خوان حکمت (۲۱۱) :ماه رمضان؛ بهار مومنان ۱۳۹۸/۰۲/۲۸
خوان حکمت
ماه رمضان؛ بهار مومنان
۱۳۹۸/۰۲/۲۸
این حرف را افراد عادی میزنند که بهارشان فروردین است؛ اما بهار مؤمنین ماه مبارك رمضان است. افراد عادی سال نو آنها از فروردین شروع میشود، تقریباً این یك رشد گیاهی است؛ حیات گیاهی به این است كه از فروردین جامه نو در بر میكنند، سبز میشوند و به فكر شكوفایی و میوه دادن هستند که اوّل سال آنهاست، باران رحمت هم اگر در بهار ببارد، میگویند «سالی كه نكوست از بهارش پیداست»[1]؛ اما وجود مبارك امام صادق(ع) طبق نقل مرحوم سید بنطاووس در كتاب شریف اقبال فرمودند: ماه مبارك رمضان اوّلین ماه از دوازده ماه سال است، «غُرَّهُ الشُّهُور»[2] است، یك؛ «رَأْسُ السَّنَه» است، دو؛ چه در روایات، چه در ادعیه این دو عنوان برای ماه مبارك رمضان هست كه اوّل سال، ماه مبارك رمضان است یا اوّلین ماه از دوازده ماه، ماه مبارك رمضان است. حضرت فرمود: «سالی كه نكوست از بهارش پیداست»، ماه مبارك رمضان، بهارِ یازده ماه دیگر است و در این ماه، سفره ضیافت و مهمانی خدا پهن است، چه ماهی از ماه رمضان بهتر! چه بهاری از بهار رمضان بهارتر! فرمود: «إِذَا سَلِمَ شَهْرُ رَمَضَانَ سَلِمَتِ السَّنَهُ»؛[3] فرمود اوّل سال که سالم شد تا آخر سال سالم است، اوّلین ماه كه سالم بود یازده ماه دیگر سالم است و ذات اقدس اله اوّلین ماه را كه ماه مبارك رمضان است سعی كرد ما را به مهمانی دعوت كند تا یازده ماه دیگر این ضیافت را همچنان حفظ كنیم، ماه مبارك رمضان بهار انسانهای مؤمن است كه انسان باید ذخیره كند كه امیدواریم ما این یازده ماه دیگر را در سایه این ذخیره حفظ كنیم!
خداوند؛ هم میزبان، هم مهمان
آنچه ما در این ماه كسب كردهایم ، یک ضیافت متقابل است؛ خدا فرمود من گرچه با همه هستم اما شما را به عنوان مهمان دعوت كردم، اگر مرا هم به عنوان مهمان دعوت كنید حاضرم بیایم! ماه مبارك رمضان یك زمان ضیافت است كه انسان مهمان خداست و جزء «ضیوف الرّحمان»[4] است و سرزمین وحی هم كه مكه است آنجا حاجیان و معتمران جزء «ضیوف الرّحمان»[5] هستند، آنجا مكان مهمانی است و اینجا هم زمان مهمانی است؛ فرمود من در هر دو جا شما را به عنوان مهمان دعوت كردم و پذیرایی هم میكنم، اما اگر مرا هم به عنوان مهمان دعوت كنید من میآیم، اما من مهمان قلب شكستهام! این حدیث قدسی از غُرر روایاتی است كه ما را به میزبانی حق دعوت میكند که شما سعی کنید میزبان خدای سبحان باشید، فرمود: «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَهِ قُلُوبُهُم»؛[6] هر جا دل شكسته است، من مهمان آن دلم، این راه دارد! ما وقتی احساس كنیم چیزی در اختیار نداریم میشویم دلشكسته؛ چون هر چه داریم از خارج است و بعد همه را هم از ما میگیرند.امام سجاد(ع) دو فرمایش دارند که مثل همه فرمایشات ایشان حق است و صدق؛ بیانی دارد بالای منبر شام که فرمود مردم! در تمام كُره زمین مردی به عظمت من نیست که درست هم گفت! «أَنَا ابْنُ [كذا]»[7]؛ ما رفتیم که حكومت ستم را سرنگون كنیم، رفتیم و برگشتیم و پیروز برگشتیم، ما رفتیم نام پیغمبر را زنده کردیم، خودش را معرفی كرد. فرمود در شرق عالم، غرب عالم مردی به عظمت من نیست که این را هم درست گفت.
یك بیان نورانی هم در دعای «عرفه» صحیفه سجادیه است، آن را با خدای خود در میان میگذارد[8]؛ عرض كرد خدایا در تمام روی زمین موجودی ـ نه مردی ـ موجودی پَستتر از من نیست: «وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّینَ وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ وَ مِثْلُ الذَّرَّهًِْ أَوْ دُونَهَا»؛ خدایا آبرویی كه دارم از توست، تو اگر آن را از من بگیری من چه دارم؟! در بالای منبرِ مسجد شام فرمود مردی به عظمت من نیست، در دعای «عرفه» كه در صحیفه سجادیه است عرض كرد موجودی پَستتر از من نیست، چون هر چه که دارم از توست، اگر بگیری من چه دارم! اگر ما با این دید باشیم كه هر چه داریم احترام كنیم، حفظ كنیم، كشورمان را، عزّتمان را، مملكتمان را، دولتمان را اینها عزت ماست که باید حفظ كنیم، اما باید بدانیم نسبت به ذات اقدس اله هیچ هستیم و اگر این احساس در ما پیدا شد یك قلب شكسته است و این قلب شكسته هم میزبان خداست: «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَهِ قُلُوبُهُم»، وقتی خدا با ما باشد، ما هیچ هراسی نداریم! یك بیان نورانی دیگری از وجود مبارك امام سجاد را مرحوم كلینی نقل كرد که فرمود: «لَوْ مَاتَ مَنْ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِی»،[9] فرمود اگر من تنها در روی زمین باشم و هیچكسی نباشد وقتی در خدمت قرآن هستم هیچ هراسی ندارم! این قرآن كریم به ما آموخت كه دو كتاب را خدا برای شما قرار داد: یكی كتاب تدوین است که گاهی به صورت تورات است، گاهی به صورت انجیل است، گاهی به صورت صُحُف ابراهیم است، گاهی به صورت زَبور داود است و گاهی هم به صورت کلّ به نام قرآن كریم است، در قرآن كریم ما این حرفها را كه گفتیم إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولی صُحُفِ إِبْراهیمَ وَ مُوسی؛[10] ما حرفهای مشتركی داریم كه به همه انبیا گفتیم، به همه اُمَم گفتیم و به شما هم میگوییم، چون همه شما در فطرت سهیم هستید. این كتاب آسمانی است که ما را به این كتاب دعوت كرده است، به تفسیر مطالب این كتاب دعوت کرده است. دوم، یک كتاب تكوینی است به نام آسمانها و زمین و نظام سپهری است.
توصیه قرآن به صلابت ورزیدن در برابر دشمنان
به ما گفتند طوری زندگی كنید كه هیچ بیگانهای در شما طمع نكند، ببینید این كتاب قرآن چقدر بوسیدنی است! فرمود: وَ لْیَجِدُوا فیكُمْ غِلْظَهً؛ دشمنان حتما باید در شما شدت و صلابت (در عمله) بیابند،[11] این امر غایب است؛ یعنی طوری زندگی كنید كه حتماً بیگانه در شما احساس قدرت كند، نفرمود «اُغلظوا علیهم» که شما خشن باشید! الان این كوه دماوند با ما چه حرفی دارد؟ حرفش این است كه هر خدماتی كه از من بربیاید، سینهام را سپرمی کنم برف و تگرگ و یخ را میگیرم و در خودم ذخیره میکنم، بهتدریج از دامن من چشمهها میجوشد، تمام این بخشها که در دامنه سلسله جبال البرز هستند از همین قلّه استفاده میكنند، میگوید من خدمات به اینها میدهم، شما كه نمیتوانید آن برف و سرما را تحمل كنید، من تحمل میكنم، این برفها و یخها را به سینه میخرم، ذخیره میکنم و بتدریج چشمه میکنم و تحویل شما میدهم. پیام دیگر این قلّه این است كه هیچ كسی نمیتواند به جنگ من بیاید، خودش را خسته میكند! هیچ عاقلی با بیل و كلنگ به جنگ قلّه دماوند نمیرود. قرآن فرمود شما اینطور باشید: وَ لْیَجِدُوا فیكُمْ غِلْظَه نه «اُغلظوا علیهم»؛ نه اینکه خشن باشید! طوری باشید كه دیگران حتماً در شما احساس قدرت كنند، این امر غایب است.نگفت شما خشن باشید، فرمود طوری زندگی كنید كه بفهمند شما نفوذناپذیرید.
بیانات حضرت آیتالله جوادیآملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 17 / 4 / 1395
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. دیوان اشعار شیخ بهایی، رباعیات، رباعی16.
[2]. الكافی(ط ـ الإسلامیه)، ج4، ص66.
[3]. الإقبال بالأعمال الحسنه(ط ـ الحدیثه)، ج1، ص31.
[4]. امالی(للصدوق)، ص93.
[5]. الكافی(ط ـ الإسلامیه)، ج4، ص189.
[6]. منیهًْ المرید، ص123.
[7]. بحارالانوار، ج45، ص138؛ «أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَكَّهًْ وَ مِنَی أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّكْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَی أَنَا ابْن...».
[8].صحیفه سجادیه، دعای47.
[9]. الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج2، ص602.
[10]. أعلی ، 18 و 19.
[11]. توبه ، 123.