793 - علت مواضع متفاوت کوفیان(2)(پرسش و پاسخ) ۱۳۹۸/۰۶/۳۰
پرسش:چرا مردم کوفه تا این اندازه از خود چهره متفاوت و متلونی نشان دادند، و ظرف مدت کوتاهی، مواضع مختلف و متناقضی نسبت به امامحسین(ع) اتخاذ کردند؟
پاسخ!در بخش نخست پاسخ به این سوال ضمن تاکید بر اهمیت و پیچیدگی مردمشناسی کوفه به سه عامل کلیدی شامل: 1- ویژگیهای منفی روحی و روانی 2- ساختار اجتماعی قبیلگی ناهمگون 3- ساختار اقتصادی اشاره کردیم، و در ادامه به اولین ویژگی منفی کوفیان یعنی غلبه خستگی از جنگ و عافیتطلبی پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
اما جنگهای سه گانه حضرت علی(ع) که شهدا و مجروحان زیادی به دنبال داشت، به ویژه آن که سپاه آن حضرت مجبور به رویارویی با خویشان و نزدیکان و افراد قبیله خود شده بودند، نوعی خستگی از جنگ را بر کوفیان مستولی کرد به گونهای که عنصر شجاعت کمکم از دست رفت و سستی و عافیتطلبی جای سلحشوری را گرفت، به همین علت، در مقابل غارتها و شبیخونهای شامیان به مناطق مختلف قلمرو حکومت علی در سال سی و نه، سستی کردند و همین امر باعث توبیخ و شکوه حضرت علی نسبت به آنان شد به گونهای که آنان را به کفتارها و سوسمارهایی تشبیه کرد که هنگام احساس خطر به لانههای خود میخزند! این خستگی از جنگ، پس از شهادت علی(ع) نیز ادامه یافت، به گونهای که هنگامی که امام حسن(ع) برای بسیج سپاه، جهت رویارویی با معاویه، سخنرانی آتشین در مسجد ایراد کرد و مردم را به اردوگاه نخیله فرا خواند، به زحمت از سپاه چند ده هزار نفری صفین، تعداد چهار هزار نفر در این اردوگاه جمع شدند، تا جایی که امام خود در «مدائن» به این تفاوت کمی و کیفی میان سپاه خود با سپاه حضرت علی(ع) در صفین (قبل از جریان حکمیت) اشاره کرده در تحلیل این دگرگونی فرمود: در وقتی که به جنگ صفین روانه میشدید، دین خود را بر منافع دنیا مقدم میداشتید، ولی امروز منافع خود را بر دین خود مقدم میدارید. و در پایان همین سخنرانی هنگامی که امام پیشنهاد معاویه مبنی بر صلح با ذلت یا جنگیدن با عزت را با کوفیان در میان گذارد، مردم از هر طرف با فریاد «البقیه البقیه» (ما میخواهیم زنده بمانیم) عافیت طلبی را ترجیح دادند. (کامل ابن اثیر، ج 2، ص 447) این وضع اسفبار یک بار دیگر پس از استقرار عبیدالله در کوفه نمایان گردید و کوفیان از خود سستی نشان دادند. در واقع آن روز کوفیان، هم زمامدار عادل و حکومت حق را میخواستند و هم راحتی و حفظ منافعشان را، و این امکانپذیر نبود؛ لذا هر چند گاه یک بار، پرچم حق را بلند میکردند تا وقتی منافعشان به خطر میافتاد آن را رها میساختند.
ادامه دارد
پاسخ!در بخش نخست پاسخ به این سوال ضمن تاکید بر اهمیت و پیچیدگی مردمشناسی کوفه به سه عامل کلیدی شامل: 1- ویژگیهای منفی روحی و روانی 2- ساختار اجتماعی قبیلگی ناهمگون 3- ساختار اقتصادی اشاره کردیم، و در ادامه به اولین ویژگی منفی کوفیان یعنی غلبه خستگی از جنگ و عافیتطلبی پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
اما جنگهای سه گانه حضرت علی(ع) که شهدا و مجروحان زیادی به دنبال داشت، به ویژه آن که سپاه آن حضرت مجبور به رویارویی با خویشان و نزدیکان و افراد قبیله خود شده بودند، نوعی خستگی از جنگ را بر کوفیان مستولی کرد به گونهای که عنصر شجاعت کمکم از دست رفت و سستی و عافیتطلبی جای سلحشوری را گرفت، به همین علت، در مقابل غارتها و شبیخونهای شامیان به مناطق مختلف قلمرو حکومت علی در سال سی و نه، سستی کردند و همین امر باعث توبیخ و شکوه حضرت علی نسبت به آنان شد به گونهای که آنان را به کفتارها و سوسمارهایی تشبیه کرد که هنگام احساس خطر به لانههای خود میخزند! این خستگی از جنگ، پس از شهادت علی(ع) نیز ادامه یافت، به گونهای که هنگامی که امام حسن(ع) برای بسیج سپاه، جهت رویارویی با معاویه، سخنرانی آتشین در مسجد ایراد کرد و مردم را به اردوگاه نخیله فرا خواند، به زحمت از سپاه چند ده هزار نفری صفین، تعداد چهار هزار نفر در این اردوگاه جمع شدند، تا جایی که امام خود در «مدائن» به این تفاوت کمی و کیفی میان سپاه خود با سپاه حضرت علی(ع) در صفین (قبل از جریان حکمیت) اشاره کرده در تحلیل این دگرگونی فرمود: در وقتی که به جنگ صفین روانه میشدید، دین خود را بر منافع دنیا مقدم میداشتید، ولی امروز منافع خود را بر دین خود مقدم میدارید. و در پایان همین سخنرانی هنگامی که امام پیشنهاد معاویه مبنی بر صلح با ذلت یا جنگیدن با عزت را با کوفیان در میان گذارد، مردم از هر طرف با فریاد «البقیه البقیه» (ما میخواهیم زنده بمانیم) عافیت طلبی را ترجیح دادند. (کامل ابن اثیر، ج 2، ص 447) این وضع اسفبار یک بار دیگر پس از استقرار عبیدالله در کوفه نمایان گردید و کوفیان از خود سستی نشان دادند. در واقع آن روز کوفیان، هم زمامدار عادل و حکومت حق را میخواستند و هم راحتی و حفظ منافعشان را، و این امکانپذیر نبود؛ لذا هر چند گاه یک بار، پرچم حق را بلند میکردند تا وقتی منافعشان به خطر میافتاد آن را رها میساختند.
ادامه دارد