خوان حکمت (۲۱۵) : ظرف دل را چگونه پرکنیم؟ ۱۳۹۸/۰۴/۰۱
خوان حکمت
ظرف دل را چگونه پرکنیم؟
۱۳۹۸/۰۴/۰۱
از وجود مبارك پیامبر(ص) نقل شده است كه فرمود: «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ الله عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَمْ»؛ هر كه به آنچه مىداند عمل كند، خداوند، دانش آنچه را نمىداند، به او ارزانى مى دارد (1).که این به وارثان بعدی هم رسید؛ در كلمات نورانی امیرالمؤمنین(ع) هم هست، مرحوم كلینی از وجود مبارك حضرت امیر نقل میكند كه «عَالِمٍ عَلَی هُدًی مِنَ الله قَدْ أَغْنَاهُ اللهُ بِمَا عَلِمَ عَنْ عِلْمِ غَیْرِهِ» عالمى كه هدایت الهى داشت، خداوند او را از علم دیگران بىنیاز ساخته (2). هر كسی فنّی را فرا گرفت، وقتی تكرار كرد، در آن فن ماهر و مجتهد میشود؛ این خاصیّت عمل به آن رشته و تكرار رهاورد آن فن است؛ اما اینکه چیز دیگری را به عنوان ابتكار یاد بگیرد، این از تكرار خود آن فن بر نمیآید، لكن این حدیث نورانی به ما وعدّه داد كه اگر كسی به دانستههای خود عمل كند، چیزهایی را كه یاد نگرفته بود، از استاد نشنیده بود و در كتابی ندیده بود خدای سبحان به او عطا میكند.
شرط مفید بودن مجالس علمی
به ما نگفتند «سامع» باشید، گفتند «مستمع» باشید؛ به ما نگفتند «مستمع» محض باشید، گفتند هر كس به مجلس علمی میرود ظرف هم به همراه داشته باشد. «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» ؛یعنی شنوندهاى كه بشنود و آن را بخاطر بسپارد و آن را به كار بندد(3). كه دو عنصر محوریِ شرط شنونده است، در روایات ما هست؛ فرمود اگر در مجلس علمی شركت كردید و اگر خواستید آن محفل برای شما سودآور باشد، باید این دو عنصر را داشته باشید: «سامع» نباشید و «مستمع» باشید، یك؛ «واع» باشید، دو؛ «واع»؛ یعنی كسی كه «وعاء» و ظرف همراه اوست؛ اینچنین نباشد كه فقط انسان بشنود و وقتی از محفل علم بیرون رفت چیزی در یادش نباشد، «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» باشد. در بیانات نورانی حضرت امیر(ع) هست كه «إِنَ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَهًْ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا»؛این دلها همانند ظرفهایى است؛بهترینشان آنهایى هستند كه سخنان حكیمانه را بهتر در خود نگه مىدارند(4). فرمود این دلها ظرف است و شما این ظرف را با حرفهای آشغال، با هر سریال، با هر خبر، با هر روزنامه و با هر مقاله پُر نكنید. یك وقت است كسی غذا میخواهد، اگر دستگاه معدّه و روده خود را با غذاهای ناسالم یا غذاهای غیر مقوّی پُر كرد، دیگر سیر است؛ گاهی انسان ذهن خود را به حرفهای غیر علمی پُر میكند، این ذهن دیگر كِشش آن را ندارد كه بار علمی را بِكِشد.
عهد بستن بزرگان برای عالم شدن و عالمپروری
بزرگانی مثل مرحوم بوعلی یك رساله عهد نوشتند ـ كمتر كسی است که رساله عهد بنویسد اصلاً رساله عهد را برای همین گذاشتند كه ما با خدایمان عهد كنیم. آنقدر فیض ذات اقدساله ریزش دارد كه به ما اجازه داد كه یك طرف عهد باشیم و او طرف دیگر! ما کتابهای نذر و وقف فراوان داریم؛ اما عهد كم است. عهد یعنی یك رساله که بخشی از اقسام فقهی مانند نذر و عهد و یمین است؛ این بزرگان رساله عهد مینوشتند که من با خدا عهد كردم، تعهّد كردم، «عاهدتُ الله» كه قصّه نخوانم، علمی شوم یا استاد شوم، یا مؤلف شوم، یا مدرّس شوم كه شاگرد بپرورانم. من اینجا نیامدم قصه بخوانم، فلان سریال را ببینم یا فلان داستان را گوش دهم، من آمدم محقّق و عالِم شوم و عالمپرور باشم. این رساله عهد را مرحوم بوعلی نوشتند كه من عهد كردم قصّه نخوانم. كسی كه عهد كرده قصه نخواند، وقتی كه ماه باجلال و شكوه محرّم رسید، او با قصه، مجلس را كه اداره نمیكند، او رمز و راز نهضت حسینی را كه حقمدار و حقمحور بود بیان میکند. مسئله امر به معروف، نهی از منكر، حقمداری، حقمحوری، پرهیز از باطل، گرایش به حق، پرهیز از كذب، گرایش به صدق، جامعه دروغ نگوید، دروغ نبافد، دروغ اِسناد ندهد؛این موارد همیشه عصاره بحثهای ایام محرّم خواهد بود. معنای این عهد این است كه من با خدا تعهّد كردم حرفهای غیر علمی نزنم، داستان بیمغز نگویم، وقت مردم را تلف نكنم؛ این كارِ من و تعهّد من خواهد بود، مردم هم وقتی در مجالس حسینیه و مسجد و امثال آن شركت میكنند، برای شنیدن مواعظ الهی و نهضت جهانی سالار شهیدان(ع)، آنها هم «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» باشند؛ یعنی هم خوب گوش دهند و هم ظرف بیاورند كه این مطالب در آن ظرف جا بگیرد و اگر وجود مبارك امیرمؤمنان(ع) در قرآن به این وصف شد كه (تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ ؛ گوشهای شنوا آن را دریابد و بفهمد). (5) به ذیل این آیه که نگاه كنید، میگویند یكی از مصادیق بارز این آیه وجود مبارك امیرالمؤمنین(ع) است كه حضرت «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» بود، «واعی» بود؛ یعنی «وعاء» و ظرف میآورد،(6) این ظرف را خدای سبحان به ما داد؛ ولی اگر این ظرف را با قصه و داستان پُر كردیم، جا برای مطالب دیگر نیست. اینكه میبینید بعضیها حوصلهشان زود سر میرود، برای این است كه ظرفیتی ندارند. الآن شما بهترین غذا را به كسی بدهید كه این با پفك شكم خود را سیر كرده است، این شخص دیگر اشتها ندارد، به او گفتند که این ماده غذایی نیست؛ ولی گوش نداد و شكم خود را با آن پُر كرد، دیگر احتیاجی به غذای سالم ندارد و احساس نیاز نمیكند! به او گفتند قصه سودمند نیست، حرفهای باطل سودمند نیست، طنز سودمند نیست، مطالب غیر علمی سودمند نیست! اگر وجود مبارك حضرت را به عنوان امام پذیرفتیم كه پذیرفتیم! باید در محافل علمی مصداق
(تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهًٌْ) باشیم. فرمود وقتی معارف الهی تنزّل كرد، گوشِشنوایی كه «وعاء» باشد و ظرفیت داشته باشد این معارف را میپذیرد. هم ما و هم گویندگان ما باید در محافل دینی حرفهای با مغز، برهانی، استدلالی، قرآنی و روایی به مردم تحویل دهند و هم مستمعان ما «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» باشند تا (تَعِیَها أُذُنٌ واعِیهًٌْ).
بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 1 / 8 / 1393.
مرکز اطلاع رسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الخرائج و الجرائح، ج3، ص1058.
2. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص33 و 34.
3. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص33.
4. نهجالبلاغه، حکمت147.
5. حاقه ، 12 .
6. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص423.