نظام خانواده در اسلام
15 - امنيت در زندگى - خوبيها و بديها
بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
امنيت در زندگى
خوبيها و بديها
انسان موجودى مركّب از عقل و قلب و نفس و جسم است.
براى هر يك از نواحى وجود انسان خوبيها و بديهائى وجود دارد، همه خوبيها از جانب حق، و تمام بديها سرچشمهاش خود انسان است.
از جانب وجود مقدسى كه در قرآن مجيد به اوصافى چون رحيم، رحمن، رب، ودود، غفور، كريم، لطيف، رؤوف، بارى، مصوّر، قدوس، عزيز، ياد شده جز خير و خوبى و رحمت و بركت صادر نمىشود.
جهل و حقد و حسد و كينه و كمظرفيتى، و حرص و طمع، و سستى و تنبلى، غير از بدى و شرّ و خسارت و زيان محصولى ندارد.
معرفت و دانش، بصيرت و بينش، حداقل به اندازهاى كه چرخ زندگى را بگرداند، و حيات باطنى و ظاهرى را غرق نور و روشنائى كند، و امور زن و فرزند را اداره نمايد، و ديدى صحيح نسبت به هستى و عالموجود، به انسان بدهد، كسبش براى انسان از جهتى واجب عينى و از جهت ديگر واجب كفائى است.
تحصيل مسائل اصولى مانند معرفت به حق، علم به قيامت، شناخت نبوت و ولايت، امرى ضرورى و واجب عينى است، كسب مسائل فقهى، و علوم مادى در حدّ نياز واجب كفائى است.
علمودانش، معرفت وبينش، لقمهلذيذ، وخيروخوبى پرقدرتىاستكه حضرت حق همراه باتوفيق لازمبراى رشد وكمال عقل وقوه دركانسان قرار داده است.
عقل كه خودخيرىازجانب حق است، وقتى با خير ديگركه توفيقومعرفت است رفاقت كند، دريائىازنور در باطنوجود، بوجودمىآيد كهاين نورانيتوصفا، قسمتى از امنيت باطن را تأمين مىكند، واين امنيت بطور طبيعى از جانب انسان به زن و بچه سرايت مىنمايد، و آنها هم در جنبانسان از نعمت آرامش باطن برخوردار مىگردند، و در نتيجه فضاى زندگى به نور آرامش تا حدى منوّر مىگردد.
دانش دين به اندازهاى كه واجب عينى است، و دانش فقه يعنى آگاهى به حلال و حرام، و دانش مادى به مقدارى كه لازم است، در درجه اوّل براى سرپرست خانواده، كه اداره امور زندگى به دست اوست ضرورى است، و در مرحله بعد در سايه مرد خانه كه تحقق قسمتى از زمينههاى لازم به عهده اوست، براى زن و فرزند، تا در مملكت كوچك خانه ملّتى بامعرفت و بابينش و بابصيرت، و آگاه و بيدار در كنار هم زندگى كنند، و از شرّ جهل و زيان بىسوادى، و خسارت نفهمى درامان باشند.
آرى معرفت به اندازه سعه وجوديش امنيت ايجاد مىكند، و جهل و بىسوادى زيان و خسارت.
جهل و بىسوادى
روايات بسيار مهم اهل بيت، جهل را مرگ معنوى، زيانبارتر از لقمه مضر در بدن براى زندگى، بيمارى و رنج، كشنده و لغزشآور، و به بار آورنده بدبختى ابدى، و فاسد كننده معاد، و ريشه فساد درتمامامور، و معدنشر، و دشمن خطرناكانسان، و علّت كفر وضلالت، ومانع قبول موعظه ونصيحت، وموجب افراط وتفريطمىدانند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مىفرمايد:
الْجَهْلُ مَوْتٌ ...، الْجَهْلُ داءٌ وَ عَياءٌ، الْجَهْلُ يُزِلُّ الْقَدَمَ، الْجَهْلُ يُفْسِدُ الْمَعادَ، الْجَهْلُ اصْلُ كُلَّ شَرٍّ، الْجَهْلُ مَعْدِنُ الشَّرِّ.
از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) نشانههاى جاهل را پرسيدند پاسخ داد:
انْ صَحِبْتَهُ عَنّاكَ، وَانِ اعْتَزَلْتَهُ شَتَمَكَ، وَانْ اعْطاكَ مَنَّ عَلَيْكَ، وَانْ اعْطَيْتَهُ كَفَّرَكَ، وَانْ اسْرَرْتَ الَيْهِ خانَكَ.
اگر با او معاشرت كنى ترا به رنج و زحمت اندازد، اگر از او كنارهگيرى نمائى ترا سرزنش مىكند، اگر چيزى به تو ببخشد منت مىنهد، و اگر به او ببخشى ناسپاسى مىكند، و اگر اسرارت را نزد او بگذارى خيانت ميورزد!!
خود به حساب برخيزيد كه اگر سرپرست خانواده دچار جهل باشد، و از مسائل معنوى و اصولى، و برنامههاى مادى و ظاهرى خالى باشد، چه منبعى براى اضطراب و ناامنى، و آزار و اذيت، و رنج و عذاب، در خانه و بيرون خواهد بود؟
مال و ثروت، خانه و زندگى، زن و فرزند، در كنار جاهل، با خطر و زيان، و خسارت و ناامنى روبرو هستند.
اصرار اسلام به كسب معرفت، و تحصيل بينش و بصيرت در امور معنوى و مادى به اندازهاى كه لازم است، براى ايجاد امنيت در باطن و ظاهر است، و به خاطر اين كه زن و فرزند بىگناه انسان، در كنار انسان از آرامش برخوردار باشند، و از جانب انسان ضربه و ضررو خسارت و زيان نبينند، و به دنيا و آخرت آنان لطمه وارد نگردد و هيولاى شقاوت چنگ به گلوى آنان نيندازد.
در آثار اسلامى آمده، مسيح با تمام وجود در حال فرار بود، آشنائى از او علّت فرار را پرسيد، فرمود از دست جاهل فرار مىكنم.
آرى با تمام وجود از دست جهل و جاهل به پيروى از نبوت، و براى تأمين سعادت دنيا و آخرت بايد فرار كرد.
جاهل با داشتن كيميا فقير، و آگاه و عالم در كنار فقر ثروتمند است.
گر كيميا دهندت بىمعرفت گدائى*** ور معرفت دهندت بفروش كيميا را
علم و معرفت
به فرموده قرآن مجيد دانايان، با نادانان در هيچ زمينه مساوى نيستند.
هل يستوى الّذين يعلمون، والّذين لايعلمون.
و به فرموده رسول اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) روزى كه بر من برسد، و دانش و علمى كه مرا به مقام قرب حق برساند به من اضافه نشود، در آن روز دميدن روز بر من مبارك نيست.
اذا اتى عَلَىَّ يَوْمٌ لاازْدادُ فيهِ عِلْماً يُقَرِّبُنى الَى اللّهِ تَعالى فَلابُورِكَ لى فى طُلُوعِ الشَّمْسِ ذلِكَ الْيَوْمَ.
و نيز آن حضرت فرمود:
قَلْبٌ لَيْسَ فيهِ شَىْءٌ مِنَ الْحِكْمَهِ كَبَيْت خَرِب، فَتَعَلَّمُوا وَ عَلِّمُوا وَ تَفَقَّهُوا وَ لاتَمُوتُوا جُهّالًا فَإِنَّ اللّهَ لايُعْذِرُ عَلَى الْجَهْلِ.
قلبى كه چيزى از حكمت در آن نيست چون خانهاى خراب است، ياد بگيريد، و ياد بدهيد، و بفهميد، جاهل از دنيا نرويد، همانا خداوند در قيامت جاهل را معذور نمىداند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) در كتاب باعظمت غررالحكم دانش و معرفت را بدين صورت وصف مىكند:
علم پيروزى مىآورد، دانش سدّى در برابر آفات و حوادث است، معرفت بالاترين بىنيازى است، دانش چراغ عقل، دليلى نيكو، برترين هدايت، زيبائى آشكار، بهترين انيس، شريفترين حسب، گمشده مؤمن، راهبر حلم، بامنفعتترين گنج، شريفترين حقيقت است.
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در يك جمله تمام واقعياتى كه در دنيا و آخرت محصول علم و معرفت است بيان فرموده:
الْعِلْمُ رَأْسُ الْخَيْرِ كُلِّهِ.
دانش و بينش، بصيرت و معرفت سر تمام خوبيهاست.
على (عليه السلام) ثروت مادى و معرفت را با هفت فرق اصولى مىشناساند.
1 دانش و بينش ميراث انبياء و ثروت و مال ميراث فراعنه است، علم با انفاق كم نمىشود، مال با خرج شدن رو به نقصان مىرود، ثروت نياز به نگهبان دارد، معرفت از انسان نگهبانى مىكند، دانش همراه انسان به آخرت منتقل مىگردد، ثروت در دنيا بجا مىماند، بدست آوردن مال براى همگان ميسّر است، دانش و معرفت و نورانيت و بصيرت مخصوص مردم مؤمن است، تمام مردم در امر دين محتاج صاحب علم و بى نياز از صاحب ثروتند، دانش عبور از صراط قيامت را تقويت، و ثروت جلوى انسان را براى حساب پس دادن مىگيرد.
كشتى خالى در ميان دريا با خطر موج گرفتگى، شكستن، گم شدن، سرنگون شدن روبروست، كشتى پر و سنگين موجشكن، راهرو، مطمئن و همراه با امنيت، و در مسير به مقصد رسيدن است.
كشتى خالى مثل انسان جاهل، و كشتى پر مثل انسان بينا و آگاه و بصير و بامعرفت است.
باطنى كه به نور توحيد منوّر است، قلبى كه به حقيقت مطمئن است، دلى كه در گرو قيامت است، و مىداند آن روز، روز
فمن يعمل مثقال ذرّه خيراً يره، و من يعمل مثقال ذرّه شراً يره.
است، انسانى كه خود را در دنيا مسافر مىداند، و آخرت را خانه ابدى براى حيات اخروى، آدمى كه تمام نعمتهاى حق را امانت به حساب مىآورد، و خود را نسبت به هر نعمتى موظّف و مسئول مىداند، انسانى كه زن و فرزند، خانه و تجارتخانه، ثروت و مال همه و همه را داده حق مىبيند و خلاصه رابطهاش با تمام برنامهها از طريق معرفت است چگونه رفتار مىكند؟
رفتارش عين حكمت، كردارش عين نورانيت، حركاتش محض حقيقت، و برخوردش با همه چيز بخصوص با زن و فرزند بر اساس صلاح و سداد و رأفت و رحمت، و اصالت و كرامت است، از چنين انسانى در خانه و
خانواده و در خارج از خانه، دريا دريا امنيت و آرامش مىريزد، و همه در كنار او مطمئن و راحت و باآرامش و همراه با اعتماد زندگى مىكنند، و اسلام مرد خانه، شوهر زن، و پدر فرزندان را اينگونه مىخواهد.