زلال بصیرت (۲۱۹) : هدفگیری دشمن نسبت به ریشههای اعتقادی نوجوانان و جوانان ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
زلال بصیرت
هدفگیری دشمن نسبت به ریشههای اعتقادی نوجوانان و جوانان
۱۳۹۸/۰۶/۲۰
یکی از روشهای کارآمد تربیتی، استفاده از تمثیلات است، خداوند متعال در آیهای از قرآن کریم درخت ریشهدار نیرومندی را مثال میزند که شاخههای آن رو به آسمان بالا میرود و در فرصتهای مناسب میوه میدهد؛ این مثال را خداوند ذکر میکند تا انسان بداند که ساختار او نیز مانند این درخت است؛ لذا اساس آن، ریشه است که اگر نباشد، درخت، بهزودی میخشکد. در انسان هم ریشهای وجود دارد که در دل او نهفته است؛ آنچه در عمل او ظاهر میشود، میوههای درخت است که از همان ریشه تغذیه شده و نشأت میگیرند.
افکار و عقاید قلبی، به مثابه ریشه در وجود انسان
اگر ریشهای که در دل نهفته است، تقویت و ثابت شود تا نقش خودش را درست ایفا کند، همواره میوهها و ثمرههای خوبی نیز به بار خواهد آورد. ثمر داشتن انسان در گرو استحکام ریشه در دل است که همان افکار و اعتقادات قلبی است. بنابراین اولا باید ارزش آن ریشه را در دل و قلب خود، درک کنیم و ثانیا به دنبال تقویت و استحکام آن باشیم و از آن مراقبت کنیم تا فاسد نشوند.
انسان همواره در دو راهیها و بین دو دسته عوامل سعادت و شقاوت قرار میگیرد و باید با انتخاب خود، یکی از آن راهها را انتخاب کند و همین امر وجه تمایز انسان با سایر موجودات دیگر است. اگر راه سعادت را انتخاب کند، میتواند از سایر مخلوقات بالاتر رود و اگر راه شقاوت را انتخاب کند، میتواند از سایر موجودات پستتر شود.
اینکه امام(ره)، آمریکا را شیطان بزرگ نامید، در واقع از قرآن استفاده کرده بود؛ چون این افراد، دشمن بشریتند و تنها به دنبال لذات و منافع خودشان هستند، حتی اگر همه بشریت از بین برود.
بزرگترین دامهای شیطان، فاسد کردن ریشههای فکری و اعتقادی است و اگر ریشه را فاسد کرد، دیگر نیازی به زدن برگ و شاخهها نخواهد بود و بعد از چندی، تمام درخت، از بین خواهد رفت.
جوانی و نوجوانی، آغاز ثمردهی و دوران شکوفایی
وقتی بذر در زمین کاشته میشود، در ابتدا یک جوانه کوچکی میزند که قادر به حفاظت از خود نیست و نیاز به مراقبت باغبان دارد تا آفت نزند. کم کم تبدیل به نهالی میشود که نازک و ظریف است و حتی اگر میوهای هم بیاورد، بسیار اندک است تا کم کم رشد کرده و ریشههایش قوی شود و به مرور تبدیل به درختی شود که میوههای فراوانی بدهد. انسان هم، همینگونه است؛ وقتی متولد میشود، هیچ توانی ندارد و فقط میتواند از مادرش تغذیه کند؛ کمکم راه میرود و کم کم درک بهتری مییابد تا به حدی میرسد که تبدیل به درختی میشود که میتواند ثمره بدهد. از نظر اسلام، رسیدن به بلوغ، دورهای است که فرد تازه به ثمردهی رسیده است، اما هنوز اول راه است و چنین نیست که میوههایش بسیار فراوان باشد، بلکه اگر باغبان زمینه تعلیم و تربیت را برایش فراهم کند، میتواند رشد کند و ثمرات فراوانی بدهد.
اگر یک نهال به حدی برسد که نوبرانهای داشته باشد، امید میرود که در آینده ریشههایش قوی گشته و ثمره دهد؛ اما تا قبل از آن، امید چندانی به ثمردهی و باروری آن وجود ندارد؛ انسان نیز چنین است و از زمانی که به بلوغ میرسد امید نسبت به ثمره داشتن آن نیز بیشتر میشود.
جوانان، مانند درختی هستند که تازه به بار نشستهاند و ظرفیت این را دارند که در آینده ثمرات فراوانی بدهند؛ لذا بیشترین اهتمام را باید در سنین نوجوانی نسبت به افراد داشت،؛ چون زمینه ثمره دادن در آنها به فعلیت رسیده و ابتدای راه هستند و میتوانند سالهای سال ثمردهی داشته باشند؛ اهتمام رهبری به جوانان نیز از همینروست.
دشمنان، در کمین عقاید جوانان
باید توجه داشت همانطور که زمینه ثمردهی نوجوان، بسیار فراهم است، دشمنی و زمینههای دشمنی علیه آنان نیز بسیار بیشتر است؛ چون دشمنان میدانند اگر در این سن بتوانند ریشه را بخشکانند، در آینده هیچ ثمری نخواهند داد و البته همانطور که گفته شد، افکار و عقائد، همان ریشه هستند.
دشمن میداند که اگر بتواند اینگونه به نوجوانان و جوانان القا کند که شما آفریده شدهاید تا بخورید و بخوابید و لذت ببرید، به هدف خود رسیدهاند؛ معنای واقعی چنین سخنی این است که شما با حیوانات فرقی ندارید و باید صرفا مانند حیوانات، به دنبال تأمین غریزه و نیازهای خود باشید و بعد از چندی هم میمیرید. اما انبیا در مقابل این دشمنان، آمدهاند تا به انسان بفهمانند که این دوران، دوران رشد و شکوفایی شماست و اگر توانستید با تلاش و زحمت، به این شکوفایی برسید، نتیجهای ابدی خواهید گرفت.
اولین فایده دین، شناساندن حقیقت وجودی انسان به او و بالا بردن ارزش وجودی او تا بینهایت است، هیچ مکتبی به جز دین، نمیتواند به بشر بفهماند که موجودی ابدی و بینهایت است.
همه ما در کلیات، بد و خوب را با عقل خود میفهمیم، اما در جزئیات و ریز مسائل، گاهی دچاراشتباه میشویم، خداوند متعال در کنار عقل، راه دیگری برای شناخت حق و باطل، برای ما قرار داده است و آن وحی است. بنابراین اگر دین را بپذیریم، باب وسیعتری از معرفت، پیش روی ما باز میشود.
اعتقاد به خدا، قیامت و وحی (نبوت) ریشههای اعتقادی است باید تقویت شوند،طبیعتا تقویت این ریشهها به این است که معرفت خود را نسبت به خداوند، معاد و دستورات دین، بیشتر کنیم؛ هر چقدر این ریشهها، تقویت و آبیاری شود، میوه و ثمره بیشتری خواهند داد.
نتیجه اینکه با توجه به اهمیت دوره نوجوانی، باید به نوجوانان بیشتر اهتمام داشت و زمینه تکامل و تعلیم و تربیت آنها را بیشتر فراهم کرد تا بتوانند از امکانات و فرصتهای بیرونی استفاده کرده و ثمره بدهند؛ اما اگر ریشه خراب شد و زمینه رشد فراهم نشد، شرایط بیرونی، هرچقدر هم که مساعد باشد، تأثیرگذار نخواهد بود؛ هوای خوب و باران مناسب برای چوبی که ریشه ندارد، فایدهای ندارد.
باید بیشترین اهمیت را به عقاید بدهیم؛ همانطور که دشمنان نیز بیشترین تلاششان را در جهت تضعیف عقاید دارند و سیل شبهات را از طرق مختلف به ذهن نوجوانان و جوانان وارد میکنند. باید اعتقادات را تقویت کرده و شبهات ذهنی آنها را سریع پاسخ دهیم؛ آن هم پاسخهایی که برای آنها، روان و قابل فهم باشد تا ریشههای فکری آنها تقویت شده و آسیب نبیند و در آینده به ریشههای مستحکمی تبدیل شود که در هر زمانی بتواند ثمره دهد. از سوی دیگر باید رفتارهایی که برآمده از این ریشههای فکری و آمادهکننده ثمرات هستند را مراقبت کرد تا این ثمرات و میوهها، حداکثری باشند.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دامظله) در دیدار جمعی از مسئولان و دانشآموزان اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزی؛
قم؛ 3 / 5 / 1398 .