انوشه میرمرعشی
چند سالی میشود که شبکههای معاند «بیبیسی فارسی» و «من و تو» سلسله برنامههایی را با هدف تطهیر رژیم پهلوی (پدر و پسر) تولید و پخش میکنند. برنامههایی که در آن «رضا پالانی» بانی پیشرفت و آبادانی ایران و محمدرضا پسر او عامل صنعتی شدن ایران!! و مدرنیزه شدن آن معرفی میشوند.
این دو رسانه با ساخت مستندهایی که نقطه قوت آن تصاویر آرشیوی غنی است، به دنبال جا انداختن یک دروغ بزرگ هستند؛ دروغ و تحریف تاریخی که با تکیه بر جادوی تصاویر قدیمی قرار است به خورد مخاطب داده شود.
اما آیا میشود با تولید و پخش این برنامهها، وابستگیهای پدر و پسر پهلوی را به استعمار انگلیس و آمریکا منکر شد؟ آیا میتوان وطنفروشی و خیانت و جنایتهای آن را از یادها برد؟ آیا میشود نام شهدایی که خون آنها از سرانگشت این پدر و پسر میچکد را فراموش کرد؟ در این مطلب فقط به زندگی سه تن از شهدای کمتر شناختهشده این مرز و بوم که به دستور رضاشاه به شهادت رسیدهاند، اشاره شده است...
فهرست بلندبالای خیانت و جنایت
از روزی که ژنرال آیرونساید- افسر بلندپایه انگلیس در ایران- رضا قلدر را برای اجرای نقشههای کشور استعمارگرش مناسب تشخیص داد و او را برای انجام کودتای اسفند 1299 شمسی برگزید؛ جنایت و خیانتهای این عنصر پست علیه مردم و کشور ایران آغاز شد.
از در هم شکستن قیام «میرزا کوچک خان جنگلی» و «کلنل محمدتقی پسیان» و به شهادت رساندن این آزادمردان و «سیدحسن مدرس» و «آقانورالله نجفی» گرفته تا کشتار فجیع مردمان عشایر سه طایفه ترکمن (طوایف جعفربای، گوکلانی و خواجه نفس) به دلیل اعتراض آنها به غصب زمینهایشان به دست شاه پهلوی و تخته قاپو کردن اجباریشان...
همچنین از واگذاری دشت ناامید و بخش مهمی از رودخانه هیرمند به افغانستان تا واگذاری کوه آرارات و دامنهاش- که از قضا محل فرود کشتی نوح نبی(ع) هم هست- به ترکیه به دستور انگلیسیها... از دینزدایی و ممنوع کردن عزاداری برای اباعبدالله الحسین(ع) گرفته تا قانون کشف حجاب بانوان تنها نمونههایی از فهرست بلندبالای خیانت و جنایتهای رضاشاه است.
اما در میان انبوه شهدایی که به فرمان رضاشاه شهید شدند، نام سه تن از آزادمردان ایرانزمین که علیه فساد و خیانتهای او ساکت ننشستند؛ میدرخشد. مردان عدالتخواه و گمنامی که باید از آنها یاد کرد تا هم مرام و راهشان زنده بماند و هم قاتلی چون رضا پالانی، بهعنوان پادشاهی فرهنگدوست و وطندوست معرفی نشود...
آیتالله شهید سیدمحمدرضا واحدی عالمی از دیار کُرد
آیتالله سیدمحمدرضا واحدی از علمای شهر کرمانشاه بود. سالها شاگردی آیتالله سیدکاظم یزدی(صاحب عروه) را در نجف اشرف کرده بود و به فرمان ایشان هم امامت جماعت مسجد میبدی کرمانشاه را میپذیرد.
در دوره مشروطه و در زمانهای که روحانی جوانی بود، حقانیت شیخ فضلالله نوری را تشخیص داد و مشروعهخواه شد. برای همین حتی مدت کوتاهی توسط مشروطهخواهان کرمانشاه بازداشت هم شد.
آنوقت با شروع جنگ جهانی اول انگلستان دفتر کنسولگری خود را در کرمانشاه فعال کرد و برای رسیدن به اهداف استعماری خود شروع به ایجاد تفرقه انداختن میان شیعه و سنی کرد. کاری که با عکسالعمل شدید آیتالله واحدی و دامادش «شیخ عبدالحسین قاضیزاده»- پدر شیخ مصطفی رهنما- مواجه شد. این دو برای خنثیسازی توطئههای کنسولگری انگلیس اولا شروع به روشنگری درباره سیاستهای انگلستان کردند و سپس برای وحدت شیعه و سنی در استان شان تلاش بسیار کردند.
اما با روی کار آمدن رضاشاه سخنرانیهای آیتالله واحدی علیه سیاستهای ضدمذهب و ضدملی او آغاز شد. البته با توجه به جوّ خفقانآور کشور، سخنرانیهای ایشان در جلسات خصوصی بیان میشد و در آنها به مزدور انگلیس بودن رضاشاه، بیسواد و تریاکی بودن او و خیانتهایش به اسلام و ایران اشاره میکرد. این سخنرانیها با خبرچینی خفیهنویسان شهربانی حکومت رضاشاه، در نهایت به دستگیری، شکنجه و به شهادت رساندن ایشان به وسیله آمپول هوا در سال 1319 شمسی منجر شد.
درضمن سالها بعد دو پسر آیتالله واحدی یعنی سیدمحمد و سیدعبدالحسین واحدی که از یاران شهید سیدمجتبی نواب صفوی بودند، به دست محمدرضا پهلوی به شهادت رسیدند.
شهید شیرعلیمردان خان،فخر عشایر بختیاری
علیمردان خان فرزند محمدعلی خان چهارلنگ و بیبی مریم بختیاری (معروف به سردار مریم) از بزرگان ایل بختیاری بود. در کودکی پدرش را از دست داد اما تحت تربیت مادری سلحشور چون بیبی مریم بزرگ شد.
او در نوجوانی ایستادگی مادرش را در برابر انگلیسیها و استبدادیون قاجار دیده بود. برای همین وقتی در جوانی رئیس طایفه چهارلنگ شد، همان رویه ضدظلم و ضداستعمار را در پیش گرفت.
بعد از روی کار آمدن رضاشاه و مشاهده ظلم و ستمهای او به مردم و عشایر و مهمتر از همه باز گذاشتن دست انگلیسیها در غارت منابع ایران، شیرعلیمردان خان در سال ۱۳۰۷ شمسی جمعیتی به نام «هیئت اجتماعیه بختیاری» را با یاری و کمک 12 تن از بزرگان ایل بختیاری تشکیل داد. یکسال بعد اما او قیامش را علیه حکومت رضاشاه آغاز کرد. قیامیکه به مدت 5 سال یعنی تا سال 1313 شمسی ادامه پیدا کرد. اما در این سال با تهاجم همهجانبه قوای ارتش رضاخان با شکست مواجه شد و به دستگیری شیرعلیمردان خان انجامید.
ابتدا او را به زندان قصر تهران منتقل کردند و تحت بازجویی و شکنجه قرار دادند، ولی بعد به فرمان رضاشاه وی را در تاریخ 17 آذر 1313 شمسی به وسیله چوبه دار به شهادت رساندند.
«شهید خان طلا»مردی از دیار کهکیلویه و بویراحمد
خداکرم خان بهمئی از بزرگان و خوانین عشایر ایل بهمئی (کهکیلویه و بویراحمد) بود. پدرش سرهنگ خان که رئیس ایل بهمئی بود، در زمان حیاتش بهخاطر لیاقت و پاکدامنی خداکرم خان، ریاست ایل را به او واگذار کرد.
خداکرم خان در مدت کوتاهی آنچنان محبوب مردمان ایل بهمئی شد که مردم به او لقب «خان طلا» را دادند.
بعد از روی کار آمدن رضاشاه «خداکرم خان» که میدید چطور دست انگلیسیها در غارت نفت مناطق جنوبی ایران باز شده و چطور انگلیسیها به عشایر منطقه زور میگویند، عَلَم مخالفت با انگلیسیها را برداشت. ابتدا چند بار به حکومت مرکزی از آزار انگلیسیها شکایت کرد اما وقتی دید که دستگاه رضا قلدر نه تنها جانب انگلیسیها را میگیرد، که سیاست تخته قاپو کردن اجباری عشایر منطقه را هم در پیش گرفته؛ خودش دست به کار شد. علیه انگلیسیهایی که در منطقه عشایری آنها بودند وارد جنگ شد و حتی یکی از مهندسین نفت انگلیسی را هم اسیر گرفت. همین اقدام او کافی بود که رضاشاه دستور دستگیری او را بدهد.
به این شکل «خداکرم خان» به حکم حکومت رضاشاه در سال 1314 شمسی به زندان افتاد ولی بعد از مدتی و با کمک بزرگان ایل توانست از زندان فرار کند. با رسیدن به منطقه اینبار اما او همراه با عشایر منطقه بهمئی (کهکیلویه و بویراحمد) علیه حکومت رضاشاه قیام کرد. قیامی که به شهادت او و 70 نفر از یارانش در تاریخ 23 بهمن 1316 شمسی توسط قوای حکومتی رضاشاه انجامید.
* * * *
این سه تن، تنها سه نمونه از جنایتهای رضاشاه در قلع و قمع مخالفانش است. وگرنه فهرست جنایات و خیانتهای رضاپالانی خیلی بلندبالاتر از آن است که اگر قرار باشد از آنها مستند بسازیم، چند ده برابر مستندهای ساخته شده امپراطوری دروغ - بیبیسی و من و تو- درباره رضاشاه، باید ساخته شود.
منابع:
1- «خاطرات شیخ مصطفی رهنما»، به کوشش مسعود کرمیان، انتشارات سوره مهر، چاپ دوم 1387.ش، صفحات 12، 13 و 86
2- «مقدمهای بر زندگی و اندیشه سردار مریم بختیاری»، به کوشش محسن حیدری، انتشارات تمتی، چاپ 1393.ش، مقاله «نگاهی به زندگی بیبی مریم و فرزندش علیمردان خان»
3- «شرح قیام سال 1316 ایل بهمئی علیه حکومت رضاخان»، نوشته ماندنی رگبار مقدم، انتشارات چویل (یاسوج)، چاپ 1387.ش، صفحات 111 تا
140 .