج‌البلاغه صبحی صالح، حکمت 15   5. اعراف، 179.   6. فرقان، 44.   7. مناقب آل أبی طالب (ابن شهرآشوب) ج‏4، ص184.   8. وسائل‌الشیعه، ج7، ص170.   9. نهج‌البلاغه صبحی صالح، حکمت250.