نظام خانواده در اسلام
16- جلوه هاى فضيلت در خانواده - خلوص نيت
بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
جلوه هاى فضيلت در خانواده
خلوص نيت
كلام حكيمانه و مهمى از رسول حق روايت شده كه هر كس براى خدا و محض صله رحم ازدواج كند، خداوند فرقش را به تاج ملائكه آراسته مىكند.
ازدواج نتايج و محصولات مثبت و فراوانى دارد: انس زن و شوهر به يكديگر، نجات از تنهائى، زياد شدن روزى، روشنى چشم دو خانواده، حفظ نصف دين، جلب خوشنودى حق، لذت و بهره جنسى، تجلى فرزند در عرصهگاه زندگى، پيدا كردن پشتوانه و ...
اگر انسان نيت خود را در ازدواج براى خدا خالص كند، علاوه بر اين همه بهره و منفعت، به خاطر نيّتش دست به عبادتى بزرگ، و طاعتى عظيم زده، كه ارزش او را تا حدّ فرشته و ملك بالا مىبرد، و تاجى همچون تاج ملكوتيان زيبنده فرقش مىگردد.
چرا كارى نكنيم، كه نور قبول حق آن را منور كند، و ارزشى مافوق تمام ارزشها به آن بدهد؟
بيائيم از ابتداى كار، بناى ازدواج، و ساختمان تشكيل زندگى را بر پايه اخلاص بنا كنيم.
زن و مرد ما بيايند با تمام وجود به اين معنا توجه كنند، تا ظاهر و باطن زندگى به عنايت و رحمت و قبولى خداوند وصل شود.
در كتاب مواعظ العدديه از على (عليه السلام) روايت شده، كه هيچ عملى از اعمال انسان، به اندازه عمل قبول شده ارزش ندارد.
اوج خلوص نيت
در اين زمينه به داستانى بسيار شگفتآور از موسى بن عمران توجه كنيد: زمانى كه به دعوت حضرت شعيب، پس از زحمتى كه براى آب دادن به گوسپندان او كشيده بود، وارد خانه آن پيامبر بزرگ شد، سفره شام پهن بود، شعيب فرمود اى جوان بنشين و شام تناول كن.
موسى در پاسخ گفت به خدا پناه مىبرم!
شعيب گفت براى چه؟ مگر تو گرسنه نيستى گفت: چرا، اما مىترسم اين شام در عوض آن زحمت من قرار بگيرد، ما اهل بيتى هستيم كه چيزى از عمل آخرت را، در مقابل پر بودن زمين از طلاى ناب عوض نمىكنيم!!
شعيب به او گفت اى جوان به خدا قسم چنين قصدى در من نيست، من نيت اين را ندارم كه لقمه سفره من در عوض زحمت تو قرار بگيرد، عادت من و پدرانم پذيرائى مهمان و اطعام طعام بود، پس از اين گفتگو، موسى كنار سفره نشست و غذا خورد.
جلوه هاى فضيلت در خانواده
جداً عجيب است، موسى مدتها بود از مصر بيرون آمده، و بيابانگردى مىكرد، در آن مدت غذاى مناسب نصيب او نشده بود، از گياه شيرين بيابان استفاده مىكرد، و وقتى وارد بر شعيب شد سفره او را سفره مهيا و مطلوبى ديد، در عين اينكه سخت گرسنه بود، از ترس اين كه مبادا به آن عمل كه محض خدا انجام داده بود لطمه بخورد از خوردن غذا خوددارى كرد،
اما وقتى از جانب شعيب مطمئن شد، كه شعيب هم در پذيرائى از مهمان قصدش للّه و نيّتش خالص است بر سر سفره نشست!
خلوص شعيب باعث شد كه اولوالعزم آينده هشت سال براى او چوپانى كند، و خلوص موسى باعث شد، كه شعيب پيامبر پدر زن موسى شود!
تقوا و عدالت
زن و شوهر لازم است نسبت به يكديگر مسائل الهى و دستورات اسلامى را رعايت كنند، رعايت واقعيات امكان ندارد، جز با به كارگيرى تقوا و عدالت، يعنى پرهيز از سيئات و زشتىها و بدخلقى و رفتار ناپسند، و عدالت يعنى دورى از افراط و تفريط در تمام برنامهها.
ستم به زن از جانب مرد، ستم به مرد از طرف زن به هر اندازه كه باشد، گرچه گروهى آن را قابل توجه ندانند قبيح است.
زن از قدرت بدنى و گاهى از توان روحى بالائى برخوردار نيست، مرد بايد در برخورد خود با همسرش جهات آفرينشى او را لحاظ كند، چنانچه حضرت حق در پارهاى از تكاليف و مسئوليتها، توان و قدرت زن را لحاظ فرموده، و او را معاف نموده است.
جهات ضعف زن، بايد با برخوردهاى زيباى مرد جبران شود، او در حدى نيست كه مرد با وى بجنگد، و خانه را ميدان مبارزه و جار و جنجال با او قرار دهد.
در اين زمينه به دو روايت بسيار عالى عنايت كنيد:
اميرالمؤمنين (عليه السلام) در نامهاى به حضرت مجتبى مسائل مفصّل و مهمّى را متذكر شدند، از جمله درباره هويت خلقت زن نوشتند:
فَانَّ الْمَرْأَهَ رَيْحانَهٌ وَلَيْسَتْ بِقَهْرَمانَه.
همانا زن دسته گل خوشبو است، نه منبع قدرت و نيروى جسمى.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
اكْثَرُ اهْلِ الْجَنَّهِ مِنَ الْمُسْتَضْعَفينَ النِّساءُ، عَلِمَ اللّهُ ضَعْفَهُنَّ فَرَحِمَهُنَّ.
بيشترين اهل بهشت از گروه مستضعفين زنان هستند، حضرت حق آگاه به ضعف آنان بود، به اين خاطر در معرض رحمت قرارشان داد.
بنابراين بر مرد است كه نسبت به او به پيروى از حضرت حق با رحمت و مدارا، و رأفت و محبت رفتار كند، و در برخورد خود با او حالات جسمى و روحى او را به عنوان اينكه دسته گل خوشبو است رعايت كند، و از افراط و تفريط و ستم در حق او به هر صورت كه باشد بپرهيزد، كه دستور حضرت حق، آفريننده زن، اين است كه در حق زنان تقواى الهى را مراعات كنيد، و از كنيز خدادر منزل خود به نحو شايسته در جهات مادى و معنوى پذيرائى كنيد.
اما زن توجه داشته باشد كه مرد براى اداره امور خانه، بايد متحمّل كارهاى بسيار سخت، و حادثههاى فراوان شود، او ناچار است براى راحت بودن زن و فرزند، و گذران امور آنها، در صدد تهيه مسكن و پوشاك و خوراك مطلوب باشد، و اين امور تهيه نمىشود، مگر با سختى و زحمت و تن دادن به كار، و چشيدن رنج سفر و حضر، و برخورد با اين و آن، بنابراين وقتى به خانه مىآيد، زن بايد با برخورد كريمانه، و بكارگيرى اخلاق حسنه، و پذيرائى از او، و تمكين بى چون و چرا نسبت به خواسته طبيعى وى، به استقبال شريك زندگى بيايد، و فضاى خانه را با رفتار پسنديده، و جلب عواطف شوهر، و لبخند به او، و تشكر از زحمات بيرون او، معطّر نمايد.
آرى تقوا و عدالت، اخلاق حسنه، كردار پسنديده، لبخند رضايت، تشكر از زحمت، حفظ آرامش، پذيرائى شايسته، همه و همه از فضائلى هستند كه در طول زندگى بايد از مشرق وجود مرد و زن نسبت به يكديگر طلوع كند، تا عرصهگاه حيات زن و شوهر از بركت اين واقعيات نورباران شود.
حسن معاشرت زن با همسرش، و مرد با اهل بيتش، در روايات شيعه فصل بسيار مهمى است، كه شماره روايات آن اعجابانگيز است چه رسد به متن و مفهوم آن سخنان عرشى و ملكوتى.
ستم از جانب هيچيك به ديگرى گرچه به اندازه خردل باشد روا نيست، و ستمكار بايد بداند عقوبت سختى به انتظار اوست.
مرد مالك زن نيست، تا بههر برنامهاى كه بخواهد دستبزند، و زن نسبت به شوهر صددرصد آزاد نيست تا هر برنامهاى بخواهد پياده كند براى او بىمانعباشد.
براى هر يك از زن و شوهر از جانب حضرت حق و رسول اسلام و امامان معصوم، وظايف و تكاليفى است، كه تنها در چهارچوب آن تكاليف حق برخورد با يكديگر را دارند، خارج از حدود الهى و وظائف انسانى و اخلاقى، هر برنامه ديگر ستم و ظلم است، و در دنيا و آخرت داراى عكس العمل مىباشد.
در رابطه با ستم زن به شوهر و شوهر به زن كه كارى شيطانى و بدور از كرامت و فضيلت است روايت بسيار مهمى از رسول خدا رسيده، كه توجه به آن جداً واجب است.
مَنْ كانَ لَهُ امْرَأَهٌ تُؤْذيهِ لَمْ يَقْبَلِ اللهُ صَلاتَها وَلاحَسَنَهً مِنْ عَمَلِها حَتّى تُعينَهُ وَتُرْضِيَهُ وَانْ صامَتِ الدَّهْرَ، وَقامَتْ، وَاعْتَقَتِ الرِّقابَ وَانْفَقَتِ الْامْوالَ فى سَبيلِ اللهِ وَكانَتْ اوَّلَ مَنْ تَرِدُ النّارَ ثُمَّ قالَ رَسوُلُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) وَعَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذلِكَ الْوِزْرِ وَالْعَذابِ اذا كانَ لَها مُؤْذِياً ظالِماً ...
آن كس كه زن آزاردهندهاى دارد، نماز و حسنهاى از حسنات آن زن قبول حق نمىشود، مگر يار و مددكار شوهر شود و رضايت او را جلب كند، آن زن آزاردهنده بايد بداند در صورت ادامه آزار اول كسى است كه وارد جهنم مىشود، گرچه تمام روزگار را به عبادت شب سپرى كند، و بنده در راه خدا آزاد نمايد، و مال و ثروت در راه خدا انفاق كند، سپس رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
چنين عذاب و وزر و وبالى هم براى مرد هست اگر همسرش را اذيت كند، و به او ستم روا بدارد، چنين مردى اگر عمر روزگار روزه باشد، و شبها را به عبادت صبح كند، و در راه حق بنده آزاد نمايد، و اموالش را فى سبيل الله انفاق كند، اول كسى است كه از گروه عاصيان و ستمكاران وارد آتش مىشود!
چنين زن و مردى بايد بدانند، كه حضرت حق در قرآن مجيد نسبت به ستمكار اعلام نفرت نموده، و او را از دايره محبت و عشقش طرد كرده:
وَاللهُ لا يُحِبُّ الظّالِمينَ.
خداوند ستمكاران را دوست ندارد.
زن و مرد به اين واقعيت توجه داشته باشند كه ستم تنها ستم بدنى و آزار جسمى نيست نگاه غضبآلود، كممحلى، بدخلقى، گفتن سخن زشت، درشتگوئى، فحش، تحقير، عدم تمكين، همه و همه از مصاديق ظلم و ستم است.
زنى كه به مرد خود ستم مىكند، مردى كه همسرش را مورد ستم قرار مىدهد، مسلمان واقعى نيست. و از دايره هدايت خارج، و در لجنزار گمراهى غرق است.
بَلِ الظّالِمُونَ فى ضَلال مُبين.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
بَيْنَ الْجَنَّهِ وَالْعَبْدِ سَبْعُ عِقاب، اهْوَنُها الْمَوْتُ قالَ انَسٌ يا رسوُلَ اللهِ فَما اصْعَبُها؟ قالَ: الْوُقوُفُ بَيْنَ يَدَىِ اللهِ عزَّوَجَلَّ اذا تَعَلَّقَ الْمَظْلُومُونَ بِالظّالمينَ.
بين بهشت و عبد هفت گردنه وجود دارد، آسانترينش مرگ است، انس به حضرت گفت: سختترين آن كدام است؟ فرمود: ايستادن در پيشگاه خدا، زمانى كه مظلومان گريبان ستمكار را بگيرند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
بِئْسَ الزّادُ الَى الْمَعادِ، الْعُدْوانُ عَلىَ الْعِبادِ.
توشه بدى به سوى معاد است، ستم بر بندگان.
الظُّلْمُ يُزِلُّ الْقَدَمَ، وَ يَسْلُبُ النِّعَمَ، وَيُهْلِكُ الْامَمَ.
ستم قدم را مىلغزاند، نعمت را سلب مىكند، ملتها را هلاك مىنمايد.
مولا فرمود:
به خدا قسم اگر هفت اقليم را به من بدهند، تا خدا را با گرفتن پوست جوى از مورچه معصيت كنم، قبول نخواهم كرد، و اين ستم را بر آن
حيوان روا نخواهم داشت، رسول خدا از خوردن آنچه مورچه با دهان و دست و پايش حمل مىكند نهى فرمود.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
اتَّقُوا الظُّلْمَ فَانَّهُ ظُلُماتُ يَوْمِ القِيامَهِ.
از ستم بپرهيزيد، همانا ستم تاريكيهاى روز قيامت است.
مردى به رسول حق گفت دوست دارم روز قيامت در روشنائى و نور محشور شوم فرمود: به احدى ستم مكن، قيامت در نور محشور شو.
امام ششم (عليه السلام) فرمود:
كُلُّ ظُلْم الْحادٌ وَ ضَرْبُ الْخادِمِ فى غَيْرِ ذَنْب مِنْ ذلِكَ الْالْحادِ.
هر ستمى كفر است، و زدن خدمتكار بىگناه از اين كفر است.