خوان حکمت (۲۱۴) : اخلاق، انسان را نورانی میکند ۱۳۹۸/۰۳/۲۵
خوان حکمت
اخلاق، انسان را نورانی میکند
۱۳۹۸/۰۳/۲۵
مسئله اخلاق برای ما از مهمترین مسائل زندگی است، ارتباطی بین اخلاق و عقاید هست، ارتباطی بین اخلاق و احكام هست و پیوندی هم بین اخلاق و حقوق وجود دارد. رابطهای كه بین اخلاق و عقاید هست آن است كه باعث رسوخ عقیده میشود و عقیده را علمِ برهانی میسازد؛ ولی ثبات، دوام، رسوخ و عامل استقامت آن، اخلاق است. رابطهای كه بین اخلاق و احكام است، این است كه مهمترین ضامن اجرایی احكام الهی همان مَلكات نفسانی و اخلاقیّات است. رابطهای كه بین اخلاق و حقوق است، این است كه نقص حقوق را اخلاق تكمیل میكند، عیب حقوق را اخلاق تصحیح میكند؛ در بسیاری از موارد حقوق كم میآورد، حقوق با عدالت سامان میپذیرد؛ ولی اخلاق با بالاتر از عدالت كه احسان است سامان مییابد. در سوره مباركه «بقره» دارد اگر كسی به شما بدی كرد، شما معادل آن میتوانید بدی كنید: (فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْكُمْ)؛(1)اگر كسی نسبت به شما تعدّی كرد، شما معادل آن میتوانید تعدّی كنید؛ البته این كیفر تعدّی نیست، بر اساس رابطه «مشاكله» به این كیفر، تعدّی گفته شده است؛ نظیر اینكه (جَزاءُ سَیِّئَهًٍْ سَیِّئَهًْ مِثْلُها)،(2) وگرنه جزای سیّئه كه كیفر عادلانه است، این حسنه است و سیّئه نیست، گرچه برای آن طرف ناخوشایند است؛ ولی خود این جزا چون بر اساس عدل است حسنه است،اگر كسی نسبت به ما بد كرد، ما همان بدی را به بدی پاسخ دهیم ،همواره این «نِقار» و كدورت هست؛ ولی اگر به جای آن گذشت كنیم كه فرمود: (وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرینَ ؛ و اگر شکیبایی کنید ، این کار برای شکیبایان بهتر است.)(3)، این صبر، مشكل و كمبود آن اخلاق را حل میكند.
احسان؛ بالاتر از عدل
عدل در بسیاری از موارد كم میآورد، احسان را كه بالاتر از عدل است ذات اقدس اله مقرّر كرد تا هر جا كه حقوق نقصی دارد، آن نقص را اخلاق تكمیل كند و هر جا عیبی دارد، آن عیب را اخلاق تصحیح كند؛ لذا در همان سوره مباركه «نحل» فرمود: (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ)، یك؛ (وَ الْإِحْسانِ) كه بالاتر از عدل است، دو؛ (وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبی)(4) و مانند آن. بنابراین اخلاق، هم در تثبیت عقاید سهم تعیینكننده دارد، هم ضامن اجرای احكام شرعی است و هم متمّم و مكمّل حقوق است.
کارکرد نورانی بودن در انسانها
این اخلاق وقتی جامه عمل در بر كرد فضایل فراوانی را به همراه دارد. یك روایت نورانی از وجود مبارك پیغمبر(ص) رسیده است که فرمود: «اتَّقُوا فِرَاسَهًْ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ»؛(5) شما از فراست و هوشمندی مؤمن بر حذر باشید، چون او با نور خدا میبیند. اگر كسی عینك و دوربینی بر روی چشم او باشد، تلسكوپی باشد یا میكروسكوپی باشد، قویتر و دقیقتر و سالمتر میبیند؛ این در امور عادی و مادی است، اما اگر كسی تقوا و اخلاق و ایمان را در بر كرده باشد، نورانیّتی در مجرای علمیِ او پیدا میشود كه او با آن نور اشیا را میبیند. اینكه میبینید بعضی از حكما، بعضی از فقها، بعضی از مفسّران، بعضی از اصولیین، بعضی از فیزیكدانها، بعضی از شیمیدانها فنآور و نخبه هستند و طرح تازه میآورند و مطلب تازه میگویند، برای این است كه آنچه را اینها میفهمند در كتابها نیست، وگرنه دیگران هم میفهمیدند! اینها از حرف استاد نگرفتند، و گرنه دیگر شاگردان هم میگرفتند؛ از مقاله یا مقالت دیگران استفاده نكردند، و گرنه دیگران بهره میبردند. فرمود این با نور خدا دارد میبیند؛ لذا حرف تازهای میآورد و در رشته خودش یك مطلب جدیدی را ابتكار میكند. پس اولاً هر مطلب تازهای كه باشد نعمت الهی است و ثانیاً (ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَهًْ فَمِنَ اللَّهِ، هر نعمتی که دارید از طرف خداست)(6) این شخص با نور الهی نعمت الهی را میبیند، آنگاه در فنّ خودش نوآوری دارد؛اگر طلبهای دارد مطالعه میكند، یك چراغ روشنی دارد، عینكی در اختیار اوست و كتابی است که دارد مطالعه میكند، ماورای همه اینها یك نورانیّت دیگری هم هست كه با آن نور دارد میبیند. اگر در بخشی از آیات قرآن كریم فرمود: (وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی بِهِ فِی النَّاسِ)؛(7) یعنی در اثر وارستگی تقوا عدّهای نورانی هستند و كسی كه نورانی باشد میشود «مصباح الهدی» که هم راه خود را میبیند، چون عالِم است و هم به دیگران راه نشان میدهد، چون «مصباح الهدایهًْ» است و اگر درباره سالار شهیدان حسینبنعلی(سلام الله علیهما) آمده است كه «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاهًْ»(8) به همین علت است؛ روش، منش و گفتار او طوری است كه دیگران را راهنمایی میكند، خاصیّت نور این است.
فرمود: (یَمْشی بِهِ فِی النَّاسِ)؛ در جامعه با نورانیّت حركت میكند، این نور در انبیا و اولیا خیلی قوی است و در شاگردان آنها با حفظ مراتب، میانی یا ضعیف است. گاهی انسان مركز رحمت و جای عنایت را به خوبی میبیند؛ وجود مبارك موسای كلیم(ع) كوه طور را با نور دید كه (آنَسْتُ ناراً)،(9) فرمود از آنجا نوری را میبینم. وجود مبارك پیغمبر(ص) نگاهی به كوه اُحُد كرد و فرمود: «هَذَا جَبَلٌ یُحِبُّنَا وَ نُحِبُّهُ»(10)؛ این كوه دوست ماست و ما هم به این كوه علاقهمندیم، با اینكه در دامنه کوه اُحُد آن حادثه تلخ پیش آمد، فرمود این دوست ماست و ما هم این كوه را دوست داریم؛ حالا چه بركتی از کوه اُحُد نصیب اسلام و مسلمانها شد كه حضرت فرمود: «هَذَا جَبَلٌ یُحِبُّنَا وَ نُحِبُّهُ» آن را خود حضرت میداند. بركات فراوانی برای موسای كلیم از کوه طور نصیب ایشان شده است؛ آن «وادی اَیمن» نصیب او شده است. اینكه میگویند «وادی اَیمن» این اضافه به عكس است؛ یعنی «ایمنِ وادی». «وادی» یعنی درّه و «اَیمن» یعنی طرف راست؛ طرف راستِ «وادی». وقتی خدا خواست به موسای كلیم آدرس دهد، فرمود میروی آنجا (مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ)،(11) این «اَیمن» كه كلمه سوم است، وصف كلمه اول است. (شاطِئِ)یعنی جانب، (مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ)یعنی جانب «ایمنِ وادی»، وگرنه ما جایی به عنوان «وادی ایمن» نداریم. ایمن، صفت جانب است، نه صفت وادی؛ طرف راست این درّه، آنجا میروی و با من مناجات میكنی. همه جا بالأخره جای مناجات است؛ اما یك موضع خاصّی را خداوند مقرّر كرد كه موسای كلیم(ع) با ذات اقدس اله در آن موضع مناجات كند. این خصوصیات برای كسانی است كه نور الهی را به همراه دارند و میبینند و این هم موسای كلیم است كه با آن نور میبیند؛ باید طرف راست این درّه بایستد و مناجات كند یا ببیند، وجود مبارك رسول گرامی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم درباره کوه اُحُد این مطلب را فرمود. غرض این است كه اخلاق این توانایی را دارد كه انسان را نورانی كند تا انسان با آن نور در جامعه حركت كند یا با آن نور مطالعه كند یا با آن نور حرف دیگران را بشنود.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 1 / 8 / 1393 .
مرکز اطلاع رسانی اسرا
________________________
1. بقره، 194.
2. شوری، 40 .
3. نحل، 125 .
4. نحل، 90 .
5. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص218.
6. نحل، 53.
7. انعام، 122.
8. مثیر الأحزان، ص4؛ ر.ک: إعلام الوری بأعلام الهدی(ط ـ الحدیثة)، ج2، ص186.
9. طه، 10؛ نمل، 7.
10. بحار الأنوار, ج 21
ص 248.
11. قصص، 30.