به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 22,405
بازدید دیروز: 23,262
بازدید هفته: 60,321
بازدید ماه: 133,236
بازدید کل: 24,833,355
افراد آنلاین: 84
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۲٤ آبان ۱٤۰۳
Thursday , 14 November 2024
الخميس ، ۱۲ جمادى الأول ۱٤٤۶
آبان 1403
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
نظام خانواده در اسلام 16- جلوه‏ هاى فضيلت در خانواده‏ - خلوص نيت

نظام خانواده در اسلام

16- جلوه‏ هاى فضيلت در خانواده‏ -  خلوص نيت

Image result for ‫آیت الله انصاریان‬‎

بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم

 جلوه‏ هاى فضيلت در خانواده‏

خلوص نيت‏

كلام حكيمانه و مهمى از رسول حق روايت شده كه هر كس براى خدا و محض صله رحم ازدواج كند، خداوند فرقش را به تاج ملائكه آراسته مى‏كند.

ازدواج نتايج و محصولات مثبت و فراوانى دارد: انس زن و شوهر به يكديگر، نجات از تنهائى، زياد شدن روزى، روشنى چشم دو خانواده، حفظ نصف دين، جلب خوشنودى حق، لذت و بهره جنسى، تجلى فرزند در عرصه‏گاه زندگى، پيدا كردن پشتوانه و ...

اگر انسان نيت خود را در ازدواج براى خدا خالص كند، علاوه بر اين همه بهره و منفعت، به خاطر نيّتش دست به عبادتى بزرگ، و طاعتى عظيم زده، كه ارزش او را تا حدّ فرشته و ملك بالا مى‏برد، و تاجى همچون تاج ملكوتيان زيبنده فرقش مى‏گردد.

چرا كارى نكنيم، كه نور قبول حق آن را منور كند، و ارزشى مافوق تمام ارزشها به آن بدهد؟

بيائيم از ابتداى كار، بناى ازدواج، و ساختمان تشكيل زندگى را بر پايه اخلاص بنا كنيم.

زن و مرد ما بيايند با تمام وجود به اين معنا توجه كنند، تا ظاهر و باطن زندگى به عنايت و رحمت و قبولى خداوند وصل شود.

در كتاب مواعظ العدديه از على (عليه السلام) روايت شده، كه هيچ عملى از اعمال انسان، به اندازه عمل قبول شده ارزش ندارد.

 

اوج خلوص نيت‏

 

در اين زمينه به داستانى بسيار شگفت‏آور از موسى بن عمران توجه كنيد: زمانى كه به دعوت حضرت شعيب، پس از زحمتى كه براى آب دادن به گوسپندان او كشيده بود، وارد خانه آن پيامبر بزرگ شد، سفره شام پهن بود، شعيب فرمود اى جوان بنشين و شام تناول كن.

موسى در پاسخ گفت به خدا پناه مى‏برم!

شعيب گفت براى چه؟ مگر تو گرسنه نيستى گفت: چرا، اما مى‏ترسم اين شام در عوض آن زحمت من قرار بگيرد، ما اهل بيتى هستيم كه چيزى از عمل آخرت را، در مقابل پر بودن زمين از طلاى ناب عوض نمى‏كنيم!!

شعيب به او گفت اى جوان به خدا قسم چنين قصدى در من نيست، من نيت اين را ندارم كه لقمه سفره من در عوض زحمت تو قرار بگيرد، عادت من و پدرانم پذيرائى مهمان و اطعام طعام بود، پس از اين گفتگو، موسى كنار سفره نشست و غذا خورد.

 

جلوه‏ هاى فضيلت در خانواده‏

 

جداً عجيب است، موسى مدتها بود از مصر بيرون آمده، و بيابان‏گردى مى‏كرد، در آن مدت غذاى مناسب نصيب او نشده بود، از گياه شيرين بيابان استفاده مى‏كرد، و وقتى وارد بر شعيب شد سفره او را سفره مهيا و مطلوبى ديد، در عين اينكه سخت گرسنه بود، از ترس اين كه مبادا به آن عمل كه محض خدا انجام داده بود لطمه بخورد از خوردن غذا خوددارى كرد،

اما وقتى از جانب شعيب مطمئن شد، كه شعيب هم در پذيرائى از مهمان قصدش للّه و نيّتش خالص است بر سر سفره نشست!

خلوص شعيب باعث شد كه اولوالعزم آينده هشت سال براى او چوپانى كند، و خلوص موسى باعث شد، كه شعيب پيامبر پدر زن موسى شود!

 


تقوا و عدالت‏

 

زن و شوهر لازم است نسبت به يكديگر مسائل الهى و دستورات اسلامى را رعايت كنند، رعايت واقعيات امكان ندارد، جز با به كارگيرى تقوا و عدالت، يعنى پرهيز از سيئات و زشتى‏ها و بدخلقى و رفتار ناپسند، و عدالت يعنى دورى از افراط و تفريط در تمام برنامه‏ها.

ستم به زن از جانب مرد، ستم به مرد از طرف زن به هر اندازه كه باشد، گرچه گروهى آن را قابل توجه ندانند قبيح است.

زن از قدرت بدنى و گاهى از توان روحى بالائى برخوردار نيست، مرد بايد در برخورد خود با همسرش جهات آفرينشى او را لحاظ كند، چنانچه حضرت حق در پاره‏اى از تكاليف و مسئوليت‏ها، توان و قدرت زن را لحاظ فرموده، و او را معاف نموده است.

جهات ضعف زن، بايد با برخوردهاى زيباى مرد جبران شود، او در حدى نيست كه مرد با وى بجنگد، و خانه را ميدان مبارزه و جار و جنجال با او قرار دهد.

در اين زمينه به دو روايت بسيار عالى عنايت كنيد:

اميرالمؤمنين (عليه السلام) در نامه‏اى به حضرت مجتبى مسائل مفصّل و مهمّى را متذكر شدند، از جمله درباره هويت خلقت زن نوشتند:

فَانَّ الْمَرْأَهَ رَيْحانَهٌ وَلَيْسَتْ بِقَهْرَمانَه.

همانا زن دسته گل خوشبو است، نه منبع قدرت و نيروى جسمى.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

اكْثَرُ اهْلِ الْجَنَّهِ مِنَ الْمُسْتَضْعَفينَ النِّساءُ، عَلِمَ اللّهُ ضَعْفَهُنَّ فَرَحِمَهُنَّ.

بيشترين اهل بهشت از گروه مستضعفين زنان هستند، حضرت حق آگاه به ضعف آنان بود، به اين خاطر در معرض رحمت قرارشان داد.

بنابراين بر مرد است كه نسبت به او به پيروى از حضرت حق با رحمت و مدارا، و رأفت و محبت رفتار كند، و در برخورد خود با او حالات جسمى و روحى او را به عنوان اينكه دسته گل خوشبو است رعايت كند، و از افراط و تفريط و ستم در حق او به هر صورت كه باشد بپرهيزد، كه دستور حضرت حق، آفريننده زن، اين است كه در حق زنان تقواى الهى را مراعات كنيد، و از كنيز خدادر منزل خود به نحو شايسته در جهات مادى و معنوى پذيرائى كنيد.

اما زن توجه داشته باشد كه مرد براى اداره امور خانه، بايد متحمّل كارهاى بسيار سخت، و حادثه‏هاى فراوان شود، او ناچار است براى راحت بودن زن و فرزند، و گذران امور آنها، در صدد تهيه مسكن و پوشاك و خوراك مطلوب باشد، و اين امور تهيه نمى‏شود، مگر با سختى و زحمت و تن دادن به كار، و چشيدن رنج سفر و حضر، و برخورد با اين و آن، بنابراين وقتى به خانه مى‏آيد، زن بايد با برخورد كريمانه، و بكارگيرى اخلاق حسنه، و پذيرائى از او، و تمكين بى چون و چرا نسبت به خواسته طبيعى وى، به استقبال شريك زندگى بيايد، و فضاى خانه را با رفتار پسنديده، و جلب عواطف شوهر، و لبخند به او، و تشكر از زحمات بيرون او، معطّر نمايد.

آرى تقوا و عدالت، اخلاق حسنه، كردار پسنديده، لبخند رضايت، تشكر از زحمت، حفظ آرامش، پذيرائى شايسته، همه و همه از فضائلى هستند كه در طول زندگى بايد از مشرق وجود مرد و زن نسبت به يكديگر طلوع كند، تا عرصه‏گاه حيات زن و شوهر از بركت اين واقعيات نورباران شود.

حسن معاشرت زن با همسرش، و مرد با اهل بيتش، در روايات شيعه فصل بسيار مهمى است، كه شماره روايات آن اعجاب‏انگيز است چه رسد به متن و مفهوم آن سخنان عرشى و ملكوتى.

ستم از جانب هيچيك به ديگرى گرچه به اندازه خردل باشد روا نيست، و ستمكار بايد بداند عقوبت سختى به انتظار اوست.

مرد مالك زن نيست، تا به‏هر برنامه‏اى كه بخواهد دست‏بزند، و زن نسبت به شوهر صددرصد آزاد نيست تا هر برنامه‏اى بخواهد پياده كند براى او بى‏مانع‏باشد.

براى هر يك از زن و شوهر از جانب حضرت حق و رسول اسلام و امامان معصوم، وظايف و تكاليفى است، كه تنها در چهارچوب آن تكاليف حق برخورد با يكديگر را دارند، خارج از حدود الهى و وظائف انسانى و اخلاقى، هر برنامه ديگر ستم و ظلم است، و در دنيا و آخرت داراى عكس العمل مى‏باشد.

در رابطه با ستم زن به شوهر و شوهر به زن كه كارى شيطانى و بدور از كرامت و فضيلت است روايت بسيار مهمى از رسول خدا رسيده، كه توجه به آن جداً واجب است.

مَنْ كانَ لَهُ امْرَأَهٌ تُؤْذيهِ لَمْ يَقْبَلِ اللهُ صَلاتَها وَلاحَسَنَهً مِنْ عَمَلِها حَتّى تُعينَهُ وَتُرْضِيَهُ وَانْ صامَتِ الدَّهْرَ، وَقامَتْ، وَاعْتَقَتِ الرِّقابَ وَانْفَقَتِ الْامْوالَ فى سَبيلِ اللهِ وَكانَتْ اوَّلَ مَنْ تَرِدُ النّارَ ثُمَّ قالَ رَسوُلُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) وَعَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذلِكَ الْوِزْرِ وَالْعَذابِ اذا كانَ لَها مُؤْذِياً ظالِماً ...

آن كس كه زن آزاردهنده‏اى دارد، نماز و حسنه‏اى از حسنات آن زن قبول حق نمى‏شود، مگر يار و مددكار شوهر شود و رضايت او را جلب كند، آن زن آزاردهنده بايد بداند در صورت ادامه آزار اول كسى است كه وارد جهنم مى‏شود، گرچه تمام روزگار را به عبادت شب سپرى كند، و بنده در راه خدا آزاد نمايد، و مال و ثروت در راه خدا انفاق كند، سپس رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

چنين عذاب و وزر و وبالى هم براى مرد هست اگر همسرش را اذيت كند، و به او ستم روا بدارد، چنين مردى اگر عمر روزگار روزه باشد، و شبها را به عبادت صبح كند، و در راه حق بنده آزاد نمايد، و اموالش را فى سبيل الله انفاق كند، اول كسى است كه از گروه عاصيان و ستمكاران وارد آتش مى‏شود!

چنين زن و مردى بايد بدانند، كه حضرت حق در قرآن مجيد نسبت به ستمكار اعلام نفرت نموده، و او را از دايره محبت و عشقش طرد كرده:

وَاللهُ لا يُحِبُّ الظّالِمينَ.

خداوند ستمكاران را دوست ندارد.

زن و مرد به اين واقعيت توجه داشته باشند كه ستم تنها ستم بدنى و آزار جسمى نيست نگاه غضب‏آلود، كم‏محلى، بدخلقى، گفتن سخن زشت، درشت‏گوئى، فحش، تحقير، عدم تمكين، همه و همه از مصاديق ظلم و ستم است.

زنى كه به مرد خود ستم مى‏كند، مردى كه همسرش را مورد ستم قرار مى‏دهد، مسلمان واقعى نيست. و از دايره هدايت خارج، و در لجنزار گمراهى غرق است.

بَلِ الظّالِمُونَ فى ضَلال مُبين.

رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

بَيْنَ الْجَنَّهِ وَالْعَبْدِ سَبْعُ عِقاب، اهْوَنُها الْمَوْتُ قالَ انَسٌ يا رسوُلَ اللهِ فَما اصْعَبُها؟ قالَ: الْوُقوُفُ بَيْنَ يَدَىِ اللهِ عزَّوَجَلَّ اذا تَعَلَّقَ الْمَظْلُومُونَ بِالظّالمينَ.

بين بهشت و عبد هفت گردنه وجود دارد، آسانترينش مرگ است، انس به حضرت گفت: سخت‏ترين آن كدام است؟ فرمود: ايستادن در پيشگاه خدا، زمانى كه مظلومان گريبان ستمكار را بگيرند.

اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:

بِئْسَ الزّادُ الَى الْمَعادِ، الْعُدْوانُ عَلىَ الْعِبادِ.

توشه بدى به سوى معاد است، ستم بر بندگان.

الظُّلْمُ يُزِلُّ الْقَدَمَ، وَ يَسْلُبُ النِّعَمَ، وَيُهْلِكُ الْامَمَ.

ستم قدم را مى‏لغزاند، نعمت را سلب مى‏كند، ملت‏ها را هلاك مى‏نمايد.

مولا فرمود:

به خدا قسم اگر هفت اقليم را به من بدهند، تا خدا را با گرفتن پوست جوى از مورچه معصيت كنم، قبول نخواهم كرد، و اين ستم را بر آن‏

حيوان روا نخواهم داشت، رسول خدا از خوردن آنچه مورچه با دهان و دست و پايش حمل مى‏كند نهى فرمود.

رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

اتَّقُوا الظُّلْمَ فَانَّهُ ظُلُماتُ يَوْمِ القِيامَهِ.

از ستم بپرهيزيد، همانا ستم تاريكيهاى روز قيامت است.

مردى به رسول حق گفت دوست دارم روز قيامت در روشنائى و نور محشور شوم فرمود: به احدى ستم مكن، قيامت در نور محشور شو.

امام ششم (عليه السلام) فرمود:

كُلُّ ظُلْم الْحادٌ وَ ضَرْبُ الْخادِمِ فى غَيْرِ ذَنْب مِنْ ذلِكَ الْالْحادِ.

هر ستمى كفر است، و زدن خدمتكار بى‏گناه از اين كفر است.