خوان حکمت (۲۰۸) : دعوت خدا و رسول(ص) برای حیات انسانی ۱۳۹۸/۰۲/۰۷
خوان حکمت
دعوت خدا و رسول(ص) برای حیات انسانی
۱۳۹۸/۰۲/۰۷
بسم الله الرّحمن الرّحیم
قرآن كریم در صدد این است كه جامعه بشری را زنده كند، این حیاتی كه برای همه ما هست كه مشترك بین حیات انسانی و حیات حیوانی است؛ اما یك سلسله مشتركاتی بین انسان و فرشتههاست كه اصرار قرآن كریم بر این است كه ما را به آن حیات مشترك بین انسان و فرشته برساند كه ما هم در حدّ فرشته بشویم؛ البته ائمه ما (علیهم السلام) معلمان فرشتهاند، ولی از ما آن توقّع نیست؛ لکن در حدّ فرشته شدن برای ماها مقدور است؛ لذا فرمود: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یُحْییكُمْ؛ای کسانی که ایمان آورده اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد!)،[1] گرچه نام ذات اقدس اله و همچنین وجود مبارك پیامبر(ص) به عنوان تثنیه و دو نفر ذكر شد؛ اما چون دعوت یك دعوت است، از این جهت فعل و ضمیر را مفرد میآورد. دعوت خدا به وسیله پیامبر است، دعوت پیامبر همان دعوت خداست، «اسْتَجیبُوا لِلهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعَواكُمْ» نیست (إِذا دَعاكُمْ) هست. اینها میخواهند ما را زنده كنند خطاب به زندههاست. فرمود ای زندهها! دعوت خدا و پیامبر را اجابت كنید كه اینها شما را زنده میكنند، ما با چه چیزی زندهایم؟
یك حیات هست كه وجود مبارك امام سجاد(ع) دربخش اوّل دعای صحیفه سجادیه مرز انسان و حیوان را مشخص كرد؛ فرمود: انسان را دیگران حیوان ناطق میدانند؛ اما برابر فرهنگی که قرآن كریم به ما آموخت انسان را «حیّ حمید» میدانیم نه حیوان ناطق. در همان دعای نورانی صحیفه سجادیه دارد كه خدایا! اگر راه حمد را به ما نیاموخته بودی ما نعمتهای تو را صرف میكردیم و همین جامعهای كه نعمت الهی را بدون حمد صرف كند «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهًِْ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهًِْ فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِی مُحْكَمِ كِتَابِهِ: (إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ)»،[2] تو حمد و شكر را به ما آموختی كه ما حیات انسانی پیدا كنیم.
پس یك وقت است از عدهای سؤال میكنند انسان چیست؟ میگویند حیوان ناطق، زندهای است كه حرف میزند. وجود مبارك امام سجاد میفرماید که انسان، حیوان ناطق نیست؛ «الإنسان حیٌّ حمید»، فصل مقوّم انسان، حمد اوست. حمد گذشته از اینكه حمد زبانی است كه انسان باید در برابر نعمت خدا شاكر باشد، عمده آن است كه این نعمت را به جای خود صرف كند. صرف نعمت به جای خود بدون آشنا بودن به تعیینكننده آن نعمت كه منعِم كیست و جایش چیست این ممكن نیست.
نگاه متفاوت موحدان و غربیان به مفهوم عدل
الآن تمام تفاوت بین ما موحّدان و جهان غرب این است که ما میگوییم عدل, آنها هم میگویند عدل، میگوییم ظلم بد است آنها میگویند ظلم بد است، میگوییم حقوق انسانها، آنها هم میگویند حقوق انسانها، تا اینجا مرز مشترك بین ما و دیگران است. این «عدل» كه یك كلمه سه حرفی است یك مفهوم روشنی دارد. عدل؛ یعنی هر چیزی را سر جایش قرار بدهیم و خیلی محبوب هم هست، عدل مورد علاقه همه مردم است؛ این هم مشترك بین ما و آنهاست. اما عدل كه معنایش این است كه «وضع کلّ شیء فی موضعه»؛[3] هر چیزی را در جای خود قرار بدهید جایاشیا كجاست؟ جایاشخاص كجاست؟ ما میگوییم جایاشیا واشخاص رااشیاآفرین واشخاصآفرین معین میكند، آنها میگویند ما معین میكنیم؛ ما میگوییم درخت انگور كه میوه شیرینی دارد چه قسمتش حلال است چه قسمتش حرام، آن را انگورآفرین باید بگوید، آنها میگویند ما میگوییم چه شراب باشد چه سركه باشد چه شربت باشد، همهاش حلال است. تمام تفاوت حقوق بشر، عدل و ظلم، اخلاق همین است. ما میگوییم عدل چیز خوبی است، عدل هم معنایش این است كه هر چیزی در جای خودش باشد؛ اما جایاشیا كجاست؟ جایاشخاص كجاست؟ جای نعمت كجاست؟ آنها میگویند ما معین میكنیم، ما میگوییم آنكه نعمت آفرید باید معین كند؛ این فرق مسلمان و غیر مسلمان است؛ منتها آنها بالصراحه ادعا نمیكنند که ما فرعون هستیم (ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْری؛ من خدایی جز خودم برای شما سراغ ندارم.)،[4] اما حرف همین است، آنها نمیگویند عدل بد است، آنها میگویند همانطور كه شما میگویید عدل خوب است، ما هم میگوییم خوب است میگوییم اگر عدل خوب است عدل این است که انسان هر چیزی در جای خودش قرار بدهد. جایاشیا كجاست؟ وجود مبارك امام سجاد در همان دعای اوّل صحیفه سجادیه دارد كه «الانسان حیّ حمید»؛ چون بیان نورانی حضرت این است كه اگر كسی حمد نكند «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهًْ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهًِْ». پس ما در برابر نعمتهای الهی چند كار باید بكنیم: یكی اینكه نعمت را خدا به ما داد: « گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود »[5] یكی اینكه جایش هم مشخص است كه كجا صرف بكنیم چطور صرف كنیم؛ این مطلب اوّل.
بنابراین بهترین راه كه فرمود دعوت خدا و پیغمبر این است كه شما را زنده كند؛ یعنی بشوید «حیّ حمید»؛ حالا كه «حیّ حمید» شدیم، به ما گفتند این راه را بگیرید و ادامه بدهید، بسیاری از فرشتهها نازلتر از مقام انسان، مقام دارند. این همه فرشتهها كه در بهشت خدمتگزار مؤمنینند، مقامشان پایینتر از مؤمنین است ،این همه فرشتههایی كه در حالت احتضار به مؤمنین سلام عرض میكنند: (الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَهًُْ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّهًَْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)[6] این همه فرشتههایی كه قرآن معرفی میكند، اینها به مؤمنین سلام عرض میكنند و در خدمتشان هستند؛ پس ما میتوانیم هم به حدّ فرشتهها برسیم، هم از فرشتهها بالاتر برویم؛ البته فرشتهها هم درجاتی دارند؛ این هم یك مطلب.
ترک آرزوهای دور و دراز، بالاترین سرمایه انسان
مطلب دیگر این است كه یكی از بیانات نورانی حضرت امیر(ع) این است كه ما دست و پای خود را نبندیم، این آرزوها و خواستههای ناروا، دست و پاگیر است. فرمود: «أَشْرَفُ الْغِنَی تَرْكُ الْمُنَی»؛[7] بالاترین سرمایه این است كه انسان گرفتار آرزوها نباشد، من به این برسم ،به آن برسم، به این مال برسم، به آن منال برسم! ما اگر خود را بسپاریم به كسی كه ما را آفرید، فرمود شما كارتان را انجام بدهید من تأمین میكنم، همین آیه شش سوره مباركه «هود» این است كه فرمود تمام مار وعقربهای عالم عائله من هستند:(وَمَا مِنْ دَابَّهًٍْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللهِ رِزْقُهَا) شما حق ندارید بگویید فلان خرس قطبی نجس العین است یا حرامگوشت است، بلکه عائله من است، من آن را آفریدم و خود را هم موظف میدانم که آن را تأمین كنم. فرمود تمام این حیوانات حرامگوشت و حلالگوشت عائله من هستند، با «عَلَی» تعبیر كرده، فرمود دنبال چه چیزی میگردید؟ خدایی كه به هیچ وجه مار و عقربها و حرامگوشتها و خرسهای قطبی را از نظر دور نمیدارد، ما را رها میكند؟! مشكل ما این است كه ما او را رها كردیم به دنبال دیگری میگردیم.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 15 / 4 / 1396.
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ــــــــــــــــ
[1]. انفال، 24 . [2]. صحیفهًْ سجادیهًْ، دعای یکم، بخش9.
[3]. ر.ک: نهجالبلاغه، حکمت437. [4]. قصص، 38 . [5]. حافظ، غزلیات، غزل شماره206.
[6]. نحل، 32. [7]. نهج البلاغهًْ صبحی صالح،حکمت34.
یك حیات هست كه وجود مبارك امام سجاد(ع) دربخش اوّل دعای صحیفه سجادیه مرز انسان و حیوان را مشخص كرد؛ فرمود: انسان را دیگران حیوان ناطق میدانند؛ اما برابر فرهنگی که قرآن كریم به ما آموخت انسان را «حیّ حمید» میدانیم نه حیوان ناطق. در همان دعای نورانی صحیفه سجادیه دارد كه خدایا! اگر راه حمد را به ما نیاموخته بودی ما نعمتهای تو را صرف میكردیم و همین جامعهای كه نعمت الهی را بدون حمد صرف كند «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهًِْ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهًِْ فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِی مُحْكَمِ كِتَابِهِ: (إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ)»،[2] تو حمد و شكر را به ما آموختی كه ما حیات انسانی پیدا كنیم.
پس یك وقت است از عدهای سؤال میكنند انسان چیست؟ میگویند حیوان ناطق، زندهای است كه حرف میزند. وجود مبارك امام سجاد میفرماید که انسان، حیوان ناطق نیست؛ «الإنسان حیٌّ حمید»، فصل مقوّم انسان، حمد اوست. حمد گذشته از اینكه حمد زبانی است كه انسان باید در برابر نعمت خدا شاكر باشد، عمده آن است كه این نعمت را به جای خود صرف كند. صرف نعمت به جای خود بدون آشنا بودن به تعیینكننده آن نعمت كه منعِم كیست و جایش چیست این ممكن نیست.
نگاه متفاوت موحدان و غربیان به مفهوم عدل
الآن تمام تفاوت بین ما موحّدان و جهان غرب این است که ما میگوییم عدل, آنها هم میگویند عدل، میگوییم ظلم بد است آنها میگویند ظلم بد است، میگوییم حقوق انسانها، آنها هم میگویند حقوق انسانها، تا اینجا مرز مشترك بین ما و دیگران است. این «عدل» كه یك كلمه سه حرفی است یك مفهوم روشنی دارد. عدل؛ یعنی هر چیزی را سر جایش قرار بدهیم و خیلی محبوب هم هست، عدل مورد علاقه همه مردم است؛ این هم مشترك بین ما و آنهاست. اما عدل كه معنایش این است كه «وضع کلّ شیء فی موضعه»؛[3] هر چیزی را در جای خود قرار بدهید جایاشیا كجاست؟ جایاشخاص كجاست؟ ما میگوییم جایاشیا واشخاص رااشیاآفرین واشخاصآفرین معین میكند، آنها میگویند ما معین میكنیم؛ ما میگوییم درخت انگور كه میوه شیرینی دارد چه قسمتش حلال است چه قسمتش حرام، آن را انگورآفرین باید بگوید، آنها میگویند ما میگوییم چه شراب باشد چه سركه باشد چه شربت باشد، همهاش حلال است. تمام تفاوت حقوق بشر، عدل و ظلم، اخلاق همین است. ما میگوییم عدل چیز خوبی است، عدل هم معنایش این است كه هر چیزی در جای خودش باشد؛ اما جایاشیا كجاست؟ جایاشخاص كجاست؟ جای نعمت كجاست؟ آنها میگویند ما معین میكنیم، ما میگوییم آنكه نعمت آفرید باید معین كند؛ این فرق مسلمان و غیر مسلمان است؛ منتها آنها بالصراحه ادعا نمیكنند که ما فرعون هستیم (ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْری؛ من خدایی جز خودم برای شما سراغ ندارم.)،[4] اما حرف همین است، آنها نمیگویند عدل بد است، آنها میگویند همانطور كه شما میگویید عدل خوب است، ما هم میگوییم خوب است میگوییم اگر عدل خوب است عدل این است که انسان هر چیزی در جای خودش قرار بدهد. جایاشیا كجاست؟ وجود مبارك امام سجاد در همان دعای اوّل صحیفه سجادیه دارد كه «الانسان حیّ حمید»؛ چون بیان نورانی حضرت این است كه اگر كسی حمد نكند «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهًْ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهًِْ». پس ما در برابر نعمتهای الهی چند كار باید بكنیم: یكی اینكه نعمت را خدا به ما داد: « گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود »[5] یكی اینكه جایش هم مشخص است كه كجا صرف بكنیم چطور صرف كنیم؛ این مطلب اوّل.
بنابراین بهترین راه كه فرمود دعوت خدا و پیغمبر این است كه شما را زنده كند؛ یعنی بشوید «حیّ حمید»؛ حالا كه «حیّ حمید» شدیم، به ما گفتند این راه را بگیرید و ادامه بدهید، بسیاری از فرشتهها نازلتر از مقام انسان، مقام دارند. این همه فرشتهها كه در بهشت خدمتگزار مؤمنینند، مقامشان پایینتر از مؤمنین است ،این همه فرشتههایی كه در حالت احتضار به مؤمنین سلام عرض میكنند: (الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَهًُْ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّهًَْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)[6] این همه فرشتههایی كه قرآن معرفی میكند، اینها به مؤمنین سلام عرض میكنند و در خدمتشان هستند؛ پس ما میتوانیم هم به حدّ فرشتهها برسیم، هم از فرشتهها بالاتر برویم؛ البته فرشتهها هم درجاتی دارند؛ این هم یك مطلب.
ترک آرزوهای دور و دراز، بالاترین سرمایه انسان
مطلب دیگر این است كه یكی از بیانات نورانی حضرت امیر(ع) این است كه ما دست و پای خود را نبندیم، این آرزوها و خواستههای ناروا، دست و پاگیر است. فرمود: «أَشْرَفُ الْغِنَی تَرْكُ الْمُنَی»؛[7] بالاترین سرمایه این است كه انسان گرفتار آرزوها نباشد، من به این برسم ،به آن برسم، به این مال برسم، به آن منال برسم! ما اگر خود را بسپاریم به كسی كه ما را آفرید، فرمود شما كارتان را انجام بدهید من تأمین میكنم، همین آیه شش سوره مباركه «هود» این است كه فرمود تمام مار وعقربهای عالم عائله من هستند:(وَمَا مِنْ دَابَّهًٍْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللهِ رِزْقُهَا) شما حق ندارید بگویید فلان خرس قطبی نجس العین است یا حرامگوشت است، بلکه عائله من است، من آن را آفریدم و خود را هم موظف میدانم که آن را تأمین كنم. فرمود تمام این حیوانات حرامگوشت و حلالگوشت عائله من هستند، با «عَلَی» تعبیر كرده، فرمود دنبال چه چیزی میگردید؟ خدایی كه به هیچ وجه مار و عقربها و حرامگوشتها و خرسهای قطبی را از نظر دور نمیدارد، ما را رها میكند؟! مشكل ما این است كه ما او را رها كردیم به دنبال دیگری میگردیم.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 15 / 4 / 1396.
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ــــــــــــــــ
[1]. انفال، 24 . [2]. صحیفهًْ سجادیهًْ، دعای یکم، بخش9.
[3]. ر.ک: نهجالبلاغه، حکمت437. [4]. قصص، 38 . [5]. حافظ، غزلیات، غزل شماره206.
[6]. نحل، 32. [7]. نهج البلاغهًْ صبحی صالح،حکمت34.