پرسش:مفهوم تکبر و آثار و پیامدهای آن در حیات فردی و اجتماعی انسان چیست و برای برطرف کردن آن چه راهکارهایی وجود دارد؟
پاسخ:در دو بخش قبلی پاسخ به این سوال به مفهوم تکبر و نکوهش و تکبر از منظر آیات و روایات، انواع تکبر و اسباب تکبر پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
1- علم سبب کبر و خود برتربینی گروهی از دانشمندان میگردد، همانگونه که در حدیث نبوی آمده است: «آفت علم، تکبر است». (مراهًْ العقول، مجلس، ج 10، ص 188) «بعضی از افراد آن چنان کم ظرفیتاند که وقتی چند بابی از علم را میخوانند خود را بزرگ و دیگران را کوچک میشمرند، بلکه با نظر تحقیر به دیگران مینگرند و از همه انتظار احترام و خدمت و تواضع و کرنش دارند. در حالی که عالمان واقعی هر قدر بر علمشان افزوده میشود، خود را نادانتر میبینند؛ چرا که خود را در برابر اقیانوس عظیمی مشاهده میکنند که تنها قطراتی از آن را در اختیار دارند. آنها به خاطر همان مقدار علمی که به دست آوردهاند مسئولیت خود را سنگینتر میبینند و ترس آنها بیشتر میشود که گفتهاند: «هرکس بر عملش افزوده شود، خوف و تواضع او زیاد میشود» (بحارالانوار، ج 70، ص198)
2- انجام اعمال نیک و عبادت موجب کبر و غرور برخی از نیکوکاران و عبادتکنندگان میشود؛ چرا که از این رهگذر، خود را برتر از دیگران میپندارند و انتظار دارند مردم به دیدار آنها بشتابند، در مجالس احترام خاصی برای آنها قائل شوند و از نیکوکاری و زهد و تقوای آنها سخن بگویند، گویی عبادت خود را منتی بر دیگران میپندارند. خود را اهل نجات و سایر مردم را اهل هلاک میشمرند و این امور سبب میشود که امتیاز فوقالعادهای برای خود قائل گردند و به فخرفروشی بر دیگران به طور آشکار و پنهان بپردازند.
3- احتمال نفوذ تکبر در مسئولان و حاکمان بسیار است، به تعبیر زیبای امام علی (ع) «آفت ریاست، فخرفروشی است» (غررالحکم و دررالکلم، ص 279)
آن حضرت در کلام دیگری، فخر و تکبر را از بدترین حالات و صفات حاکمان و والیان دانسته، میفرماید: « در دیده مردم پارسا، زشتترین خوی والیان این است که خواهند مردم آنان را دوستدار بزرگمنشی شمارند.... و خوش ندارم که در خاطر شما بگذرد که من دوستدار ستودنم، و خواهان ستایش شنیدن» (نهجالبلاغه، خطبه 216)
انسانهای شریف با ظرفیت، هرگز فریفته پست و مقام دنیوی نشده و به سبب آن مبتلا به آفت تکبر و خودبرتربینی نخواهند شد. به تعبیر امام علی (ع): « افراد با شرف؛ اگر به منزلتی هر چند بزرگ برسند از شادی تکبر نمیورزند؛ مانند کوهی که بر اثر بادها نمیجنبد، و افراد پست با کمترین مقام از شدت شادی به تکبر مبتلا می شوند؛ مانند گیاهی که گذر نسیمی او را به حرکت در میآورد» (همان، ص 371)
این امور؛ اموری است که افراد به سبب همه یا بعضی از آنها ممکن است به دیگران فخرفروشی کنند و البته منحصر به اینها نیست، هر نقطه کمال و قوت معنوی یا مادی، صوری و یا حتی خیالی و پنداری ممکن است سبب برتربینی و تکبر صاحبش شود.
گفتنی است؛ مفهوم این سخن آن نیست که انسان برای پرهیز از تکبر از اسباب کمال فاصله بگیرد و اموری مانند علم و انجام اعمال نیک را در خود بمیراند تا منشا تکبر او نشود، بلکه هدف این است که سبک و روش زندگی اجتماعی را بیاموزد و هر قدر بر علم و عبادت و قوت و قدرت و ثروت او افزوده میشود، سعی کند متواضعتر گردد و بیندیشد که هیچ یک از اینها پایدار نیست و همه آنها در برابر قدرت پروردگار بسیار ناچیز است.
ادامه دارد