پرسش:چرا از میان مکتب امامان شیعه(ع) تنها مکتب امامجعفرصادق(ع) به عنوان مذهب جعفری در سیره اهلبیت(ع) نامیده شده است؟
پاسخ:در بخش نخست پاسخ به این سوال به بررسی اوضاع عصر امامصادق(ع) و فشارهای سیاسی وارده بر آن حضرت و شیعیان پرداختیم. اینک در بخش دوم دنباله مطلب را پی میگیریم.
چگونگی مقابله با انحرافات فکری
وجود انحرافات عقیدتی از یک سو و فراهم شدن فضای مناسب برای بیان معارف دینی از سوی دیگر سبب شد تا امام صادق (ع) حرکتی عظیم را برای اعتلای معنوی و دینی مسلمانان آغاز کند. میتوان موارد زیر را از جمله مهمترین فعالیتهای آن حضرت در مبارزه با انحرافات برشمرد:
1- تبیین اصول اعتقادی صحیح
با بیان و شرح اصول اعتقادی صحیح؛ مسلمانان با مبانی اعتقادی صحیح اسلام آشنا شده و از انحرافات موجود نیز آگاه میشدند. از این راه حق از باطل جدا میشد و مسلمانان راحتتر میتوانستند مسیر مستقیم را شناخته و با اطمینان در آن گام بردارند و به صلاح و درستکاری دست یابند. بیشتر شبهات مطرح شده و انحرافات شکل گرفته بر اثر نبودن شناخت و درک درست از مسئله توحید و صفات و افعال الهی بود. زنادقه و ملاحده نیز افکار الحادی خود را میان مسلمانان ترویج میکردند؛ از این رو تبیین مباحث توحیدی نسبت به سایر مسایل اعتقادی بیش از هر زمان دیگر لازم و ضروری مینمود.
از میان سخنان امام جعفر صادق (ع) در مباحث توحیدی میتوان به حدیث شریف «توحید مفضل» اشاره نمود که در آن، حضرت از خاک،نبات، حیوان، انسان، گیاه، افلاک و عناصر دیگر سخن به میان آورده و به زیباترین شکل نتیجه آن را بیان میفرماید که موجودات در حال تسبیح و تشهید و تهلیل الهی هستند و حتی جماد و نبات همواره به عبادت و طاعت تکوینی مشغولاند.
امام صادق (ع) در جای دیگر بر اهمیت خداشناسی تاکید میفرماید: « بنده در مرحله اول باید خدای خود را بشناسد و پس از آن بداند که چگونه خلق شده است، تا پس از درک امتیازات و حکمتهای به کار رفته در خلقت انسان، از خدای خود سپاسگزاری کند. این شکر و سپاسگزاری زمانی محقق میشود که انسان اوامر و دستورات پروردگار خود را بشناسد و با کمال اخلاص، اطاعت او را به جا آورد.»
2- پاسخ به سوالات و شبهات
پاسخ به شبهات و سوالاتی که از ناحیه مسلمانان و شیعیان مطرح میشد، شیوه دیگری برای تحکیم پایههای اعتقادی بود. با توجه به شرایط خاص فرهنگی عقیدتی عصر امامصادق(ع) پرسشها و ابهامها بیشتر پیرامون مسایل کلامی؛ به ویژه مسئله خداشناسی بود. در باب توحید و عدل الهی احادیث بسیاری از آن بزرگوار نقل شده است؛ چنان که میفرماید: «توحید آن است که آنچه بر خود روا میداری بر خدا روا نداری و عدل آن است که کاری را که اگر خود انجام میدادی مورد ملامت واقع میشدی به خالقت نسبت ندهی.»
درگیری مسلمانان با برداشتهای نادرست از معانی صفات ذات و افعال الهی، سبب پیدایش افکار گوناگون انحرافی گردید. گروهی صفات خداوند را همانند صفات مخلوقات معرفی کردند، دستهای دیگر صفات خداوند را عارض بر ذات و گروهی دیگر تعبیر دیگری میآوردند.
این بیراههها، امام صادق (ع) را بر آن داشت تا به سوالات مطرح شده با بیانی دقیق پاسخ دهد.
مسئله رویت خداوند در دنیا، یا آخرت به سرعت به یکی از مسائل مورد بحث مسلمانان تبدیل شد. در پی تفسیرهای ظاهری از برخی آیات، نظرات گوناگونی رخ نمود. امام صادق(ع) حقیقت واقع را چنین فرمود: «چشمها او را نمیبینند؛ ولکن قلبها با حقیقت ایمان او را درمییابند. خداوند با حواس ظاهری درک نمیشود و قابل مقایسه با مردم نیست و بدون تشبیه شناخته میشود.»
ادامه دارد