زلال بصیرت (۲۱۴) : تربیت نیروهای کارآمد یک ضرورت و وظیفه برای حوزهها ۱۳۹۸/۰۵/۱۶
زلال بصیرت
تربیت نیروهای کارآمد یک ضرورت و وظیفه برای حوزهها
۱۳۹۸/۰۵/۱۶
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز شاهد پیشرفتهای متعددی در ساحتهای فردی و اجتماعی هستیم؛ در مقابل این نعمتهای خداوند، تکالیفی هم بر عهده داریم که باید از این فرصت استفاده شود و این تکالیف را به انجام رساند.
بخشی از تکالیف مربوط به نیروهای مسلح است،انصاف این است که نیروهای مسلح کشور، خوب عمل کرده و امروز در منطقه، موجب غبطه دیگر کشورها هستند؛ از نظر علمی نیز علوم دانشگاهی و علوم نظامی و تکنولوژی مربوط به سلاح و مقاومت رشد کرده است و بخشی از امنیت و عزت امروز، مرهون زحمات این عزیزان است.
در زمینه اقتصاد نیز فعالیتهای زیادی شده و افراد زیادی در این زمینه، زحمت کشیده و فداکاری کردهاند؛ البته ایادی شیطان سوءاستفادههایی کرده و وضع اقتصاد را به هم ریختهاند. امیدواریم خداوند شر رانتخواران و دزدان را از سر مردم کم کند.
وظایف روحانیون و چالشها و کاستیها
اما درباره رجال دین و علما، باید دید آنها چه وظیفهای دارند و در انجام این وظیفه چه کردهاند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت شرایطی برای روحانیت فراهم نشد تا آن گونه که باید، وظایف را بشناسند و بر اساس آن امکاناتش را فراهم کرده و برنامهریزی کنند؛ هرچند در حدی که میسر بود، کارهایی انجام شده و آثار مطلوبی داشته است و آثار و برکات آن محدود به مرزهای کشور نشده و در خارج از کشور نیز نتایج مطلوبی را شاهد بودهایم؛ ولی بیش از این باید برای انقلاب «اسلامی» تلاش کرد.
بخشی از تکالیف روحانیت مربوط به حوزه و درس و بحث میشود،هرچند در این زمینه حرکتهایی انجام شده، اما شرایط به گونهای نبوده که با سرعت و به قدر لزوم کار شده باشد. لذا در این جهت عقبماندگیهایی وجود دارد؛ هنوز هم برنامههای حوزه بر اساس این است که گذشتگان چنین کردند، پس ما هم چنین میکنیم. یعنی ارزیابی روند گذشته و برجستهسازی نکات مثبت و رفع نقاط منفی، کمتر انجام شده است.
بعد از انقلاب برای روحانیت وظایفی ایجاد شد که تا قبل از آن، سابقه نداشت؛ به عنوان نمونه بعد از انقلاب، این مسئله که در هر نهادی نماینده رهبری و مراجع حضور داشته باشند که اسلامیت نظام تأمین شود، به امری نهادینه تبدیل شد؛ اما شرایط عمومی کار فراهم نبود و کار دست کسانی بود که با فرهنگ غربی تربیت شده بودند و با این موارد میانه خوبی نداشتند و از طرف دیگر هم روحانیت آنچنانکه باید تلاش نکرد و لذا نقایصی ظاهر شد و خیلیها دلسرد شدند و البته کسانی که از ابتدا با انقلاب مخالف بودند، این نقصها را شاهدی بر ناکارآمدی انقلاب گرفتند.
در نهادهایی که روحانیت باید در آن نقش سازندهای در زمینه رفتار، منش و بینش ایفا کند، آنچنانکه باید، کار انجام نشد و گاهی کسانی که صلاحیت نداشتند سبب بدبینی بیشتر مردم به این نظام شدند.
لزوم بازنگری در کارکردهای مساجد
از جمله تحولاتی که بعد از انقلاب به فرمان امام(ره) صورت گرفت، توجه به لزوم احیای مساجد و بهرهبرداری کامل از مساجد بود؛از صدر اسلام زمینه همه کارهای اجتماعی در مسجد شکل میگرفت. اما بعد از پیروزی انقلاب چند مشکل وجود داشت؛ برای مثال به اندازه پستهایی که وجود داشت، نیرو موجود نبود وتعداد روحانیانی که بتوانند به این کارها بپردازند، بسیار کمتر بود؛ از اینرو مجبور به پذیرش افرادی شدند که صلاحیت کمتری داشتند و طبیعتا آثار آن به مرور ظاهر میشد.
از لحاظ کیفیت نیز زمینه فراهم نبود؛ چون محور کارها، آموزش و تربیت است؛ یعنی افراد باید هم از لحاظ نظری، آموزشهای لازم را ببینند و هم در عمل، تربیت شوند؛ طبیعتا در چنین کاری، بیشترین مسئولیت بر عهده حوزه علمیه بود و حوزه علمیه هم آمادگی تربیت چنین افرادی در کوتاه مدت را نداشت؛ لذا طبعا در برخی جاها، کار به دست کسانی افتاد که یا آثار مطلوب را به بار نیاورد یا حتی کار را خرابتر کرد. اما حقش این بود که از همان ابتدا، حداقل به فکر آینده باشیم، اما در این زمینه هم – هر چند مطرح شد، اما – کار جدی چندانی نشد.
در اوایل انقلاب، زمینههای تبلیغی ضد انقلاب و ضد اسلام، محدود به کارهای سطحی حزب توده و نظایر آنها بود که بزودی ریشهکن شدند و حتی ابزار انتقال پیام نیز بسیار محدود بود؛ اما امروز گروههای ضد انقلاب نه تنها رشد کردهاند، بلکه تمام قدرتهای بزرگ دنیا برای تأسیس و تقویت آنها سرمایهگذاری کرده، تمام قد از آنها حمایت میکنند. آنها ایجاد شبهه در احکام، امامت و ولایتفقیه تا اصل دین را در دستور کار قرار دادهاند، آن هم با استفاده از رسانههای مجازی که در دسترس همگان حتی کودکان قرار دارد؛ لذا وضعیت فعلی با اوایل انقلاب در این زمینه، قابل مقایسه نیست.
هرچند در جهت مثبت نیز کارهای بسیار خوبی صورت گرفته است که قابل مقایسه با اوایل انقلاب نیست، اما هیچ تناسبی با حجم عظیم فسادها ندارد.
گذشته از فرافکنی برخی مردم و مسئولان، اگر ما پذیرفتیم که مسجد صرفا جای نمازخواندن نیست و باید محور فعالیتهای دینی، اعتقادی و حتی نظامی قرار گیرد، باید فکری اساسی برای بازسازی مساجد بکنیم؛ نه بازسازی در و دیوار مسجد، بلکه بازسازی نهاد بندگی خدا. به عبارت دیگر آنچه مربوط به خداست، ریشه در مسجد دارد؛ طبیعتا شاخص مسجد هم امام جماعت است.
ضرورت کادرسازی برای آینده انقلاب
باید نقاط مثبت را در کنار این آفتها دید که سبب ناامیدی نشود، اما باید توجه داشت که تعلیم و تزکیه باید در کنار هم مورد توجه قرار گیرد و برنامهای برای تربیت افرادی در این زمینه تهیه شود تا کسانی که قرار است به عنوان روحانی در نظام اسلامی و مساجد خدمت کنند، هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ اخلاقی تربیت شوند؛ نمیتوان دست روی دست گذاشت تا چنین کسی خود به خود تربیت شود، بلکه باید با برنامهریزی افراد را این چنین تربیت کرد.
کمابیش چنین فعالیتهایی در حوزه انجام شده است، که میتوان از آن تجربیات استفاده، کمبودهای آن را رفع و برنامه جامعی در این جهت تدوین کرد. شاید بتوان گفت واجبترین وظیفه من و شما، همین مسئله است، زیرا اگر کاری نشود، همه زحماتی که امام(ره) و یارانش انجام دادهاند و خونهای زیادی که برای این انقلاب ریخته شده است، بر باد میرود.
امروز در کشور جوانهایی وجود دارند که از جوانان اول انقلاب کمتر نیستند؛ بلکه چه بسا بتوان گفت بالاترند؛ چرا که در اوایل انقلاب، جنبههای احساسی بیشتری وجود داشت، اما امروز جنبه فکری و عقلانی هم دارند. چنین جوانانی مطالبه میکنند و باید به آنها جواب داده شود؛ ولی چه کسی متولی پاسخ به این جوانان است؟
امروز هستند کسانی که مدت زیادی را در حوزه سپری کردهاند و بسیاری از بحثها را خوب فهمیده اند، اما در جامعه نمیتوانند نقش خود را به خوبی ایفا کنند و از طرف دیگر، برخی که حتی با نیت خیر، وارد دانشگاه میشوند، تحت تأثیر برخی افکار اشتباه قرار میگیرند و تغییر ماهیت میدهند. باید همه این آفتها را دید و برای تربیت نیروی کارآمد فکر کرد.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دام ظله)
در دیدار با رئیسمرکز رسیدگی به امور مساجد؛ قم؛29 /3 / 98 .
در زمینه اقتصاد نیز فعالیتهای زیادی شده و افراد زیادی در این زمینه، زحمت کشیده و فداکاری کردهاند؛ البته ایادی شیطان سوءاستفادههایی کرده و وضع اقتصاد را به هم ریختهاند. امیدواریم خداوند شر رانتخواران و دزدان را از سر مردم کم کند.
وظایف روحانیون و چالشها و کاستیها
اما درباره رجال دین و علما، باید دید آنها چه وظیفهای دارند و در انجام این وظیفه چه کردهاند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت شرایطی برای روحانیت فراهم نشد تا آن گونه که باید، وظایف را بشناسند و بر اساس آن امکاناتش را فراهم کرده و برنامهریزی کنند؛ هرچند در حدی که میسر بود، کارهایی انجام شده و آثار مطلوبی داشته است و آثار و برکات آن محدود به مرزهای کشور نشده و در خارج از کشور نیز نتایج مطلوبی را شاهد بودهایم؛ ولی بیش از این باید برای انقلاب «اسلامی» تلاش کرد.
بخشی از تکالیف روحانیت مربوط به حوزه و درس و بحث میشود،هرچند در این زمینه حرکتهایی انجام شده، اما شرایط به گونهای نبوده که با سرعت و به قدر لزوم کار شده باشد. لذا در این جهت عقبماندگیهایی وجود دارد؛ هنوز هم برنامههای حوزه بر اساس این است که گذشتگان چنین کردند، پس ما هم چنین میکنیم. یعنی ارزیابی روند گذشته و برجستهسازی نکات مثبت و رفع نقاط منفی، کمتر انجام شده است.
بعد از انقلاب برای روحانیت وظایفی ایجاد شد که تا قبل از آن، سابقه نداشت؛ به عنوان نمونه بعد از انقلاب، این مسئله که در هر نهادی نماینده رهبری و مراجع حضور داشته باشند که اسلامیت نظام تأمین شود، به امری نهادینه تبدیل شد؛ اما شرایط عمومی کار فراهم نبود و کار دست کسانی بود که با فرهنگ غربی تربیت شده بودند و با این موارد میانه خوبی نداشتند و از طرف دیگر هم روحانیت آنچنانکه باید تلاش نکرد و لذا نقایصی ظاهر شد و خیلیها دلسرد شدند و البته کسانی که از ابتدا با انقلاب مخالف بودند، این نقصها را شاهدی بر ناکارآمدی انقلاب گرفتند.
در نهادهایی که روحانیت باید در آن نقش سازندهای در زمینه رفتار، منش و بینش ایفا کند، آنچنانکه باید، کار انجام نشد و گاهی کسانی که صلاحیت نداشتند سبب بدبینی بیشتر مردم به این نظام شدند.
لزوم بازنگری در کارکردهای مساجد
از جمله تحولاتی که بعد از انقلاب به فرمان امام(ره) صورت گرفت، توجه به لزوم احیای مساجد و بهرهبرداری کامل از مساجد بود؛از صدر اسلام زمینه همه کارهای اجتماعی در مسجد شکل میگرفت. اما بعد از پیروزی انقلاب چند مشکل وجود داشت؛ برای مثال به اندازه پستهایی که وجود داشت، نیرو موجود نبود وتعداد روحانیانی که بتوانند به این کارها بپردازند، بسیار کمتر بود؛ از اینرو مجبور به پذیرش افرادی شدند که صلاحیت کمتری داشتند و طبیعتا آثار آن به مرور ظاهر میشد.
از لحاظ کیفیت نیز زمینه فراهم نبود؛ چون محور کارها، آموزش و تربیت است؛ یعنی افراد باید هم از لحاظ نظری، آموزشهای لازم را ببینند و هم در عمل، تربیت شوند؛ طبیعتا در چنین کاری، بیشترین مسئولیت بر عهده حوزه علمیه بود و حوزه علمیه هم آمادگی تربیت چنین افرادی در کوتاه مدت را نداشت؛ لذا طبعا در برخی جاها، کار به دست کسانی افتاد که یا آثار مطلوب را به بار نیاورد یا حتی کار را خرابتر کرد. اما حقش این بود که از همان ابتدا، حداقل به فکر آینده باشیم، اما در این زمینه هم – هر چند مطرح شد، اما – کار جدی چندانی نشد.
در اوایل انقلاب، زمینههای تبلیغی ضد انقلاب و ضد اسلام، محدود به کارهای سطحی حزب توده و نظایر آنها بود که بزودی ریشهکن شدند و حتی ابزار انتقال پیام نیز بسیار محدود بود؛ اما امروز گروههای ضد انقلاب نه تنها رشد کردهاند، بلکه تمام قدرتهای بزرگ دنیا برای تأسیس و تقویت آنها سرمایهگذاری کرده، تمام قد از آنها حمایت میکنند. آنها ایجاد شبهه در احکام، امامت و ولایتفقیه تا اصل دین را در دستور کار قرار دادهاند، آن هم با استفاده از رسانههای مجازی که در دسترس همگان حتی کودکان قرار دارد؛ لذا وضعیت فعلی با اوایل انقلاب در این زمینه، قابل مقایسه نیست.
هرچند در جهت مثبت نیز کارهای بسیار خوبی صورت گرفته است که قابل مقایسه با اوایل انقلاب نیست، اما هیچ تناسبی با حجم عظیم فسادها ندارد.
گذشته از فرافکنی برخی مردم و مسئولان، اگر ما پذیرفتیم که مسجد صرفا جای نمازخواندن نیست و باید محور فعالیتهای دینی، اعتقادی و حتی نظامی قرار گیرد، باید فکری اساسی برای بازسازی مساجد بکنیم؛ نه بازسازی در و دیوار مسجد، بلکه بازسازی نهاد بندگی خدا. به عبارت دیگر آنچه مربوط به خداست، ریشه در مسجد دارد؛ طبیعتا شاخص مسجد هم امام جماعت است.
ضرورت کادرسازی برای آینده انقلاب
باید نقاط مثبت را در کنار این آفتها دید که سبب ناامیدی نشود، اما باید توجه داشت که تعلیم و تزکیه باید در کنار هم مورد توجه قرار گیرد و برنامهای برای تربیت افرادی در این زمینه تهیه شود تا کسانی که قرار است به عنوان روحانی در نظام اسلامی و مساجد خدمت کنند، هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ اخلاقی تربیت شوند؛ نمیتوان دست روی دست گذاشت تا چنین کسی خود به خود تربیت شود، بلکه باید با برنامهریزی افراد را این چنین تربیت کرد.
کمابیش چنین فعالیتهایی در حوزه انجام شده است، که میتوان از آن تجربیات استفاده، کمبودهای آن را رفع و برنامه جامعی در این جهت تدوین کرد. شاید بتوان گفت واجبترین وظیفه من و شما، همین مسئله است، زیرا اگر کاری نشود، همه زحماتی که امام(ره) و یارانش انجام دادهاند و خونهای زیادی که برای این انقلاب ریخته شده است، بر باد میرود.
امروز در کشور جوانهایی وجود دارند که از جوانان اول انقلاب کمتر نیستند؛ بلکه چه بسا بتوان گفت بالاترند؛ چرا که در اوایل انقلاب، جنبههای احساسی بیشتری وجود داشت، اما امروز جنبه فکری و عقلانی هم دارند. چنین جوانانی مطالبه میکنند و باید به آنها جواب داده شود؛ ولی چه کسی متولی پاسخ به این جوانان است؟
امروز هستند کسانی که مدت زیادی را در حوزه سپری کردهاند و بسیاری از بحثها را خوب فهمیده اند، اما در جامعه نمیتوانند نقش خود را به خوبی ایفا کنند و از طرف دیگر، برخی که حتی با نیت خیر، وارد دانشگاه میشوند، تحت تأثیر برخی افکار اشتباه قرار میگیرند و تغییر ماهیت میدهند. باید همه این آفتها را دید و برای تربیت نیروی کارآمد فکر کرد.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دام ظله)
در دیدار با رئیسمرکز رسیدگی به امور مساجد؛ قم؛29 /3 / 98 .