خوان حکمت (۲۲۴) : معنی و مفهوم مودت اهل بیت(ع) ۱۳۹۸/۰۶/۰۲
خوان حکمت
معنی و مفهوم مودت اهل بیت(ع)
۱۳۹۸/۰۶/۰۲
در ایام ولایت، تولّی ذوات قدسی ائمه(ع) و تبرّی از دشمنان اینها لازم است. ما مادامی پیرو اینها خواهیم بود که به اینها علاقهمند باشیم؛ اما این علاقه یک وقت در حدّ محبت است که نیمهراه است؛ یک وقتی در حدّ مودّت است که پایان راه است. این مودّت اجر رسالت است که ذات أقدس اله در قرآن کریم به رسولش فرمود به مردم ابلاغ بکن: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَهًْ فِی الْقُرْبى»؛[1] اجر رسالت که عمل به رسالت است در مودّت اهلبیت است. این مودّت باعث میشود که انسان به ولایت اینها معتقد میشود، اولاً؛ احکام و حِکَم اینها را فرا میگیرد، ثانیاً و آنچه یاد گرفت عمل میکند، ثالثاً و آنچه عمل کرد با بنان یا بیان تدوین و تحقیق میکند، خامساً و تبلیغ میکند، سادساً و مانند آن. این وظیفه ماست.
عمده آن است که ذات أقدس اله به رسولش دستور داد اجر رسالت، مودّت این خاندان است: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهًْ فِی الْقُرْبى». دوستی اهلبیت یک امری است که خیلی تبلیغ نمیخواهد، خیلی تعیین و تبیین نمیخواهد، ممکن نیست کسی علی(ع)، امام حسین(ع) و سایر ائمه(ع) را بشناسد و به اینها علاقهمند نباشد. این علاقه به امیرمؤمنان و سایر ائمه مزد رسالت نیست. در آیه فرمود: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهًْ فِی الْقُرْبى»؛ این «فِی الْقُرْبَی» مفعول واسطه برای مودّت نیست، چون این ظرف، ظرف لغو نیست، وگرنه کیست که علی را بشناسد و دوست او نباشد. کیست که حسین بن علی را بشناسد و به او علاقهمند نباشد؟ شما ببینید این کلیمیها در شبهای تاسوعا و عاشورا دنبال نذری ابوالفضل هستند. این مقدار از مودّت منظور آیه نیست. این «فِی الْقُرْبَی» مفعول واسطه برای مودّت نیست که این ظرف بشود ظرف لغو. این ظرف، ظرف مستقر است. «إِلاّ الْمَوَدَهًْ» «المستقِرَهًْ»، «فِی الْقُرْبَی».
هر ظرف که او حال و صفت یا خبر است
البتـه مـدان لغـو کـه او مستقـر اسـت
این ظرف مستقر معنایش این است که آن دوستی پایدار و مستمر، اجر رسالت است؛ دوستی عادی را دیگری هم دارد. «إِلاّ الْمَوَدَهًْ» «المستقِرَّهًْ» «فِی الْقُرْبَی». اگر آدم دارای مودّت مستقر در اهلبیت بود، جا برای دوستی چیزی دیگر نیست. مگر انسان چند تا قلب دارد؟
یک دل، جای دو محبوب نیست
در سوره مبارکه «احزاب» فرمود بفهم ای انسان! آن کسی که تو را آفرید بیش از یک دل به تو نداد و در یک دل هم بیش از دو محبوب نمیگنجد: «مَّا جَعَلَ الله لِرَجُلٍ مِن قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ»،[2] این را آنکه به ما داد به ما گفت بفهم که بیش از یک دل نداری و در یک دل هم جای دو تا محبوب نیست. اگر مودّت اهلبیت آمد در دل نشست، نمیشود انسان مال را دوست داشته باشد در راه آن اختلاس یا نجومی بکند. یا بخواهد ـ خدای ناکرده ـ راه دیگران را ببندد یا بیراهه برود که نمیشود. فرمود اجر رسالت دوستی خالص صد درصد مستقر است. اگر دوستی مستقر آمد دیگر جا برای غیر نیست. وگرنه شما کسی را میشناسید روی کره زمین که علی بن ابیطالب را بشناسد و دوست او نباشد؟ حسین بن علی را بشناسد و دوست او نباشد؟ ولو کافر!
بنابراین آن مودّتی که اجر رسالت است، مودّت مستقره است نه مودّت مستودع. مودّت مستقر جا برای غیر نمیگذارد.
اگـر دل ز یـاد تـو غافـل نشینـد
خـدنـگ بـلا بـر دلِ دل نشینـد[3]
اگر چنانچه یک وقت این دل غافل از یاد خدا بود، آن دل در واقع دل نیست.
«دِه بود آن نه دل که اندر وی اسب و فلان باشد و فلان و فلان».[4] اگر ما مودّت مستقره داشتیم، این دل یکسان در پیشگاه اهلبیت خاضع است، نه بیگانه را راه میدهد نه پریشاناندیش است و نه دگراندیش است و مانند آن؛ این اجر رسالت است و این را ذات أقدس اله از همه ما خواسته است و پیغمبر(ص) هم ابلاغ کرده است و مؤمنان هم از همین راه هم تأمین کردند.
راه دستیابی به مودت مستقره اهل بیت(ع)
برای اینکه ما به این مودّت مستقره برسیم دستورهای فراوانی دادند، گفتند عالِم بشوید و «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَهًْ»؛[5] اما این بین راه است، طریق اول است، قدم اول است. اگر کسی عالِم شد تازه در بین راه است، به مقصد نرسیده است. فرمود این علم نردبان خوبی است: «وَ تِلْكَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ؛ و این مثلها را برای مردم میزنیم، ولی جز اهل معرفت و دانش در آنها تعقّل نمیکنند.»؛[6]. این علم نردبان است، آن کسی که عالم است باید با نردبان علم بالا برود، عاقل بشود تا محبوب و مرضی ما بشود. عاقل را هم وجود مبارک حضرت معرفی کرده که «العقل مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان»[7] عقل آن است که انسان بنده خدا باشد و بتواند بهشت کسب بکند. هیچ کسی از آینده باخبر نیست؛ ولی برابر وعده الهی مردان الهی جایشان را میبینند و مطمئن هستند.
بنابراین علم هدف نیست، علم وسیله است، نردبان است که انسان با علم به عقل برسد: «وَ تِلْكَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ». عالِم میتواند عاقل بشود، غیر عالم توان آن را ندارد که عاقل بشود. عقل مجموع علم و عمل است، این مجموع و این جامع برای انسانی است که از نردبان بهره صحیح برده است.
بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 24 / 5 / 1398 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. شوری، 23.
[2]. احزاب، 4.
[3]. اشعار طبیب اصفهانی.
[4]. سنایی، دیوان اشعار، قصیده شماره75؛ «دِه بود آن نه دل که اندر وی گاو و خر باشد و ضیاع و عقار».
[5]. كافی(ط ـ الإسلامیه)، ج1، ص30.
[6]. عنکبوت، 43.
[7]. کافی(ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص11.